اسلایدهای Lean Startup

پیش‌تر چندین بار درباره Lean Startup نوشته‌ام. (اینجا را ببینید).

 
به تازگی دو اسلاید جدید درباره معرفی و مفاهیم Lean Startup آماده کرده‌ام که می‌توانید ببینید و دانلود نمایید:

 

 

 
همچنین کتاب مفاهیم  پایه Lean Startup را به رایگان از اینجا می‌توانید دانلود نمایید.

 
پ.‌ن: همانطور که پیشتر نیز عرض کرده‌ام سرگرم ترجمه‌ کتابی درباره تکنیک‌های عملی پیاده‌سازی Lean Startup هستم. در صورت علاقه می‌توانید در سایت کتاب به نشانی: https://leanstartup.ir ثبت‌نام کنید تا در جریان پیشرفت کتاب باشید و به محض آماده شدن هر بخش برای شما ارسال گردد.
 

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

بیرون زدن از ساختمان

این عبارت را استیو بلنک به عنوان استعاره‌‌ای از درست و حتمی ندانستن فرضیات کسب و کاری شما بیان می‌کند. در تولید ناب هم اصلاح ژاپنی Genchi Gembutsu (خودتان بروید و وضعیت را از نزدیک بررسی کنید) به‌کار برده می‌شود. بروید و با مشتریان زنده‌ای که نفس می‌کشند صحبت کنید (در صورت امکان رو در رو) تا اعتبار فرضیات خود را بسنجید. برای بسیاری از مردم، صحبت کردن با مشتریان کار سختی است. دنبال هر بهانه یا دلیلی منطقی می‌گردند تا این کار را نکنند، مانند نداشتن احساس خوب یا راحت نبودن صحبت تلفنی با غربیه‌ها. یک دلیل این سر باز زدن ترس از پس زدن است. برخی از کارآفرینان ترجیح می‌دهند تا از  دارایی محکوم به فنای خود (ایده بزرگ) پرستاری کنند تا اینه به سرعت بفهمند که برای ایده‌شان بازاری وجود ندارد.
 
بخشی از هدف «بیرون زدن از ساختمان» فهم این است که آیا ایده کسب و کار شما پذیرفتی است یا خیر. اگر نیست باید هرچه سریعتر به سراغ چیز دیگری بروید (چرخش). به خاطر داشته باشید که «بیرون زدن از ساختمان» طراحی شده تا هزینه‌های فرصت و واقعی شما را کمینه کند. (با نساختن محصولی که هیچ کس نمی‌خواهد).
 
یادتان باشد که تحلیل‌ها، نظر‌خواهی‌ها و دیگر ابزارهای خودکار آزمودن مشتری مکمل هستند ولی جایگزین «بیرون زدن از ساختمان» نیستند.

 

این سیزدهمین نوشته ازمجموعه مفاهیم مدرن کارآفرینی است. برای دیدن فهرست و بقیه اینجا، را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

پنج اصل Lean Startup

در پست پیشین (اینجا) درباره Lean Startup سخن گفتیم. اکنون با پنج اصل استارتاپ ناب آشنا می‌شویم.

 

۱. کارآفرینان همه‌جا هستند. برای اینکه در یک شرکت نوپا باشید مجبور نیستید در گاراژ کار کنید(استعاره.) مفهوم کارآفرینی شامل هرکسی که در شرکت نوپا با این تعریف کار می‌کند می‌شود: نهادی انسانی که ساخته شده تا محصول و خدمتی نو را در شرایط عدم قطعیت بسیار خلق کند. این بدین معنی است که کارآفرینان همه جا هستند و رو یکرد استارتاپ ناب می‌تواند روی شرکت‌ها در هر اندازه‌ای جواب دهد، حتا سازمان‌های خیلی بزرگ و در هر بخش یا صنعتی.

۲. کارآفرینی مدیریت است. شرکت نوپا یک نهاد است، نه فقط یک محصول، بنابراین به گونه‌ای جدید از مدیریت نیاز دارد که به صورت خاص با بافت عدم قطعیت بسیار عجین شده باشد. در واقع، «کارآفرین» باید سمت و عنوان شغلی باشد که در تمام شرکت‌های مدرنی که برای رشد آینده خود به نوآوری وابسته هستند وجود داشته باشد.

