پشته ناب (Lean Stack) چیست؟

پشته نابپیش‌تر بوم ناب (Lean Canvas) را معرفی کردم (اینجا) و با استفاده از آن جهانی‌بینی‌های افراد مختلف به استارتاپ را نشان دادم (اینجا).
در این نوشته می‌خواهم به معرف و چیستی پشته ناب (Lean Stack) که توسط اش موریا معرفی شده (اینجا)، بپردازم.

 
به یاد داشته باشید که محصول واقعی یک کارآفرین راه‌حل نیست بلکه مدل کسب و کاری است که کار می‌دهد.
و کار اصلی کارآفرین این است که به مرور به صورت سیستماتیک آن مدل کسب و کار را ریسک‌زدایی کند.
 
در نوشته «هرم چشم انداز استراتژی- محصول» به لزوم شکستن ایده به چشم‌انداز، استراتژی و محصول پرداختم. حال نشان می‌دهم که هر لایه هرم برای پیاده‌سازی به چه ابزاری نیاز دارد. ما کل ابزارهای این لایه‌های را پشته ناب (Lean Stack) می‌نامیم. پشته ناب شامل مجموعه ابزارهایی است که برای پیاده‌سازی روش Lean Startup در استارتاپ یا سازمان شما به کار برده می‌شوند.
 
۱. لایه چشم انداز- بوم ناب
پایین‌ترین لایه پشته، چشم‌انداز یا چرای شماست، بهترین ابزار برای آن Lean Canvas است. ما بوم ناب را برای مستند کردن بهترین گمانه‌ها برای دست‌یابی به مدل کسب و کاری که کار دهد استفاده می‌کنیم.
 
۲. لایه استراتژی- تخته ریسک و استراتژی
لایه میانی پشته، وصل کننده دو لایه دیگر است. این لایه کمک می‌کند که چشم انداز بزرگ خود را به برنامه جاری سازی استراتژی بشکنیم.
این کار با بررسی همسان (نمونه) های موفق یا ناموفق موجود و نیز بررسی ریسک‌ها با کمک تیم استارتاپ یا مشاوران و سرمایه‌گذاران انجام می‌پذیرد.
 
۳. لایه محصول- تخته یادگیری معتیر
بالاترین لایه پشته برای نشان دادن کاری است که برای محقق سازی چشم انداز هنگام ساخت محصول واقعا صورت می‌گیرد.
 
تخته یادگیری معتیر یک تخته کانبان است و جریان ساخت محصول را به چهار مرحله می‌شکند:

– فهم مساله: پیش از اینکه بخواهید راه‌حل را تعریف کنید باید مشتری و مساله را درک کرده باشید.
– تعریف راه‌حل: به جای مستقیم رفتن سراغ ساخت راه‌حل، نخست از یک دمو/ نمونه بهره ببرید تا راه‌حل را تعریف کنید.
– اعتبار سنجی کیفی: راه‌حل را در مقیاس کوچک اعتبار سنجی کنید.
– درستی سنجی کمی: سرانجام بزرگ شدن و گسترش راه‌حل را درستی‌سنجی کنید.
 

هر محصول در هر زمان فقط در یکی از این چهار مرحله می‌تواند باشد.

یادتان باشد واحد سنجش پیشرفت در Lean Startup یادگیری است نه ساخت.
 
۴. مستند کردن آزمایش‌ها- گزارش آزمایش
گزارش آزمایش که برگرفته از گزارش A3 در سیستم تولید تویوتا است، برای مستند کردن آزمایش‌ها (فعالیت کلیدی در Lean Startup) به کار می‌رود.
همینطور که آزمایش پیش می‌رود داده‌های آزمایش در سمت چپ گزارش نوشته می‌شوند. هنگامیکه آزمایش پایان می‌یابد، بخش یادگیری معتبر و عمل بعدی پر می‌شوند.
 
در این نوشته پشته ناب را خیلی گذرا معرفی کردم، تکنیک‌های استفاده از آن بحث‌های گسترده تری را می‌طلبد به طوریکه در کارگاه دو روزه کارآفرینی ناب در نیمی از روز دوم کارگاه را به Lean Stack و استفاده از آن برای حسابداری نوآوری (Innovation Accounting) می‌پردازم. (اینجا)
 

پشته ناب (Lean Stack) را اینجا دانلود کنید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

چرا Lean Startup اینقدر سخت است؟

از بدو ظهور تاکنون Lean Startup جایگاه خود را به عنوان موفق ترین متدولوژی راه‌اندازی و مدیریت استارتاپ ها محکم کرده است؛ اما آیا پیاده‌سازی استارتاپ ناب آسان است!؟

 

متن زیر ترجمه نوشته گیف کانستبل در این باره است. (اینجا)

 

وقتی Lean Startup تازه آمده بود با دو واکنش نادرست مواجه شد:
– این نقشه راهی است برای تضمین موفقیت.
– روشن است ولی ما همین الان هم، این کار کار را می‌کنیم.

 

به هر حال، ناب این‌ها نیست:
– پرسیدن از مشتریان که چه می‌خواهند (یا اینکه آیا فکر می‌کنند که ایده شما عالی است)
– خیلی ساده اسم هر محصول خود را MVP بگذارید
– هر ۱۰ دقیقه ایده‌ای جدید را امتحان کنید.
– ارزان انجام دادن کارها

 

خب پس خود من درباره ناب چگونه فکر می‌کنم، به ویژه در مرحله آغازین؟

– کسب و کار خود را به صورت مجموعه‌ای از فرضیات شکل می‌دهید.
– از ساختمان (و کله خود) بیرون می‌زنید.
– ایده خود را با جدیت به چالش می‌کشید.
– سبک‌ترین و سریع‌ترین راه را برای ایجاد اعتماد به ایده خود پیدا می‌کنید.
– به یادگیری معتبر اولویت بالاتری از محصول و رشد می‌دهید.
– تکرارهای سریعی را اجرا می‌کنید که به اعتبارسنجی (validation) ختم می‌شوند نه به پذیرش
– پیشرفت خود را می‌سنجید و آن داده‌ها را در تصمیم‌های خود وارد می‌کنید.

 

همه این‌ها تاکتیک‌هایی هستند برای ریسک‌زدایی از نوآوری بلندپروازانه شما با بالاترین بازده.

 

پس چرا انجام آن اینقدر سخت است؟

 

۱. سختی‌های جدا کردن مسایل شخصیتی
ایجاد توازن در دامنه تحریف واقعیت با پرسش‌های بی‌طرفانه واقعا سخت است. شما چندین هزار کیلو اعتماد به نفس نیاز دارید تا هم تیمی‌ها و سرمایه‌ را جذب کنید، و حالا به نحوی نیاز دارید تا بسیار فروتن باشید و خود را با شور و نشاط به چالش بطلبید.

