ورود استارتاپ‌ها به بورس: فرصت‌ها و پیامدها

این روزها هم‌زمان با داغ بودن بحث ورود بیشتر مردم به بورس و بالاتر رفتن شاخص‌ها، یک بحث دیگر هم داغ است: ورود استارتاپ‌ها به بورس. اما ورود استارتاپ‌ها به بورس چیزی است که دولتمردان چند سال است که نویدش را می‌دهند و سرمایه‌گذاران جسور هم بی‌صبرانه مشتاقش هستند.

در این نوشته سعی می‌کنم به پیامد‌های ورود استارتاپ‌های بالغ به بورس بپردازم.

از کارآفرینی تا خروج

در حالت کلی وقتی از استارتاپ و کارآفرینی فناوری صحبت می‌کنیم از استارتاپ‌های گسترش‌پذیر صحبت می‌کنیم؛ اگر بخواهم در یک پاراگراف تعریفی کوتاه از استارتاپ ارایه دهم این است:

استارتاپ‌ها نوعی از شرکت‌های نوپا هستند که به سرعت رشد می‌کنند، ولی در ابتدای کار با عدم قطعیت بسیار دست‌وپنجه نرم می‌کنند به گونه‌ای که در آغاز حتی در مورد اینکه مشتری‌شان کیست، چه محصولی می‌خواهند تولید کنند و اینکه چگونه پول در می‌آورند سردرگم هستند.

دو ویژگی رشد بالا و درصد شکست بالا، آن‌ها را نیازمند نوع خاصی از تامین سرمایه می‌کند که امروزه سرمایه‌گذاری جسورانه (Venture Capital) نامیده می‌شود. سرمایه‌گذاران جسور، افرادی هستند که استارتاپ‌ها، شیوه‌ی کارکردشان و زبان بنیانگذاران آن‌ها را خیلی خوب می‌فهمند و سعی می‌کنند که پول شرکت خود (که آن هم بیشتر متعلق سرمایه‌گذاران دیگر است) را روی مجموعه‌ای از نویدبخش‌ترینِ آن‌ها سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاری جسورانه علاوه بر ریسک بالا و انتظار بازگشت پول خیلی بالا، دو ویژگی دیگر هم دارد: 

۱. نتایج شکست‌ها معمولا زودتر خودشان را نشان می‌دهند و نتایج مثبت این سرمایه‌گذاری‌ها معمولا خیلی دیر؛ برای همین سرمایه‌گذاران استارتاپ‌ها معمولا باید بین ۷ تا ۱۲ سال برای بازگشت پول خود صبر کنند.

۲. دیگر اینکه باید منتظر بازگشت سرمایه‌گذاری خود از طریق خروج (Exit) خاص خود باشند. پس این سرمایه‌گذاران زمانی به پول خود می‌رسند که یا یک شرکت بزرگ‌تر از طریق مکانیزم ادغام و تملک (Mergers & Acquisitions) استارتاپ را بخرد یا اینکه استارتاپ وارد بورس شود. دومی البته کمتر رخ می‌دهد و درصد خیلی کمی از آن‌ها وارد بورس می‌شوند.

اما به دلایل مختلف در چند سال گذشته بازار ادغام و تملک هم خیلی داغ نبوده است. علاوه بر وجود فرهنگ به تملک درآوردن، معمولا شرکت‌های بزرگ‌تر وقتی شرکت‌های کوچکتر را می‌خرند که پول نقد زیادی در دست داشته باشند؛ یعنی یا کسب‌وکارشان بسیار پولساز باشد، یا سرمایه‌ی زیادی جذب کرده باشند و یا از طریق ورود به بورس این نقدینگی وارد شرکت شده باشد.

البته یک طریق سوم هم برای بازگشت پول سرمایه‌گذاران وجود دارد: خرید ثانویه. یعنی اینکه معمولا شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه‌ی بزرگ‌تر، چند سال بعد سهم سرمایه‌گذاران قبلی را بخرند (همچنین معمولا بخشی از سهام بنیانگذاران را). که این هم در چند سال گذشته به دلیل رونقِ کم این حوزه، نبود افق خروج روشن و نبود شرکت‌های سرمایه‌گذارای جسورانه بزرگ، بسیار کم رخ داده است.

روشن نبودن وضعیت ورود استارتاپ‌ها به بورس و فعال نبودن دیگر سازوکارهای خروج- خرید ثانویه و ادغام و تملک- باعث شده است که فضای سرمایه‌گذاری جسورانه در کشور آنچنان که باید و شاید شکل نگیرد؛ نه آنقدر که لازم است شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه داشته باشیم و نه اصولا پولی که در این فضا است کفاف نیاز استارتاپ‌های کوچک، متوسط و بزرگ را داده است و سرمایه‌ی موجود در مقایسه با دیگر کشورها و به‌نسبت بسیار بسیار کم است.

