سریال Game of Thrones و فعالیت‌های استارتاپی

سریال Game of Thrones از سریال‌های محبوب من است. فصل ۳ آن الان در حال پخش در آمریکا و دیگر نقاط جهان است.
 
این سریال به وقت ایران دوشنبه‌ها صبح بخش می‌شود، نکته بسیار جالب اینکه تا دوشنبه عصر زیرنویس پارسی آن قسمت از سریال- که به صورت سخت و زحمت‌دار شنیداری تهیه شده- دست‌کم توسط ۳-۴ تیم آماده می‌شود و در دسترس قرار می‌گیرد.
 
البته این سریال تنها نیست و بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های دیگر هم هستند که توسط بچه‌های علاقه‌مند و فعال زیرنویس می‌شوند.
به‌راستی خوشحالم که دوستان اینقدر فعالی داریم.
 
و بدون اغراق حسودی می‌کنم که چرا چنین آدم‌های به قول معروف پایه‌ای در زمینه فعالیت‌های استارتاپی نداریم یا خیلی خیلی کم داریم.
 
جنبش استارتاپ‌ها مدتی است که آغاز شده و اکوسیستم کارآفرینی آن در حال شکل‌گیری است ولی به شدت از کمبود محتوا رنج می‌برد ،و مشارکت و همکاری بسیار بیشتری را می‌طلبد.
 
برای نمونه تعداد زیادی فیلم و ویدئوی مرتبط در زمینه استارتاپ‌ها هست که نیاز به زیرنویس کردن دارند. (مثلا نوشته «فیلم‌هایی که هر کارآفرین باید ببیند» را ببینید.)
 
البته منظورم فقط فیلم، ویدئو و زیرنویس کردن نبود و به روش‌های بسیاری می‌توان برای این منظور محتوا تهیه کرد.
 
لطفا به میدان بیایید.
 
ما همچنین یک گروه به نام استارتاپ ایرانی (اینجا) ساخته‌ایم که پیشنهاد می‌کنم که عضو شوید و پس از آنکه عضویت شما پذیرفته شد دوستان علاقه‌مند خود را نیز دعوت نمایید. (اینجا)

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

تز بولدر برای اکوسیستم استارتاپی

برد فلد (Brad Feld) چهار چیزی را که برای ساخت یک اکوسیستم کارآفرینی دیرپا و فعال، حیاتی است را اینگونه بیان می کند و آنرا «تز بولدر» [۱] می‌نامد.

 

۱- کارآفرینان باید جامعه استارتاپی را رهبری کنند. آن‌ها رهبر هستند و دیگر کسان – دولتی‌ها، دانشگاه‌ها، سرمایه‌گذاران، وکلا، حسابداران و شرکت‌های بزرگ- استفاده کننده. هر دو نقش مهم هستند ولی متفاوت.

 

۲- رهبران باید تعهدی طولانی مدت داشته باشند. ساخت جامعه استارتآپی که بتواند خودش را پایدار نگه دارد دست کم ۲۰ سال طول می‌کشد. اگر تعهدی طولانی مدت ندارید، با چرخه‌های اقتصاد کلانی مواجه خواهید شد نظیر چرخه‌های ۲-۴ ساله (در ایران تا ۵ سال) دولتمردان و به خاطر فعالیت کوتاه مدت با فعالیتی که پایدار نیست مواجه می‌شوید.

 

۳- جامعه استارتاپی باید پذیرای هرکسی که مایل به همکاری و مشارکت است باشد. باید دارای فلسفه «بدهید پیش از آنکه بگیرید» باشد که هسته اصلی مربی اثربخش بودن است. باید بدهید بدون انتظار چیزی که انتظار دارید بازپس می‌گیرید. باید پذیرای هرکسی که می‌خواهد در هر سطحی مشارکت کند، باشید. شما باید خلق و توسعه جامعه استارت آپی را همچون بازی با جمع صفر ببینید که در آن همه از طریق همکاری می‌توانند برنده شود.