 

۲. رویاهایم را از من نگیر
چشم انداز جالب است، و پیشران ما به عنوان پایه‌گذار و نوآور است. هیچکس دوست ندارد بفهمد که اشتباه می‌کند. ذات انسان است که خبرهای بد را نپذیرد و وقتی‌که با خوشحالی در برج عاج محصولی را طراحی کرده و می‌سازید، چشم انداز شما ٪۱۰۰ درست می‌شود، مشتریان شما ٪۱۰۰ خوشحال هستند (برای اینکه اصلا وجود ندارند) و پتانسیل کسب و کار شما خدشه ناپذیر است. با این وجود هم، گاهی ممکن است از سوی سرمایه‌گذاران بالاتر ارزش گذاری شوید وقتی که هنوز واقعا به بازار نزده‌اید  (البته معمولا کارآفرینانی که استارتاپ قبلی خود را با موفقیت فروخته‌اند می‌توانند چنین کاری کنند.)

 

و البته با رویای اینکه استیو جابز هستید، می‌خواهید فقط به تخیلات خود گوش کنید. (بدون توجه به اینکه جابز چه میزان باورنکردنی از منابع و نیروها را بر سر یک مساله می‌ریخت)

 

۳. من در حوزه خودم متخصص هستم
متخصصان می‌توانند  برای استارتاپ مضر باشند. متاسفانه، بسیاری از خبرگان تجربه و دانش خود را به عنوان واقعیتی اثبات شده می‌بینند نه فرضیه. هنگامیکه شما نوآوری می‌کنید، باید آنچه که می‌دانید را زیر سوال ببرید چرا که دارید چیز جدیدی خلق می‌کنید با همه ویژگی‌های خاص نوآوری.

 

سخت است که بپذیرید تخصص شما مسئولیت است. چیز حیاتی که باید به خاطر داشته باشید این است که نوآوری کردن یعنی شما در حال حدس زدن هستید.

 

۴. ناب ربطی به جذب سرمایه و رشد ندارد
صنعت ما جذب سرمایه را زیادی بزرگ کرده است. جذب سرمایه موفقیت تلقی می‌شود و دست کم برای مدتی کارآفرین را به ستاره راک تبدیل می‌کند.

 

این کار می‌تواند برای استارتاپ خوب باشدیا بد، بستگی به این دارد که آن را تقویت کند یا که به بیراهه ببرد. نکته کلیدی که باید یادمان باشد این است که جذب سرمایه به استارتاپ اکسیژن لازم را می‌دهد ولی با موفقیت یکی نیست.

 

سرمایه‌گذاران دوست دارند رشد را ببینند، ولی اغلب درباره پایدار یا معنادار بودن آن چیزی نمی‌پرسند. انضباط ناب از سوی شرکت‌هایی که تلاش می‌کنند رشد بسازند پس زده می‌شود، به جای آنکه با استفاده از ناب روی پیشرفت پایه‌ای، سنجه‌های غیر بیهوده و موفقیت پایدار تمرکز کنند.

 

۵. قاطی کردن با ساخت محصول
بسیاری اوقات از کارآفرینان خواسته می‌شود که «این چیز لعنتی را بساز»، اما ناب به یادگیری ارزش بیشتری از محصول می‌دهد.

 

طبیعی است که تشنه چشم‌انداز، راه‌حل تان و سریع شناخته شدن باشید. از بسیاری جهات، ناب می‌گوید «صبور باش، گام‌به گام جلو برو، واقع بین باش». صبور بودن سخت است. و برای برنامه‌ساز نرم‌افزار، بیرون دادن محصول همچون پیشرفت است ولی همه ما باید به خاطر داشته باشیم که اینچنین نیست.

 

این مورد شماره ۵ برای من از همه خطرناک‌تر است چراکه من ذاتا «سازنده» هستم. عاشق طراحی و ساخت چیزها هستم. جالب است که اول بسازیم و بعد ببینیم که چه می‌شود. البته، هر چه چشم‌اندازتان بزرگتر باشید بیشتر وسوسه می‌شوید که بسازید. استارتاپ ناب برای این کار روش‌های سودمندی را ارایه می‌کند.

 

۶. ترس از پس زده شدن
دنیای استارتاپ‌ها گرایش دارد به داستان‌های موفقیت. ولی سرزمین استارتاپ‌ها مانند کوه یخی است و همانقدر خطرناک. ما موفقیت‌های اندکی که از آب بیرون زده را می‌بینیم و تلاش می‌کنیم کارها و استقامت آن‌ها را کپی کنیم. حجم انبوهی از استارتاپ‌های شکست خورده‌ای را که به خاطر پافشاری و چشم اندازشان شکست خورده‌اند و زیر آب هستند را نادیده می‌گیریم.

 

بیشتر افراد توسط فلسفه  «همه چیز یا هیچ چیز» در طراحی محصول از پا در می‌آیند. به بیان دیگر، چرا خودمان را برای تست چیزی که نیمه‌ساز است و محتملا شکست خواهد خورد به زحمت بیندازیم؟ پاسخ این است که به این خاطر که می‌توانید یاد بگیرید.
دومین چیزی که باید یادمان باشد این است که اگر می‌خواهید که همه قطعات پازل به درستی در جای خود قرار بگیرند تا سپس به موفقیت برسید، آنگاه تمام چیزهای عجیب‌وغریب در مقابل (بر علیه) شما صف می‌کشند. (حتی بیشتر از حالت عادی)

 

۷. آشفته است
استارتاپ ناب از روش‌های روش-علمی بهره می‌برد ولی کامل نیست. متغییرها را به سختی می‌توان ایزوله نمود. داده‌های نتیجه روشن نیستند. اندازه نمونه‌ها کوچک است. آسان است که بگوییم «اگر قرار است از داوری و حس خودم بهره ببرم، پس جرا خودم را به زحمت بیندازم و همه این چیزها را تست کنم»

 

۸. راحت نیست
با ناب، شما خودتان، ایده‌تان و اعتبارتان را در معرض دیگران قرار می‌دهید. شما خودتان را جلو چشم مشتریانی قرار می‌دهید که می‌دانند ممکن است شکست بخورید. سرانجام اینکه اگر می‌خواهید دقیق باشید جایی برای پنهان شدن نیست.

 

۹. کتاب قواعدی وجود ندارد
قاعده شماره یک استارتاپ ناب این است که برای استارتاپ ناب قاعده‌ای وجود ندارد. هر نوآوری شرایط خاص خود را دارد. اولویت‌ و تاکتیک‌ها بسیار متفاوت می‌شوند. این است که استارتاپ ناب را برای پذیرش و اجرا سخت می‌کند.

 

سخن پایانی
سرآخر اینکه، بسیاری از جنبه‌های روانشناختی آدمی با اثربخشی و ادامه پذیرش استارتاپ ناب می‌جنگند، ولی موازنه کننده نیروها ترس از اتلاف وقت و احترام عمیق به سختی استارتاپ‌ها هستند. ولی بعضی آدم‌ها باید یکی دوبار چوب این کار را بخورند تا به آن پی ببرند.