در این چند سال تنها روزنه‌ی امید واقعی ورود به بورس بوده است. چون هم سرمایه‌گذاران موجود را دلگرم و آنها را برای ادامه‌ی سرمایه‌گذاری تشویق می‌کند، هم نظر سرمایه‌گذاران دیگر حوزه‌ها را به این فضا جلب می‌کند و هم نقدینگی‌ای وارد شرکت‌ها می‌کند که اگر بخواهند شرکتی را به تملک خود درآورند به اندازه‌ی کافی پول در دست داشته باشند.

کارآفرینان الگوهای مثبت

معتقدم که از ویژگی‌های یک اقتصاد سالم این است که بخشی از ثروتمندانش یا حتی ثروت‌مندترین افرادش از کارآفرینی ثروتشان را به دست آورده باشند. اثر دیگر ورود به بورس تبدیل کارآفرینان و بنیانگذاران استارتاپی از ثروت‌مندان سهامی و فقیر نقدی به ثروتمند نقدی و واقعی است؛ دست‌کم بخشی از همه‌ی دارایی کارآفرینان که تا به حال در قالب سهام استارتاپ‌شان بوده، نقد می‌شود و این آن‌ها را تبدیل به الگوی واقعی می‌کند.

شاید عجیب باشد ولی تا به حال در کشور به نسبت الگوهای ثروتمند شده از طریق هر نوع کارآفرینی خیلی کمتر از دیگر جوامع داشته‌ایم. اما اگر نگاهی به فهرست ثروتمندترین افراد دنیا بیندازید، متوجه می‌شوید که درصد بالایی از آن‌ها تقریبا از صفر و از طریق کارآفرینی به این ثروت رسیده‌اند. بسیاری از ما اسامی‌ای چون بیل گیتز (مایکروسافت)، جف بیزوس (آمازون)، مارک زاکربرگ (فیس‌بوک)، ایلان ماسک (تسلا)، جک ما (علی‌بابا)، ما هواتنگ (تنسنت) و … را شنیده‌ایم. که این خود باعث ایجاد الگوهای کارآفرین در جامعه و مشوق ورود جوان‌ترها به دنیای کارآفرینی می‌شود. بر خلاف وضعیت کنونی که متاسفانه بخش چشم‌گیری از ثروتمندان از طریق رابطه و سرمایه‌داری رفاقتی به ثروت رسیده‌اند.

علاوه بر این، این کارآفرینان معمولا بخشی از ثروت خود را در قالب سرمایه‌گذاری شخصی (سرمایه‌گذاری فرشته) روی استارتاپ‌های تازه شکل گرفته سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ این خود باعث تقویت فضای کارآفرینی فناورانه‌ی کشور و تشویق بیشتر برای ورود دیگران به این حوزه می‌شود.

جذب نیرو

اگر با فضای استارتاپی کشور، به ویژه شرکت‌های فناوری اطلاعات، آشنا باشید می‌دانید که یکی از جدی‌ترین چالش‌های کسب‌وکارها جذب نیرو است. شرکت‌های بزرگ‌تر، چون پولدارتر هستند نیروها را با پیشنهاد جذاب حقوق‌های خوب جذب می‌کنند و معمولا شرکت‌های نوپاتر فرصت کمتری دارند. در اکوسیستم‌های پیشرو دنیا، استارتاپ‌های کوچک با پیشنهاد ترکیبی از حقوق پایین‌تر و سهام نویدبخش خود چنین نیروهایی را جذب می‌کنند. شاید جالب باشد که بدانید افراد زیادی با وجود بنیانگذار نبودن، از طریق فروش سهام خود در آینده ثروت‌مند شده‌اند. در کشور ما اما تا به حال چون افراد افق روشنی از تبدیل سهام استارتاپی که در آن کار می‌کرده‌اند به پول نمی‌دیدند، زیر بار چنین چیزی نمی‌رفتند و این پیشنهاد برایشان جذاب نبود.

اما با ورود شرکت‌ها به بورس و نقد شدن سهام کارمندانی که هم‌اکنون سهام‌دار  هستند، به‌زودی دوباره این گزینه جذاب می‌شود و می‌تواند به شرکت‌های کوچک‌تر این فرصت را بدهد که با ترکیب حقوق و سهام پیشنهادهای جذاب‌تری پیش روی نیروهای توانمند بگذارند.