 

۴- جامعه استارتاپی باید فعالیت‌هایی پیوسته داشته باشد که همه جامعه کارآفرینانه را درگیر کند. گرچه جشن‌های کارآفرینی و جایزه کارآفرین سال خوب هستند (به شرطی که اپراتور مخابراتی را انتخاب نکنند)، شما به فعالیت‌هایی نیاز دارید که هرکسی که با کارآفرینی سروکار دارد را درگیر کند.  این‌ها می‌توانند چیزهایی مانند شتاب دهنده‌هایی همچون TechStars، شبیه‌سازهای کارآفرینی همچون استارتاپ ویکند، یا برنامه‌های چندماهه آموزش نوآوری همچون دانشگاه Singularity باشند.

 

فلد همچنین علت اینکه چرا باور دارد فعالیت های دولتی شکست می‌خورند را -با بیان تفاوت کارآفرینان و دولتمران- اینگونه می‌شمرد:
 
۱- کارآفرینان بسیار متکی به خود هستند. آن‌ها ضعف‌های خود را می‌شناسند و قبول دارند. کارآفرینان معمولا از عبارت‌هایی همچون «من در این کار افتضاح هستم» استفاده می‌کنند. دولتمردان، از دیگر سو، معمولا از اینکه چرا راه خود را نرفته اند دفاع می‌کنند و برایش دلیل تراشی می‌کنند. تمرکز آن‌ها تاثیر روی باور عمومی است.

 

۲- کارآفرینان از پایین به بالا کار می‌کنند و دولت از بالا به پایین. کارآفرینان به ندرت در هنگام راه‌اندازی یک شرکت منابع خوبی در اختیار دارند، آن‌ها مجبورند که همه کارها را خودشان انجام دهند. دولتمردان سلسله مراتب به-خوبی تعریف شده، کارکنان موجود و  زیرساخت دارند و «نقش‌ها و وظایف مشخص برای انجام کارها»

 

۳- کارآفرینان – برای انجام چیزهای مشخص که نیاز به انجام شدن دارند- روی چیزهای خرد تمرکز می‌کنند درحالیکه دولتمردان روی کارهای کلان تمرکز می‌کنند. فلد بیان می‌کند که وقتی با دولتی ها صحبت می‌کنند آن‌ها از واژه‌هایی همچون «جهانی، اقتصاد کلان، سیاست، نوآوری، توسعه اقتصادی» استفاده می‌کنند. این‌ها واژه‌هایی نیستند که کارآفرینان استفاده می‌کنند آن‌ها معمولا از ناب، استارتاپ، محصول و مشتریان صحبت می‌کنند.

 

۴- کارآفرینان مصمم به انجام کار هستند در صورتیکه دولتمردان روی سیاست‌گذاری تمرکز می‌کنند. به بیان دیگر، کارآفرینان به انجام کارها باور دارند به جای کنترل کردن. برای آن‌ها این کار چیزی جز تاثیر گذاری و به انجام رساندن کار نیست.

 
پ.ن: در نوشته قبلی به لزوم وجود اکوسیستم‌های کارآفرینی پرداخته‌ام. (اینجا)
 

[۱] بولدر شهری کوچک در کلورادو با جمعیت زیر ۱۰۰ هزار نفر است ولی یک نمونه خیلی خیلی قوی از اکوسیستم سازی است و این شهر در مقاله‌ای در بیزینس ویک «بهترین شهر آمریکا برای استارتاپ ها» شناخته شده (اینجا).

 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

اکوسیستم استارتاپی لازمه کارآفرینی در ایران

سال‌ها پیش فکر می‌کردم همین که سرمایه گذار خطر پذیر  (VC) یا فرشته سرمایه‌گذار (Angel) داشته باشیم مشکل استارت آپ های ایرانی حل می‌شود. بعدها به واسطه کار مربی گری استارتاپ ها و تماس پیوسته با آن‌ها فهمیدم مساله تنها سرمایه‌گذار نیست (گرچه واجب است).