 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

۱۲ نکته برای مصاحبه مشتری سازی و استارتاپ ناب

از مهمترین فعالیت‌های مشتری سازی و استارتاپ ناب (Lean Startup)، بیرون زدن از ساختمان و مصاحبه با مشتریان احتمالی است؛ این کار برای اعتبارسنجی فرضیات استارتاپ ما انجام می‌شود.

 

متن زیر ترجمه ۱۲ نکته گیف کانستبل در این باره است. (اینجا)

 

۱. هر بار یک نفر
گروه‌های کانونی تفکری گروهی هستند، چیزهای درهم و برهم. از آن‌ها دوری کنید و هر بار فقط با یک نفر صحبت کنید. اگر خواستید می‌توانید یک نفر را همراه خود بیاورید تا یادداشت بردارد، بعضی از طراحان تجربه کاربری این رویکرد را دوست دارند. به شخصه، تمایل دارم که مصاحبه‌هایی نفر به نفر (یک به یک) داشته باشم، چراکه فکر می‌کنم افراد خود را بیشتر رها می‌کنند و بازتر صحبت می‌کنند؛ ولی جالب است که یک نفر یادداشت بردار داشته باشید، این کار شما را قادر می‌سازد که کاملا روی صحبت‌ها و زبان بدن تمرکز کنید.

 

۲. اهداف و پرسش‌های خود را از قبل بدانید
مفروضات و اهداف یادگیری خود را از قبل اولویت بندی کنید. مشخص کنید که با چه کسی می‌خواهید صحبت کنید (سن، جنس، محل، حرفه/صنعت، وضع مالی و غیره) و بر همان اساس هم مصاحبه شوندگان را هدف قرار دهید.جریان و فهرست پایه پرسش‌های خود را آماده کنید. ممکن است در حین مصاحبه از برنامه خود تغییر جهت دهید تا روند مصاحبه حفظ شود، این کار عالی است ولی از قبل آماده باشید.

 

۳. در صحبت‌ها، رفتار و بازخورد را از هم جدا کنید
از قبل مشخص کنید که تمرکز شما روی چه خواهد بود، یادگیری رفتار و طرز فکر، و یا گرفتن بازخورد مستقیم یا آموخته‌های کاربردپذیری درباره یک محصول یا نمونه (mockup).  این دو را در جریان صحبت با هم قاطی نکنید وگرنه چیزها اشتباه برداشت می‌شوند.

 

در جریان صحبت بخش «رفتار و طرز فکر» را نخست بیاورید. در طول این بخش به مصاحبه شونده اجازه ندهید عمیق وارد پیشنهاد ویژگی‌های محصول شود، اما او را روی مساله اش متمرکز نگه دارید، اینکه درباره فضای مساله چگونه فکر می‌کند و اینکه آیا از حل مساله در گذشته خسته شده بوده‌ و چگونه.

 

اگر می‌خواهید درباره محصولی بازخورد بگیرید، کاغذی یا دیجیتال، این کار را پس از اتمام رفتار و طرز فکر انجام دهید.

 

۴. خود را برای شنیدن چیزهایی که نمی‌خواهید بشنوید آماده کنید
اگر این کار را نکنید، خود را در حالت فروختن یا متقاعد کردن دیگران خواهید یافت، یا حتی شنیدن آنچه می‌خواهید بشنوید. این را «جهت دهی تایید شدن» گویند و همه ما بسیار مستعد پذیرش آن هستیم. هدف اولیه شما باید یادگیری باشد.

 

شما می‌توانید آزمایشی را برای تست کردن بازار یا قیمت گذاری اجرا کنید و در آن تلاش کنید که یک چیز را بفروشید. این خوب است، ولی این بخش صحبت را جدا نگه دارید. و همانند بازخورد محصول، این کار را از بخش مربوط به رفتار/طرز فکر جدا کنید.

 

۵. آموخته‌های «مودب بودن» را از کار بیندازید
مردم آموزش دیده‌اند که بچه (محصول) شما را زشت خطاب نکنند. باید به آ‌نها اطمینان خاطر بدهید تا این کار را بکنند. همان آغاز کار از آن‌ها بخواهید بی‌رحمانه صادق باشند، و به آن‌ها بگویید که این کار برای شما خیلی خوب است و به شما خیلی کمک می‌کند. اگر دیدید که گیج شده‌اند، توضیح دهید که بدترین چیزی که ممکن است برای شما رخ دهد این است که چیزی بسازید که مردم اهمیتی به آن نمی‌دهند.

 

۶.سوال‌های باز بپرسید
خیلی پرسش‌های بله/خیر نپرسید. برای نمونه، پرسش‌هایی نظیر «آیا از Groupon خوشتان می‌آید؟» را هر چه کمتر کنید. در عوض بپرسید «(اگر قصد خرید دارید) به دنبال چه نوع معامله/خریدهایی هستید؟»، «چه چیزی به شما انگیزه خرید می‌دهد؟»، «از کجا فرصت‌های خرید را پیدا می‌کنید؟»، «آیا از پیشنهاد‌های خریدی که سایت‌های موجود ارایه می‌کنند راضی هستید؟»

 

گاهی نپرسیدن پرسش‌های بله/خیر سخت است، ولی همیشه با پرسش‌های باز ادمه دهید، پرسش‌هایی همچون «چرا» یا «درباره تجربه‌ات بیشتر توضیح بده»

 

۷. روی رفتار واقعی تمرکز کنید، نه افکار تخیلی یا احساسات انتزاعی

برای تاکید شماره ۳: آدم‌ها رفتار خود را به خوبی پیش‌بینی نمی‌کنند، نمی‌دانند که چه می‌خواهند یا نمی‌دانند که هدف واقعی‌شان چیست. کار شما این نیست که از افراد درباره راه‌حل بپرسید. بلکه کار شما ست که بهترین راه‌حل را بیابید، و سپس اعتبارسنجی کنید که آیا راه‌حل تان واقعا درست است یا خیر.

 

افراد دوست دارند که درباره ویژگی‌ها و راه‌حل‌ها صحبت کنند. هنگامیکه در حال یادگیری هستید، نگذارید که این بحث در صحبت‌ها غالب شود. تلاش کنید چیزها را واقعی نگه دارید. از آن‌ها بخواهید که داستان‌هایی راجع به اینکه چگونه قبلا مساله‌ای را تجربه کرده‌اند بگویند، اینکه آیا تلاش کرده‌اند حلش کنند یا اگر خیر، چرا، و اینکه چه رخ داده است. از آن‌ها بخواهید داستان‌هایی درباره استفاده از دیگر محصولاتی که در دامنه یکسانی (با محصول شما) هستند تعریف کنند. شما می‌خواهید که به احساساتشان دست پیدا کنید، ولی می‌توانید به صحبت‌های درباره احساسات گذشته بیشتر از  افکار تخیلی «چه می‌شود اگر»ها اعتماد کنید.