حباب دات‌آی‌آر

در کنار این همه حسن که برای ورود استارتاپ‌ها به بورس گفتم دو دغدغه‌ی اصلی هم دارم که بارها گفته‌ام. یکی تلاش برای وارد کردن تعداد زیادی استارتاپ (بزرگ و کوچک) به بورس است. می‌دانم که، به‌ویژه برای دولتمردان، ورود استارتاپ‌ها به بورس بسیار جذاب است؛ از این رو تلاش می‌کنند تا تعداد بیشتری از آن‌ها را وارد بورس کنند یا بورس را به عنوان یک گزینه‌ی جدی برای همه مطرح کنند. در صورتیکه چنین نیست؛ به نظرم در حال حاضر تنها محدودی استارتاپ- که اتفاقا تقریبا از حالت استارتاپی هم در آمده‌اند- آمادگی ورود به بورس را دارند. یعنی آنقدر بزرگو بالغ شده‌اند که فضای بورس بتواند محمل خوبی برای پذیرا شدن آن‌ها باشد.

وارد کردن استارتاپ‌های کوچک و قوام نیافته به شدت خطرناک است. هم باعث لطمه‌ی جدی به آن‌ها می‌شود و هم می‌تواند باعث از بین رفتن اعتماد عمومی به کل استارتاپ‌ها و ریزش چشم‌گیر ارزش آن‌ها در بورس شود. این اتفاق- ترکیدن حباب دات‌آی‌آر- نظیر همان اتفاقی است که در سال‌های ۱۹۹۹-۲۰۰۱ باعث ترکیدن حباب دات‌کام شد و تا مدت‌ها اثرات منفی‌اش که دامن‌گیر همه‌ی شرکت‌های فناور شده بود باقی ماند.

نکته‌ی دوم این است که خریداران سهام استارتاپ‌ها در بورس باید بدانند که گرچه سهام این شرکت‌ها همانند دیگران در بورس عرضه شده، اما نیاز به نگرشی بلندمدت‌تر و صبری بیشتر دارد. یعنی معمولا خریدارن سهام شرکت‌های فناوری افقی بلند مدت‌تر را می‌بینند و انتظار بازگشت سرمایه یا حتی سودسهام جدی در کوتاه مدت را ندارند.

اندکی صبر

گرچه نوید ورود استارتاپ‌ها به بورس نزدیک سه سال است که داده می‌شود؛ با این حال باید اندکی صبر کنیم تا هم زمان وقوع مشخص‌تر و قطعی‌تر شود و هم کم و کیف وارد شدن آن‌ها به بورس و ارزشی که با آن به بورس وارد می‌شوند مشخص گردد. احتمالا پس از رخ دادن این اتفاق، نخستین زمان برای بررسی دقیق‌تر و موشکافانه دست‌کم یک‌سال پس از عرضه‌ی اولیه است. پس تا آن زمان کمی صبر می‌کنیم.

این متن قبلا با عنوان «الگوهای رونق جهان» در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده است.

دراپ‌باکس بالاخره به بورس می‌رود

شرکت Dropbox فرآیند اولیه فایل شدن در بورس (IPO) را مخفیانه شروع کرده است.


این شرکت که در سال ۲۰۰۷ (یعنی ۱۱ سال) پیش بنیان گذاشته شده است؛ در آخرین دور سرمایه گذاری (۲۰۱۴) خود ۱۰ میلیارد دلار ارزش‌گذاری شد و سال پیش جریان نقدی آن مثبت شد و اکنون فروش سالانه‌اش از ۱میلیارد دلار گذشته است.

به گزارش بلومبرگ، احتمالا دو شرکت Goldman Sachs و J.P. Morgan فرآیند ورود به بورس را هدایت خواهند کرد.

اینکه دراپ‌باکس کی وارد بورس ‌می‌شود و در بازار بورس چگونه ارزش‌گذاری خواهد شد هنوز مشخص نیست.

اما این ورود به بورس از یک جهت دیگر هم مهم است، این نخستین استارتاپ شتاب‌دهنده‌ی Y Combinator است که از بدو تاسیس آن در ۲۰۰۵ وارد بورس می‌شود. گرچه این شتاب‌دهنده خروج (Exit) هایی از جنس خرید/تملک (acquisition) داشته است ولی این IPO اهمیت بسیار زیادی دارد، پیش‌بینی می‌شود دیگر استارتاپ موفق این شتاب‌دهنده Airbnb نیز امسال وارد بورس شود.

شتاب‌دهنده‌ی Y Combinator نخستین و موفق‌ترین شتاب‌دهنده دنیا بر شمرده می‌شود.