 

با تمام وجود دریافتم مساله اصلی ما نبودن اکوسیستم (کامل) استارتاپی است. در نوشته «استارت‌آپ‌های بیشتری می‌خواهید؟ از شیلی یاد بگیرید» به صورت غیر مستقیم اشاره کردم که دولت شیلی همه آن تلاش‌ها و سرمایه‌گذاری و حمایت‌ها را انجام داده تا اکوسیستم استارتاپی نظیر آنچه در سیلیکون ولی است آنجا شکل بگیرد که خوشبختانه موفق هم بوده است.

 

از نشانه‌های یک اکوسیستم سالم و زنده استارتاپی وجود:

– فرهنگ کارآفرینی و ریسک‌پذیری

– فرهنگ شکست

– درک درست ویژگی‌های استارتاپ ها توسط مسولین

– دور‌ه‌های به روز و مدرن برای استارت آپ ها

– نشست‌های دور همی کارآفرینان (هفتگی/ ماهانه، کوچک/ بزرگ)

– سمینارهای انتقال تجربه استارتاپ‌های موفق

– وجود رخدادهای مختلف برای استارتاپ ها

– وجود شتاب دهنده‌ها (Accelerator).

– وجود افراد و شرکت‌های سرمایه‌گذار

– وجود مربیان و منتورهای خاص استارتآپ ها

– پوشش رسانه‌ای قوی از استارتاپ‌ها

همه (یا بیشتر) این‌ها باید باشد تا اکوسیستمی که لازمه موفقیت کارآفرینان است شکل بگیرد. گرچه نیاز است از جایی شروع شود.

 

متاسفانه بیشتر کارهایی که تا به حال صورت گرفته سرسری و بدون توجه به این موضوع بوده است.
به بیان دیگر اگر می‌خواهیم استارتاپ‌های بیشتر و موفق‌تری داشته باشیم و در کارآفرینی فناوری موفق باشیم باید به دنبال شکل‌دهی اکوسیستم باشیم.

 

برای نمونه بد نیست بررسی اکوسیستم استارتاپی دو شهر تورنتو (اینجا) و بوستون (اینجا) را ببینید.

 

نظر شما چیست؟
به نظر شما محیط لازم برای موفقیت بیشتر استارتاپ‌ها چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

 
پ.ن: در نوشته بعدی به «تز بولدر برای اکوسیستم های کارآفرینی» می‌پردازم.
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارتاپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

استارتاپ‌های بیشتری می‌خواهید؟ از شیلی یاد بگیرید

یکی از کشورهایی که در ۳-۴ سال اخیر پیشرفت‌های شگرفی در زمینه کارآفرینی و رشد استارتاپ‌ها داشته شیلی است. بنابراین یک مقاله از یکی از موفقت‌ها در این عرصه ترجمه کردم. امیدوارم بتواند الگویی مناسب برای دست‌اندرکاران کارآفرینی باشد:

 

خارجی‌ها شغل‌های ما را گرفته‌اند! فقط نیکاراگوئه‌ای‌ها خواهند آمد!شما نمی‌توانید بدون سرمایه‌گذار خطرپذر سیلیکون ولی بسازید.

 

این‌ها فقط بخشی از ایرادهای مخالفین برنامه‌ای دولتی بود که من در خلق آن در سال ۲۰۱۰ کمک کردم؛ هدف این برنامه بالابردن کارآفرینی محلی و توانمندسازی اکوسیستم کارآفرینی شیلی است. برنامه استارتاپ شیلی (StartUp Chile) نام دارد و در ابتدا احمقانه به نظر می‌رسید. دادن ۴۰.۰۰۰ دلار به استارتاپ‌هایی که توسط خارجی‌ها اداره می‌شوند برای اینکه برای شش ماه به شیلی بیایند و کسب و کار خود را اینجا راه بیندازند. دولت همچنین فضای اداری رایگان در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد به همراه کمک برای مستقر شدن و آن‌ها را به مربیان و سرمایه‌گذاران مرتبط می‌کند.