 

بعضی افراد دوست دارند بپرسند «اگر شما می‌توانستید چوب جادویی را تکان دهید و این محصول را هرچه می‌خواهید کنید، چه می‌کردید». گاهی چیزهای خوبی از این بیرون می‌آید، ولی توصیه می‌کنم که پاسخ‌ها را خیلی جدی نگیرید.

 

۸. گوش کنید، صحبت نکنید
تلاش کنید هر چه بیشتر خموش باشید. تلاش کنید پرسش‌ها را کوتاه و بدون جهت‌دهی نگه دارید (یعنی، پاسخی که می‌خواهید بشنوید را درون پرسش نگنجانید)

 

وقتی مشتری درنگ می‌کند، هجوم نبرید تا این «فضا» را پرکنید، چراکه ممکن است در حال فکر کردن باشد یا چیزهای بیشتری برای گفتن داشته باشد.

 

مطمئن شوید که دارید یاد می‌گیرید و در حال فروختن نیستید (دست کم نه در این بخش صحبت)

 

۹. مستقیم جلو بروید
هر وقت چیزی آنتنتان را به حرکت در آورد، با پرسش‌های بیشتر جلو بروید. از پرسش‌های بیشتر برای روشن شدن و از «چرا» در پس «چه» نهراسید. شما همچنین می‌توانید تا چندین مرحله «چرا» جلو بروید (همچون چراهای پنج‌گانه) این کار را تا زمانیکه مصاحبه شونده اذیت نشده می‌توانید ادامه دهید.

 

۱۰. برای تائید گرفتن تکرار کنید یا اشتباه بیان کنید
برای چیزهای مهم، تلاش کنید چیزی را که فرد گفته تکرار کنید. گاهی می‌توانید یکی از دو نتیجه دلخواه را از این طریق بگیرید. نخست، چون شما حرف آن‌ها را اشتباه بیان کرده‌اید آن‌ها حرف شما را تصحیح می‌کنند. دوم، با شنیدن افکار خودشان واقعا می‌فهمند که عقیده اصلی شان چیز دیگری است و به شما پاسخ دوم کامل تری می‌دهند.

 

رویکرد دیگر این است که چیزی را که آنها همین الان گفته‌اند از روی عمد اشتباه بیان کنید و ببینید که آیا حرف شما را تصحیح می‌کنند یا خیر. ولی این تکنیک را خیلی کم استفاده کنید.

 

۱۱. بخواهید که شما را معرفی کنند
در پایان هر مصاحبه، ببینید که آیا می‌توانند شما را به ۱-۳ نفر دیگر برای صحبت معرفی کنند.

 

اگر برای افراد روشن نیست، روشن کنید که برای این مصاحبه‌ها باید از خانواده و دوستان دوری کنید. راه‌های خلاقانه زیادی برای پیدا کردن مصاحبه شونده وجود دارد (تاکتیک‌ها بسته به اینکه به چه کسانی می‌خواهید برسید فرق می‌کنند)، ولی معرفی گرفتن فرآیند را بسیار آسان‌تر می‌کند.

 

۱۲. هرچه سریعتر یادداشت کنید
جزئیات مصاحبه خیلی سریع از خاطر می‌روند، بنابراین، اگر ضبط نکرده‌اید، یادداشت‌ها و مطالب تکمیلی را هر چه زودتر بنویسید. خود من از گوگل داکز استفاده می‌کنم تا بقیه افراد تیم هم آن‌را ببینند. (نکته: معمولا به خاطر اینکه ممکن است مصاحبه شونده راحت نباشد جلسات را ضبط نمی‌کنم ولی کارآفرینان دیگر به من گفته‌اند که با وجود اینکه در آغاز کار افراد حواسان به آن هست، خیلی زود وجود ضبط کننده را فراموش می‌کنند)
پس از آن: به دنبال الگوها باشید و قضاوت کنید

 

مصاحبه‌های مشتری سازی از نظر آماری داده‌های چندانی به شما نمی‌دهند، ولی بر اساس الگوها به شما بینش می‌دهند. تفسیر آن‌ها می‌تواند خیلی آسان نباشد، چرا که چیزی که مردم می‌گویند با کاری که انجام  می‌دهند یکی نیست.

 

نیاز دارید که برای خواندن آنچه میان خطها (پنهان) است ، برای خواندن زبان بدن، برای درک وضعیت و شرایط، و برای فیلتر کردن صحبت‌های جهت‌دهی شده از میان افرادی که با آن‌ها مصاحبه کرده‌اید، از داوری خودتان استفاده کنید. ولی دقیقا همین توانایی استفاده از داوری انسانی در ارتباطات انسانی است که مصاحبه‌ها را از نظرخواهی ها (survey) بسیار سودمندتر می‌کند.

 

برای خواندن دیگر نوشته‌های من درباره Lean Startup اینجا را ببینید.

 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

سرانجام Lean Startup Machine به ایران می‌آید

همانطور که می‌دانید اکوسیستم استارتاپی ایران در حال شکل گیری است. از ویژگی‌های یک اکوسیستم فعال و سرزنده وجود رخدادهای متنوع است.
 
رخدادهایی همچون نشست‌های دور همی (Meetup)- کلاس‌های ترمیک آموزشی- انواع مسابقات، جشنواره‌ها و Pitch ها- سمینارهای یک روزه (یا بیشتر) انتقال تجربه ،و شبیه‌سازهای فرآیند استارتاپ نظیر Startup Weekend، Lean Startup Machine و ده‌ها شبیه ساز دیگر که فرآیند راه‌اندازی استارتاپ از ایده خام اولیه را (معمولا در سه روز) شبیه سازی می‌کنند.
 
خوشبختانه کلید این کار با برگزاری Startup Weekend توسط دوستان خوبمان در خاور زمین و همراهی همه‌ی دوستان و مربیان فعال در زمینه استارتاپ ها از چندی پیش زده شد.
 
همانطور که می‌دانید Lean Startup Machine از قدرتمند‌ترین رخدادهای استارتاپی دنیاست. این رخداد علاوه بر انرژی و شور و هیجان به صورت جدی، کاربردی و عملی از متدولوژی Lean Startup به عنوان جدیدترین و موفق‌ترین متدولوژی کارآفرینی بهره می‌برد تا تیم شما در اندک زمانی استارتاپ خود را به شکلی اصولی راه‌اندازی کند.
 
همچنین معمولا به منظور یادگیرانه نگه داشتن محیط افراد زیادی پذیرش نمی‌شوند (بر خلاف دیگر رخدادها).
 