 

۳. یادگیری معتبر (Validated Learning). فلسفه‌ی وجودی شرکت‌های نوپا تنها برای ساختن چیزها، پول‌سازی یا حتا خدمت به مشتریان نیست. بلکه آن‌ها وجود دارند تا چگونگی ساخت یک کسب و کار پایدار را یاد بگیرند. این یادگیری می‌تواند به صورت علمی اعتبار‌سنجی شود،  با اجرای همیشگی آزمایش‌هایی که به کارآفرینان اجازه می‌دهد هر عنصر چشم‌اندازشان را تست کنند.

 

۴. بساز- بسنج- بیاموز. فعالیت بنیادی شرکت نوپا تبدیل ایده‌ها به محصولات، اندازه‌گیری و سنجش چگونگی پاسخ (عکس‌العمل) مشتریان و سپس یادگیری انتخاب بین چرخش (Pivot) کردن یا ثابت‌قدم ماندن است. همه‌ی فرایندهای موفق شرکت نوپا باید با هم عجین باشند تا چرخه‌ی بازخورد را شتاب بخشند.

 

 


۵. حسابداری نوآوری (Innovation Accounting).
برای بهبود نتایج کارآفرینانه و پاسخگو نگهداشتن نوآوران، باید روی چیزی کسل‌کنند تمرکز کنیم: چگونه پیشرفت را اندازه‌گیری کنیم، چگونه گام‌ها (Milestone) را معین کنیم و چگونه کارها را اولویت‌بندی کنیم. این امر نیازمند گونه‌ای جدید از حسابداری است که برای شرکت‌های نوپا ساخته شده و افرادی که آن‌ها را پاسخگو نگه دارند.

این یازدهمین نوشته ازمجموعه مفاهیم مدرن کارآفرینی است. برای دیدن فهرست و بقیه اینجا، را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

استارتاپ ناب: معرفی

استارتاپ ناب (Lean Startup) جدیدترین و محبوب‌ترین رویکرد کارآفرینی است. ترکیبی است از مشتری‌سازی، آموزه‌های تولید ناب، رویکرد چابک و بهترین تجربه‌های شرکت‌های نوپا موفق. موفقیت شرکت نوپا را می‌توان با پیروی از این فرآیند مهندسی کرد، این بدین معناست که می توان آن را یاد گرفت و در نتیجه می‌توان آ‌ن‌را یاد داد.

 

بسیاری از شرکت‌های نوپا با  ایده یک محصول که  فکر می‌کنند مشتری دارد آغاز می‌کنند. آنها  ماه‌ها، گهگاه سال‌ها را صرف تکمیل این محصول می‌کنند بدون نشان دادن محصول، حتی در ابتدایی‌ترین حالت به مشتریان احتمالی. هنگامی‌که در جذب مشتریان شکست می‌خورند، علتش اغلب این است که آن‌ها هیچ‌گاه با مشتریان احتمالی صحبت نکرده‌اند تا دریابند که آیا محصولشان جذاب بوده یا خیر. و سرانجام بی‌تفاوتی مشتریان نسبت به ایده باعث شکست شرکت نوپا می‌گردد.

روش استارتاپ ناب به شما آموزش می‌دهد که چگونه شرکت نوپا را اداره کنید، چه هنگام بچرخید و چه هنگام ادامه دهید و کسب و کار خود را با بیشترین شتاب رشد دهید.