 

قمار؟ خارجی‌ها می‌توانند با آوردن ایده‌های تازه یک سیلیکون ولی کوچک بسازند. تاکنون چنین تجربه‌ای انجام صورت نگرفته بود. راه حل معمول برای ساختن یک هاب نوآوری، معمولا ساخت یک پارک فناوری در کنار یک دانشگاه و فراهم کردن بخشودگی‌های مالیاتی برای شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران آن‌جا است (نظیر آنچه در ایران انجام می‌شود). مشکل این است که هیچکدام از این صدها تلاش، هیچ کجای دنیا، به نتایج وعده داده شده نرسیده‌اند.

 

ولی استارتآپ شیلی از انتظارات فراتر رفته است. بزرگترین نگرانی درباره این برنامه این بود که هیچ کارآفرینی، به غیر از آن‌هایی که از کشورهای فقیر آمریکای لاتین هستند، استارت آپ خود را به جایی دور همچون شیلی نخواهد آورد. تا امروز، ۱۶۰۰ درخواست از ۷۰ کشور دریافت شده و بیشترشان از آمریکا می‌آیند. حدود ۵۰۰ کارآفرین در برنامه شرکت کرده‌اند و اکنون ۲۲۰ استارت‌آپ خارجی در شیلی وجود دارد که ۱۸۰ نفر را از شیلی و ۱۴۳ نفر را از خارج استخدام کرده‌اند. نخستین دسته استارت آپ های خارجی ۸ میلیون دلار  از سرمایه‌گذاران مخاطره پذیر کشورهای آرژانتین، برزیل، فرانسه، آمریکا و اروگوئه سرمایه جمع‌آوری کرده‌اند.

 

مهم‌تر از همه، کارآفرینی به سبک سیلیکون ولی در حال گسترش در کشور است. رخدادهایی که در دو سفر آخرم به شیلی دیدم هر شب به همان پویایی رخدادهای که در سیلیکون ولی رخ می‌دهند، بودند. کارآفرینان در گروه‌هایی گرد هم می‌آیند تا دانششان را در زمینه‌های مختلف با محلی‌ها به اشتراک بگذارند؛ از بیوتکنولوژی گرفته تا رسانه‌های اجتماعی. شرکت‌کنندگان ایده‌های محصول خود را به اشتراک می‌گذارند و شبکه‌سازی می‌کنند. بسیاری به من گفتند که تصورش را هم نمی‌کردند که این‌گونه یاری شوند و در فکر راه‌اندازی شرکت هستند.

 

معاون نوآوری بنیاد کافمن لسا میشل، که درباره این برنامه تحقیق می‌کند، تازگی به من گفت که این مدل منحصر به فرد است و مناطق دیگر دنیا باید آن‌را تقلید کنند. او مشغول مشاوره دادن به مسئولین بیش از ۱۲ کشور، از استرالیا گرفته تا ونزوئلا، برای بومی کردن این مدل است.

 

گرچه بیشتر مسئولین محلی گله می‌کنند، نه به این خاطر که برنامه به ترس‌هایشان خاتمه داده بلکه به این خاطر که در آن نقشی نداشته اند. کارآفرینان شیلیایی ارزش بسیاری در دسترسی داشتن به شبکه‌ها و دانش جهانی می‌دیدند. بنابراین تقاضا کردند تا در برنامه باشند. بنابراین در جولای ۲۰۱۱، دولت برنامه را برای آن‌ها نیز باز گذاشت، و از میان ۶۰۰ تقاضا ۸۰ تا انتخاب شدند. اکنون، با بودجه سالانه حدود ۱۵ میلیون دلار، برنامه استارتآپ شیلی مرا متقاعد کرده است که این برنامه به تکرار این جادو ادامه خواهد داد، جادویی که وقتی روی پرورش آدم‌ها به جای صنعت تمرکز کنید رخ می‌دهد.

 

این نوشته برگردانی است از:

Vivek Wadhwa, “Want More Startups? Learn From Chile”,  BusinessWeek

 
پ.ن: در نوشته بعدی به «اکوسیستم کارآفرینی و لزوم آن در ایران» می‌پردازم.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.