خوشبختانه پس از بیش از ۶ ماه مذاکره (از ژوئن) توانستیم موافقت تیم اصلی را برای برگزاری این رخداد در ایران جلب کنیم. برای اعلام آمادگی خود به شرکت در این برنامه به اینجا رفته و فرم را پر نمایید.
 
چرا LSM ؟
 
تجربه کردن Lean Startup هزار بار ارزشمند تر از خواندن درباره آن است.
 
«من واقعا تا زمانیکه در Lean Startup Machine را درست نفهمیده بودم.» این جمله‌ای که از بسیاری کارآفرینان سراسر دنیا شنیده می شود.
 
کارگاه Lean Startup Machine بهترین روش برای یادگیری Lean Startup است.
– شما تئوری را خواهید آموخت و آن‌را در عما به‌کار خواهید بست.
– شانس پیاده کردن اصول را روی ایده‌ای خواهید یافت که خیلی دلبسته آن نیستید.
– فشرده است، کارگاهی در آخرهفته که شما را با دیگر افرادی که درحال یادگیری هستند همراه می‌کند.
 
برای آشنایی بیشتر با این رخداد ویدئوی زیر را ببینید:

 
این ویدئو اطلاعات بیشتری به شما می‌دهد:

 
این ویدئو نشان می‌دهد که چگونه Lean Startup Machine به موفق شدن استارتاپ‌ها کمک می‌کند:

 
همچنین ویدئوی زیر تیزر برگزاری این ایونت در تورنتو کانادا است:

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

اسلایدهای سمینار استارتاپ‌ها و معرفی متدولوژی Lean Startup

سمینار «درآمدی بر استارتاپ ها و آشنایی با متدولوژی کارآفرینی Lean Startup برای راه‌اندازی و اداره آن‌ها» را در چند روز گذشته در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، فرهنگ‌سرای فناوری اطلاعات، دانشگاه آزاد اسلامی قزوین و همینطور در آغاز کارگاهم برای بنیاد نخبگان ارایه کردم.
 
در بخش نخست این سمینار ۲/۵ ساعته به معرفی استارتاپ‌ها، ویژگی‌های آن‌ها و وجه تمایز راه‌اندازی استارتاپ با کارآفرینی معمولی؛ مراحل استارتاپ ها و ویژگی‌های هر مرحله پرداختم و سپس در ادامه به معرفی متدولوژی استارتاپ ناب (Lean Startup)- جدیدترین و موفق ترین متدولوژی راه‌اندازی و اداره استارتاپ‌ها- پرداخته و مهم‌ترین ابزار در پیاده‌سازی آن یعنی بوم نوپاب ناب (Lean canvas) را معرفی کردم.
 
برای آشنایی بیشتر با بوم استارتاپ ناب و بارگیری آن به اینجا بروید.
 
همینطور برای دیدن همه نوشته های من درباره متدولوژی استارتاپ ناب یا همان Lean Startup اینجا را ملاحظه فرمایید.
 
اسلایدهای این سمینار اکنون پیش روی شماست:

 

 
اسلایدها را می‌توانید از اسلایدشیر (اینجا) بارگیری نمایید.
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

مصاحبه با آی کلاب درباره استارتاپ ها و Lean Startup

حدود دو ماه پیش مصاحبه‌ای با مصطفی لامعی عزیز از آی کلاب داشتم.
 
این مصاحبه که پس از برگزاری نخستین دوره استارتاپ ویکند تهران انجام شد، درباره استارت آپ ها، تعریف و ویژگی‌هایشان و سرانجام متدولوژی کارآفرینی استارتاپ ناب (Lean Startup) بود.
 
این مصاحبه را اینجا می‌توانید بشنوید.
 
لینک مستقیم دانلود برنامه پانزدهم آی‌پالس
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

چه زمانی هنگام چرخش است؟

چرخش (Pivot) به جرات از مهمترین مفاهیم برای کارآفرینان و استارت آپ ها ست. اریک ریس، چرخش را اینگونه تعریف می‌کند «چرخش تغییر در استراتژی بدون تغییر در چشم انداز استارتاپ است.» بسیاری از استارتاپ‌های موفق آن‌هایی هستند که چرخش می‌کنند. قبلا درباره چرخش اینجا، اینجا، اینجا و اینجا نوشته‌ام.

حامد تکمیل عزیز، از وبلاگ سیلورکاور، محبت کرده و یک مطلب خوب درباره چرخش از اینجا را به پارسی برگردانده‌اند در این نوشته ۸ استارتآپ درباره اینکه چه هنگامی دریافته‌اند که زمان تغییر است صحبت می‌کنند که تقدیم حضورتان می‌گردد.حامد را در توییتر هم با نام کاربری silvercover می‌توانید دنبال کنید.

برای استارت آپ ها زمان هایی فرا می رسد که کم کم مشخص می شود کارها بر اساس برنامه پیش نمی رود. در این ایام سوالی که ذهن کارآفرینان را به خود مشغول می کند این است که آیا می بایست با طرح و برنامه پیشین خود پیشروی کنند یا به سویی دیگر چرخش کنند؟

برای فهمیدن اینکه شرکت ها در فضای واقعی چطور دست به اتخاذ چنین تصمیم هایی می زنند ما هشت نفر از کارآفرینان جوان و موفق عضو شورای کارآفرین جوان (YEC) را مخاطب این پرسش قرار دادیم. افرادی که در میانه راه متوجه شدند که می بایست برنامه قبلی خود را که با مشقت فراوان تا بدین جای کار توسعه داده اند رها کرده و برنامه ای جدید را در پیش گیرند. همه این چالش ها مستقیما از خواست مشتریان نشات می گیرد، جایی که آنها مشخص می کنند که چیزی دیگر مورد نیاز است و همان ها هستند که شاخص ترین ملاک راهنمایی جهت تعیین مسیر محسوب می شوند.

۱.  هر چه زودتر بهتر
شرکت های هوشند تقریبا همیشه در حال سو گردانی و چرخش هستند. این امر معمولا چندین بار در این شرکت ها رخ می دهد. دلایل این چرخش می تواند این باشد که محصول شما نیاز بازار هدف خود را برآورده نمی کند، یا این باشد که این محصول به درد یک جامعه هدف دیگر و متقاوت از جامعه هدف اولیه شما می خورد یا اصلا به این نتیجه برسید که می بایست مدل درآمد زایی را به مدلی جذاب تر تغییر داد.
یکی از هدف های اولیه شما باید تلاش برای یافتن عناصری از مدل کسب و کارتان که به اصطلاح لنگ می زند در سریع ترین زمان ممکن باشد. بر همین اساس قادر خواهید بود تا با کمترین نرخ هدررفت منابعی همچون زمان، مسیر خود را اصلاح کنید. کلید اصلاح مسیر در داشتن اطلاعات نهفته است. تجزیه تحلیل های آماری، نظرسنجی ها و گفتگوهای رو در روی شما با مشتریان کمک شایانی جهت اتخاذ تصمیمات آگاهانه به شما خواهد کرد و ضریب اطمینان شما در حین چرخش به سویی دیگر و نیل به هدف اصلی را بالاتر خواهد برد. Sean Johnson, Digital Intent