 

حذف عدم قطعیت

نبود فرآیند مدیریتی مناسب برای شرکت‌های نوپا با تعریف «نهادی انسانی که ساخته شده تا محصول و خدمتی نو را در شرایط عدم قطعیت بسیار خلق کند» باعث شده است که بسیاری از‌ این شرکت‌ها  از تمام فرآیندها صرفنظر کنند. آن‌ها به دنبال رویکرد «فقط انجامش بده» می‌روند که از تمام فرم‌های مدیریت اجتناب می‌کند. اما گزینه‌های دیگری هم وجود دارند.
با استفاده از رویکرد استارتاپ ناب،  شرکت‌ها می توانند از آشوب دوری کرده و نظم خلق کنند این کار با فراهم کردن ابزارهایی برای آزمودن پیوسته چشم‌انداز صورت می‌پذیرد. ناب، تنها درباره کمتر هزینه‌ کردن پول نیست. ناب، تنها درباره سریع‌تر شکست خوردن و ارزان شکست خوردن نیست. در‌واقع درباره‌ی اعمال یک فرآیند و روش در حین تولید یک محصول است.
 

هوشمندانه‌تر کار کنید نه بیشتر و سخت‌تر
روش استارتاپ ناب فرض می‌کند که هر شرکت نوپا تجربه‌ی بزرگی است برای به پاسخگویی به یک پرسش. پرسش «می‌توانی این محصول را بسازیم؟» نیست، بلکه در عوض پرسش‌ها «آیا این محصول باید ساخته شود؟» و «آیا ما می‌توانیم با  این مجموعه از محصولات و خدمات کسب و کاری ماندگار بسازیم؟» هستند.

اگر این تجربه موفق بود، ادامه کارها  از جمله شناسایی پذیرندگان آغازین، استخدام و افزودن افراد به هر تجربه‌ جدید (یا تکرار آن) و سرانجام شروع ساخت محصول صورت می‌گیرد. هنگامیکه محصول برای ارایه گسترده آماده شد، مشتریانی مشخص و آماده دارد. مسایل واقعی را حل کرده و جزییاتی که برای ساختش نیاز است را در اختیار دارد.
 

کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) بسازید
قبلاً به صورت مفصل درباره MVP صحبت کرده‌ایم (اینجا)، یکی از اجزای اصلی روش نوپای ناپ چرخه‌ی بازخورد بساز- بسنج- بیاموز است.  نخستین گام یافتن مساله‌ای است که باید حل شود و سپس ساخت یک کمینه محصول پذیرفتی برای آغاز هرچه سریعتر فرآیند یادگیری است. هنگامیگه MVP آماده شود، می‌تواند روی بهبود و تغییر کار کند. این بهبود شامل سنجش و یادگیری می‌شود و حتماً باید در بر دارنده‌ی سنجه‌ و معیارهای قابل پیگیری (actionable metrics) باشد که نشان‌دهنده‌ی پرسش علت و معلولی هستند.

شرکت نوپا همچنین از یک روش پرسشگرانه به نام «پنج چرا» (Five Whys) استفاده می‌کند تا با پرسیدن پرسش‌های ساده مسایلی را که در طول راه پدیدار می‌شوند را بررسی و حل کند.
زمانیکه این  فرآیند سنجش و یادگیری به درستی انجام شود، روشن می‌شود که شرکت مدل کسب و کار درستی دارد یا خیر. اگر خیر، نشانه‌ی آن است که زمان چرخش یا تغییر اساسی در فرض‌های بنیادین محصول، استراتژی یا موتور رشد فرا رسیده است.
 

یادگیری معتبر
پیشرفت در تولید با تولید محصولات با کیفیت بالا  سنجیده می‌شود. واحد پیشرفت برای شرکت‌های استارتاپ ناب یادگیری معتبر است، روشی دقیق برای نشان دادن پیشرفت، هنگامیگه شرکت با عدم قطعیت سر و کله می‌زند. هنگامیکه کارآفرینان یادگیری معتبر را بکار می‌گیرند، فرآیند ساخت محصول به شکلی چشمگیر کوتاه می‌شود. هنگامیکه روی یافتن چیزی مناسب برای ساختن تمرکز می‌کنید- چیزی که مشتریان می‌خواهند و برایش پول می‌دهند- نیازی ندارید چندین ماه صبر کنید تا محصولی آزمایشی بیرون بیاید و سمت‌ و سوی شرکت را تغییر دهد. در عوض، کارآفرینان می‌توانند برنامه خود را گام به گام و لحظه به لحظه تدریجا  وفق دهند.
 