۲. اهداف جدیدی را که با توانمندی های شما همسو است بیابید
ضربه نفس گیر و دردناکی خواهد بود چنانچه یک روز برخیزید و به این نتیجه برسید که “وای… ، این روش جوابگو نیست و طی چند وقت اخیر اصلا کارگشا نبوده”. اما در دل این نا امیدی یک امید نهفته است و آن چیزی نیست جز اینکه وقتی به نتیجه می رسید که چیزی کارگشا و جوابگو نیست در اعماق وجود خود خواهید فهمید که اکنون چه چیزی بهتر خواهد بود. تنها کافیست که قبول کنید که به مرحله ای فراتر گام بردارید و با هشیاری بیشتر کشف کنید که چه چیزهایی با توانایی ها و ماموریت شما همسو تر است.
راهی که من از آن جهت یافتن پاسخ استفاده می کنم راهی است که در آن ذهن خودم را به زمان قبل سوق می دهم، زمانی که با بهره گیری از روش های قدیمی بر روی چیزی کار می کردم و پیامد آن یک محصول مایوسانه شده است. در این لحظه به عبارات و ایده هایی که در آن اوقات از ذهن من گذر می کردند فکر می کنم و سعی می کنم با خود تصور کنم که اگر فلان کار را به جای کاری که کردم می کردم حاصل چه می شد؟ این طرز فکر کلیدی است که به من راه تغییر را نشان می دهد و این همان جایی است که نقطه چرخش را می یابیم. Amanda Aitken, The Girl’s Guide to Web Design

۳. چرخش بر اساس بازخورد مشتریان
باید دانست که یکی از زمان های چرخش زمانی است که مشتریان شما پیوسته در حال انتقال بازخوردی مشابه به شما هستند و در آن متذکر می شوند که چیزها باید به گونه ای دیگر باشد تا آنها اشتیاق به خرید را از خود نشان دهند. اغلب حدود شش ماه الی یک سال طول می کشد تا مشخص شود که آیا در مسیری درست گام بر می دارید یا خیر. بیشتر اوقات شاهد کارآفرینانی هستیم که خیلی زود و قبل از دستیابی به نمونه داده های آماری کافی دست به چرخش می زنند. Eric Corl, Fundable LLC

۴. دستورالعمل های قبلی خود را دور نیاندازید
چرخش ها در حکم تکامل کسب و کار شما هستند، اما این به این معنا نیست که شما باید به کل تغییر کنید. اگر قادر باشید نگرش خود به چرخش را موقتا با کنار گذاشتن دستور العمل های فعلی ارتقا دهید و توجه خود را معطوف به راهکارهای قوی تر کنید، فرایند چرخش از حالت فعلی به حالت بهتر را برای خود آسان تر کرده اید. این مورد خصوصا برای کار آفرینان حوزه فناوری باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و من به چنین افرادی در قبال فراموشی کامل دستور العمل های فعلی و پیشین خود هشدار می دهم. این هشدار به این علت است که کماکان می توان در محصول جدید حاصل از چرخش، از دستورالعمل های قبلی اقتباس نمود یا بخشی از آن را با اهداف جدید تطبیق داد. محصولات و برنامه های ناکام خود را به گونه ای کنار بگذارید که بتوانید با تمام توان خود به استقبال چرخشی جدید بروید، اما اجازه ندهید که این محصولات و برنامه های ناکام به کلی از میان بروند.
Doreen Bloch, Poshly Inc.

۵. مشتریان به شما می گویند که چه چیزی می خواهند
ما به عنوان یک شرکت توسعه دهنده نرم افزار فیلمنامه نویسی در سال ۲۰۰۸  فعالیت خود را شروع کردیم. هدف ما در آن زمان این بود که نرم افزار فیلم نامه نویسی خود را صرفا بیرون دهیم و تهیه کنندگان را مجاب کنیم که بهتر است نمایشنامه ها را از ما خریداری کنند. ما بر همین اساس تا سال ۲۰۱۰  پیش رفتیم تا اینکه شرکت Levi’s پیش ما آمد و گفت “هی، شما هزاران نفر(در آن موقع 50 هزار نفر) نویسنده در بستر نرم افزار خودتون دارین، آیا اون ها می تونن برای صنایعی به جز صنعت سینما و سرگرمی هم دست به قلم بشن؟ ”
پس از قبول و انجام این پیشنهاد متوجه شدیم که وارد فضایی جدید شدیم و افراد بیشتری سمت ما آمده و درخواست کمک برای نوشتن مطالب وبلاگ ها، توییت ها و سایر امور نوشتاری دارند. اینجا بود که ما چرخش کردیم. چرخش ما کاملا بر اساس خواست مشتریانی صورت گرفت که انتظاراتی همچون موارد گفته شده از محصول ما داشتند.
Sunil Rajaraman, Scripted.com

۶.  برای بقا شما نیاز به رشد دارید
چرخش کردن تصمیم بزرگی است. تنها زمانی می بایست چرخش را مد نظر داشت که یک فرصت بزرگ پیش روی شما باشد. اگر تصمیم دارید که تغییرات عمده ای در سازمان خود دهید مهم است که آگاه باشید این چرخش بر روی رخدادهای آتی نیز اثرگذار خواهد بود. چرخش یک راه حل برای حل کردن مسائل کوچک نیست. زمان هایی که ما در گذشته دست به چرخش زدیم نیازمند این بود تا به کل عملیات نگاه کرده و مجددا تمرکز کنیم یا حتی بخش هایی را جایگزین کنیم. هنگامی که اولین بار پروژه Yodle را به حالت اجرا در آوردیم قصد داشتیم تا تمام سرویس های تحت وب مورد نیاز کسب و کارهای کوچک را پوشش دهیم. وقتی که کشف کردیم چقدر لازم است خود را ارتقا دهیم تا به مقیاس پاسخگویی به چنین خیل عظیمی برسانیم به این درک رسیدیم که بهتر است چرخش کنیم و صرفا بر روی تبلیغات و بازاریابی تمرکز کنیم. Ben Rubenstein, Yodle

۷. شما عاشق آینده نیستید
شما ناگزیر از برخورد با موانع هستید، لذا مهم است که انگیزش لازم جهت رسیدن به مقصد در شما ایجاد شود. به همین دلیل بهتر است زمانیکه هیجان کافی در قبال راستایی که برای مدت قابل توجهی در آن قرار دارید را در خود نمی یابید دست به چرخش بزنید. آنچه در ادامه می آید یک نمونه از کسب و کار خود من است. من صاحب یک شرکت بازاریابی هستم. در روزهای آغازین عادت داشتیم که به صورت تک به تک با مشتریان کار کنیم. وقتی که به فکر فرو رفتم و به آینده نظر کردم، متوجه شدم که با این روال حداکثر می توانم به دو جین از مشتریان سرویس دهی کنم. من دیدم که مدل کسب و کار آن روزهای ما چطور سبب محدود شدن رشد و تاثیر گذاری کلی ما می شود، بر همین اساس مسیر را تغییر دادیم. ما به سمتی چرخش کردیم که در آن علاوه بر ارائه سرویس به حالت قبلی شروع به ارائه آموزش های خود یاوری (self-service) کردیم و از آن زمان تا کنون خوشحال تر و موفق تر بوده ایم. Pete Kennedy, Main Street ROI

۸.  محصول شما قادر به برقراری ارتباط نیست
اولین و مهمترین اصل این هست که همیشه به مشتریان خود گوش فرا دهید. بازخورد آنها غیر قابل قیمت گذاری و بسیار ارزشمند است و همین بی توجهی به بازخورد ها سبب چرخش بسیاری از کسب و کارها می شود. چرا که ارتباط لازم بین محصول و مشتری برقرار نمی شود و در پی آن جریان کسب درآمد حاصل نمی شود. وقتی که عده کثیری از مشتریان شما از قیمت بالای محصول شما گلایه کنند، باید پذیرفت که این گلایه به حق است. اگر شما یک شرکت خدماتی هستید که مدل کسب و کارش مبتنی بر پیش پرداخت است، به سمت مدل پرداخت به ازای کارکرد سوییچ کنید. این موارد کوچک در خاتمه سبب بروز تغییرات بزرگی خواهد شد. Blake Beshore, Tatroux

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

۱۰ نکته در مربی‌گری استارتاپ ها

یکی از مهمترین چالش‌های رخدادهای فشرده و کوتاه نظیر استارتاپ ویکند (Startup Weekend) مربی گری در آن‌هاست. چندی پیش به این متن خیلی مفید برخوردم و بهتر دیدم که به فارسی برگردانم.

 

۱- نخست به پایه‌ها بپردازید
مطمئن شوید که تیم می‌تواند ایده اساسی پشت محصول خود را توضیح دهد:
– مساله‌ای که آن‌ها حل می‌کنند چیست؟
– مشتری آن‌ها کیست؟
– چگونه این مساله را حل می‌کنند یا به این نیاز پاسخ می‌دهند؟

 

۲- بزرگترین مخاطرات را اولویت بندی کنید
از آن‌ها بخواهید ۲-۳ تا از بزرگترین ریسک‌های خود را اولویت‌بندی کرده و مفروضات خود برای هرکدام را بیان کنند. کلید کار در این است که اطمینان پیدا کنید که تیم تمام جنبه‌های کسب و کار را بررسی می‌کند:

– مدل کسب و کار چیست؟ (چه کسی برای محصول پول می‌دهد، چگونه و آیا آن‌ها پول دارند؟)
– اندازه بازار چقدر است؟ آیا انتظارات آن‌ها از اندازه بازار واقع بینانه است؟
– رقبای آن‌ها چه کسانی هستند و چرا بهتر هستند؟
– گمانه‌های آن‌ها برای (روش) بدست آوردن مشتری چیست؟
– آیا ریسک‌های فنی هم برای خلق راه حل وجود دارد؟

 

۳- تاکتیک‌ها را عملی پیاده کنید
برای بزرگترین مخاطرات مشخص شده، تاکتیک‌های مشخصی را که تیم برنامه‌ریزی می‌کند بررسی کنید و از خود بپرسید:
– آیا این تاکتیک‌ها داده‌های کاربردی برای معتبر یا نامعتبر کردن مفروضات فراهم می‌کنند؟
– آیا می‌توان به هر شکلی این تاکتیک‌ها را روان‌تر کرد؟
– آیا می‌توانید تاکتیک‌های تست کردن دیگری پیشنهاد دهید که برای فرآیندشان مفید باشد؟

 

۴- از شبکه خود استفاده کنید
به اینکه چگونه می‌توانید تاکتیک‌هایشان را تسهیل کنید فکر کنید؛ این به ویژه زمانی‌که تیم‌ها نیاز به دسترسی به نوع خاص و غیرمتعارفی از مشتری دارند اهمیت پیدا می‌کند. آیا می‌توانید آن‌ها را به کسی معرفی کنید و پشت تلفن آن‌ها را با کس دیگری ارتباط دهید؟ آیا با کسی دوست هستید که بتواند این کار را بکند؟ دیگر آدم‌ها معمولا مشتاقانه این کار را می‌کنند.

 

۵- آن‌ها را به چالش بکشید و با آن‌ها بحث کنید
از پرسیدن پرسش‌های سخت نهراسید. تیم را مجبور کنید تا مفروضات خود را به چالش بکشند و تفکر خود را گسترش دهند.

 

۶- بگذارید تیم خودش به نتیجه‌گیری برسد
هرگز چیزی را به عنوان پاسخ یا وحی منزل به آن‌ها ندهید. در گوشزد کردن ریسک‌ها، رقبا یا مشابه‌های قبلی که دیده‌اید درنگ نکنید ولی بگذارید که خود تیم پس از بازبینی آموزه‌هایش به نتیجه برسد.

 

۷- مراقب نحوه وقفه ایجاد کردن باشید
آن دور و بر باشید ولی مراقب اینکه چگونه در کار تیم وقفه ایجاد می‌کنید هم باشید. اغلب تنها با چند پرسش می‌توانید تشخیص دهید که آیا تیم در حال دست‌وپا زدن (بیهوده) است یا سرگرم کاری مفید. اگر در حال انجام کار مفید است، بگذارید کارشان را بکنند ولی اگر به نظر می‌رسد که دست‌وپا می‌زنند یا به اندازه کافی از ساختمان بیرون نزده‌اند، آنگاه دست به کار شوید.

 

۸- ساده نگش دارید
تیم مجبور است که کلی کار را در اندک زمانی انجام دهد، پس تعاملتان با آن‌ها را به گونه‌ای مدیریت کنید که تاثیرگذار و کارا باشد. از قطع کردن مودبانه ولی قاطع سخنان کسی که می‌خواهد کلی وقت صرف توضیح محصول عالی‌ تیم و همه‌ی ویژگی‌های آن کند نهراسید .

شما می‌خواهید تیم را در حرکت نگه دارید. گاهی لازم می‌شود که با اعضای تیم تکی صحبت کنید یا با گروه کوچکتری از آن‌ها صحبت کنید، تا بتوانند از تقسیم و غلبه بهره ببرند. مربی‌گری خود را بنا به نیاز اولویت‌بندی و بخش بندی کنید، نیازی نیست که همان بار اول همه چیز را بگویید.