همه نوشته‌های من درباره Lean Startup را اینجا ببینید.
 
مقاله ارزشمند «چرا استارتاپ ناب همه چیز را تغییر می‌دهد؟» نوشته استیو بلنک را هم از دست ندهید.
 

در پست بعدی (اینجا)  درباره پنج اصل Lean Startup می‌نویسم.

 

این دهمین نوشته ازمجموعه مفاهیم مدرن کارآفرینی است. برای دیدن فهرست و بقیه اینجا، را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

مشتری سازی

مشتری‌سازی (Customer Development) چارچوبی چهار مرحله‌ای برای کشف و ارزیابی این است که: برای محصول خود بازار واقعی را شناسایی کرده‌اید، ویژگی‌های درستی برای محصول خود ساخته‌اید که نیازهای مشتریان را رفع می‌کند، روش‌های مناسب برای جذب و تبدیل مشتریان را آزموده و منابع مناسب برای گسترش و توسعه کسب و کار را فراهم ساخته‌اید.
در سطح انتزاعی، مشتری‌سازی به زبان ساده یعنی زیر سؤال بردن فرضیات اصلی کسب و کارتان. مشتری‌سازی روشی مهندسی یا علمی را برای چیزی که کاری مهندسی نیست (ساختن یک کسب و کار) بکار می‌گیرد. فرآیند شما همانند روش علمی دارای گام‌های زیر است:

>- مشاهده و توصیف یک پدیده
– فرمول‌بندی یک فرضیه معمولی برای توضیح پدیده
– ااستفاده از یک فرضیه برای پیش‌بینی نتایج مشاهدات جدید
– اندازه‌گیری کارایی پیش‌بینی‌ها بر اساس آزمایش‌ها تجربی

 

این فرآیند برای شناسایی و ارزیابی این  اطلاعات مرتبط با کسب و کار به‌کار می‌رود:

– یک محصول مشکل (مساله) یک گروه قابل شناسایی از کاربران را حل می‌کند. (کشف مشتری)
– بازار توانایی خرید را دارد و آنقدر بزرگ هست که بتوان بر اساس آن یک کسب و کار توجیه‌پذیر ساخت. (ارزیابی مشتری)
– کسب و کار به واسطه فروش تکرارپذیر و نقشه‌راه بازاریابی و فروش قابل گسترش و توسعه است. (خلق مشتری)
– واحدهای شرکت و فرآیندهای عملیاتی برای پشتیبانی از گسترش شرکت شکل گرفته‌اند. (ساخت شرکت)

Customer Development

مثلی قدیمی درباره فروش می‌گوید «شاید» بدترین پاسخی است که می‌توان از مشتری گرفت. همین برای مشتری سازی‌هم صدق می‌کند. نخستین پیامد مورد انتظار از پیاده‌سازی مشتری‌سازی شرکتی موفق و در حال پیشرفت است. همه آنچه مشتری‌سازی می‌تواند وعده دهد بیشینه کردن پتانسیل موفقیت است.

 

دومین پیامد مورد انتظار دریافتن این است که بازاری (برای محصول ما) وجود ندارد، یا بازار آنقدر کافی نیست که بر اساس آن کسب و کار مورد انتظار را بسازیم. جنبه تکرارشدنی مشتری‌سازی ساخته شده تا حالت میانی بین این دو نتیجه را حذف کند. در ورودی هر فاز، شما «چرخش» می‌کنید، فرض(یات) خود را تغییر می‌دهید تا راه دیگری را بیازمایید. سرانجام، یا راه را خواهید یافت یا درمیابید که این بازار بدرد نمی‌خورد و کسب و کار را می‌بندید.

 

در پست بعدی پذیرندگان آغازین، به یکی دیگر از مهمترین مفاهیم کارآفرینی مدرن می‌پردازم.

 

این دومین نوشته ازمجموعه مفاهیم مدرن کارآفرینی است. برای دیدن فهرست و بقیه اینجا، را ببینید.

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.