 

۹. با مربیان دیگر همکاری کنید
اگر جایی گیر کردید یا فکر می‌کنید به تاکتیک‌های کارا تری نیاز است، از اینکه سراغ مربیان دیگر بروید تردید نکنید. همه چیز را همگان دانند، و گاهی اوقات اینکه چه پندی بدهید واقعا حساس است. گرچه، اگر سراغ مربی دیگری می‌روید، ابتدا وضعیت را خلاصه وار برایش بگویید تا تیم مجبور نشود همه چیز را از نو بشنود.

 

اوقاتی که شما معمولا به یک دیدگاه دیگر نیاز پیدا می‌کنید:
– وقتی تیم با یک چرخش/خیز دست‌و پنجه نرم‌ می‌کند
– وقتی درون تیم در مورد اولویت‌بندی‌های تناقض وجو دارد.
– وقتی آن‌ها به شما می‌گویند که این تاکتیک‌ها بازخورد زیادی نخواهد داشت، ولی شما تاکتیک‌های بهتری به ذهنتان نمی‌رسد.

 

۱۰- مربی باشید نه رهبر تیم
یادتان باشد که شما مربی هستید نه رهبر تیم. شرکت کنندگان بیش از هر چیزی به خاطر فرآیند در این رخداد شرکت می‌کنند. خواندن درباره «استارتاپ ناب» خوب و مفید است، ولی این چیزها وقتی به خوبی درک می‌شوند که به صورت عملی روی ایده‌ها اجرا شوند. شاید نیاز باشد فشار بیاورید تا تیم از حاشیه امن خود بیرون بزند ولی به آنها ماهیگیری یاد بدهید نه اینکه به آن‌ها ماهی بدهید.

 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

هرم چشم انداز- استراتژی- محصول

وقتی ایده‌ای به سراغ کارآفرین می‌آید معمولا به شکل یک تک سیگنال مشخص می‌آید.
 
مهمترین دلیلی که محصولات (ایده‌ها) شکست می‌خورند این است که ما به عنوان کارآفرین اغلب وقت نمی‌گذاریم تا ایده را به بخش‌های چشم‌انداز، استراتژی و محصول بشکنیم. در عوض در بالای هرم می‌مانیم؛ و زودهنگام (نابالغ) عاشق محصول می‌شویم.

 

اکنون می‌خواهم نشان دهم که این سه چگونه از هم جدا می‌شوند و شما چطور باید بین آن‌ها فرق بگذارید. یک راه خوب برای بیان هرم استفاده از استعاره رانندگی است که اریک ریس به عنوان مثال می‌آورد:
 
تصور کنید در کار جدیدی پذیرفته شده‌اید.
چشم‌انداز مقصد شما یا همان محل جدید کار است.
استراتژی بیانگر همه ی راه‌های ممکن برای رسیدن به آنجا است، از جمله دوچرخه، اتوبوس، تاکسی، مترو و یا وسیله شخصی. از پیش نمی‌دانید کدام مسیر بهینه است بنابراین آزمایش می‌کنید. هر تغییری در استراتژی (مسیر) یک چرخش است.
محصول نقشه راه تکرارشدنی برای رسیدن به کار است.
 
می‌توانید از این استعاره استفاده کرده و ایده استارت آپ خود را به این سه بشکنید. یادتان باشد چرخش (Pivot) تغییر در استراتژی بدون تغییر در چشم انداز استارتاپ است.

 
پ.ن: در پست «پشته ناب (Lean Stack) چیست؟» با استفاده از این هرم پشته‌ی ناب،مجموعه ابزارهای اصلی کمک کننده برای پیاده‌سازی روش Lean Startup در استارتاپ یا سازمان شما، را معرفی خواهم کرد. (اینجا)
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

چگونه ایده استارتاپی خود را در شش اسلاید معرفی کنیم؟

هفته گذشته نخستین استارتاپ ویکند تهران که من هم افتخار مربی‌گری در آن را داشتم به خوبی برگزار شد. در روز پایانی تیم‌ها در ۵ دقیقه باید ایده خود را معرفی می‌کردند.
چیزی که دیده می‌شد بیشترشان نمی‌دانستند در این وقت کم چه چیزهایی را باید پرزنت کنند.

 
جدا از این رخداد، در جاهایی هم که استارت آپ ها ایده خود را به سرمایه‌گذاران ارایه می‌کنند زمان چندانی ندارند و باید در اندک زمانی استارتآپ و ایده خود را معرفی کنند.
 
بنابراین من ساختاری متشکل از فقط شش اسلاید را معرفی می‌کنم که می‌تواند مهمترین جوانب استارتاپ را بیان کند.
جوانبی که برای داوران و سرمایه‌گذارن جذاب و مهم است.
 

 

اسلاید ۱: مساله و بازار
در این اسلاید باید به مساله (Problem) و بازار هدف، ویژگی‌ها و اندازه آن پرداخته شود و پرسش‌های زیر مستقیما پاسخ داده شوند.
مساله چیست؟
مشتری من کیست؟
اندازه بازار (تعداد مشتریان) چقدر است؟
مشتریان کجا زندگی می‌کنند؟
برای راه‌حل چه خواهند پرداخت؟

 
اسلاید ۲: راه حل
در این اسلاید راه‌حل (Solution) پیشنهادی خود برای حل مساله بالا را بیان می‌کنید و سپس کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) خود را دمو می‌کنید. (بسته به زمان در ۲-۳ دقیقه)
 
اسلاید ۳: جلب مشتری
در این اسلاید به چگونگی جذب مشتری (Customer Acquisition) بپردازید. این اسلاید باید به پرسش‌های زیر پاسخ دهد:

مشتریان را چگونه می‌یابیم؟
از چه کانال‌هایی استفاده می‌کنیم؟
کسب و کارمان را چگونه رشد می‌دهیم؟
 
اسلاید ۴: مدل درآمدی
در این اسلاید باید به مدل درآمدی (Revenue Model) خود بپردازید و بگویید که چرا جواب می‌دهد.
 
اسلاید ۵: بوم استارتاپ ناب
در این اسلاید باید محتوای بالا را به همراه دیگر موارد در بوم استارتاپ ناب (که اینجا معرفی کرده‌ام) نمایش دهید.
 
اسلاید ۶: آموزه‌ها و برنامه
در این اسلاید باید آنچه که تاکنون آموخته‌اید، یعنی مهمترین آموزه‌های خود را بیان کنید.
همچنین در مورد دستاوردها و نیز برنامه‌ی خود برای آینده صحبت کنید.
 
همین کافی است.
این تمام چیزی است که در یک ارایه ایده استارتاپی (Startup Pitch) نیاز است.
 
اگر از این ساختار استفاده کنید هم به خود کمک می‌کنید که کم و گزیده بگویید و هم به داوران و سرمایه‌گذاران کمک می‌کنید که متمرکزتر به ایده شما نگاه کنند و گیج و سردرگم نشوند.
 
این اسلایدها را می‌توانید اینجا ببینید و بارگیری کنید.
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.