اسلایدهای Lean Startup

پیش‌تر چندین بار درباره Lean Startup نوشته‌ام. (اینجا را ببینید).

 
به تازگی دو اسلاید جدید درباره معرفی و مفاهیم Lean Startup آماده کرده‌ام که می‌توانید ببینید و دانلود نمایید:

 

 

 
همچنین کتاب مفاهیم  پایه Lean Startup را به رایگان از اینجا می‌توانید دانلود نمایید.

 
پ.‌ن: همانطور که پیشتر نیز عرض کرده‌ام سرگرم ترجمه‌ کتابی درباره تکنیک‌های عملی پیاده‌سازی Lean Startup هستم. در صورت علاقه می‌توانید در سایت کتاب به نشانی: https://leanstartup.ir ثبت‌نام کنید تا در جریان پیشرفت کتاب باشید و به محض آماده شدن هر بخش برای شما ارسال گردد.
 

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

چرخه‌ی عمر توسعه بازار

پیشتر درباره چرخه‌ی عمر پذیرش فناوری نوشته‌ام (اینجا و اینجا) و به جرأت می‌گویم از مهمترین مفاهیم نوین کارآفرینی است و کسی که چرخه‌ی عمرپذیرش فناوری را نمی‌شناسد تقریباً از استارتآپ‌ها و کارآفرینی مدرن هیچ نمی‌داند.

 

همین اهمیت باعث شد در این نوشته چرخه‌ی عمر گسترش بازار را با جزییات بیشتر بررسی کنم.

 

در نوشته‌ی پیشین (اینجا) توضیح دادم که در شرایط کنونی و فشار بازار یکی از مهمترین چالش‌های مدیران تصمیم گیری برای تمرکز روی یک گونه نوآوری از میان گونه‌های مختلف است.

 

‫راه مطمئن‌تر برای حل مساله تمرکز، فکر کردن به این است که گونه‌های مختلف نوآوری در جاهای مختلف از عمر یک بازار، امتیاز خود را دارند.  بخش فناوری مواد کافی برای مطالعه مراحل آغازین توسعه بازار را فراهم کرده است،‬ ‫پیشتر یادآور شده‌ام که این مراحل چگونه می توانند از دریچه «چرخه عمر پذیرش فناوری » دیده شوند (سمت چپ‬ ‫شکل «چرخه عمر گسترش بازار» را ببینید). با آمیزش نمایش گرافیکی این چرخه با آنچه بعدا رخ‌ می‌دهد، هنگامیکه‬ ‫بازارها بیشتر تثبیت شدند، می‌توانیم توسعه بازار از آغاز تا پایان را نشان دهیم. چرخه عمر توسعه بازار مراحل زیر را‬  ‫شامل می شود (چهار مرحله نخست سازنده چرخه عمر پذیرش فناوری برای بازارهای نوظهور هستند):‬

بازار آغازین: هنگامیکه یک فناوری معرفی گردد، توجه پذیرندگان آغازین را جلب می‌کند. پذیرندگان آغازین‬ ‫شامل شیفتگانی هستند که این را فناوری را عالی می‌بینند یا بلند‌پروازانی که آن‌را بالقوه توفنده می‌بینند. خریداران‬ ‫واقع‌بین کنجکاو هستند ولی هیچ تعهدی نمی‌دهند. رسانه‌ها شیفته شده‌اند و مقاله‌های پر آب‌وتابی می‌نویسند که در آنها‬ ‫این فناوری را پدیده بزرگ بعدی توصیف می‌کنند.‬

 

پرتگاه (شکاف): این فناوری در این میان گیر افتاده است. زیرا مدتی در بازارگاه بوده و تازگی خود را از دست داده است،‬ ‫بلندپروازان دیگر زیاد روی آن حساب نمی‌کنند. پذیرشش آنقدر گسترده نیست که واقع‌بینان را متقاعد کند که‬ ‫بااطمینان فناوری را بخرند. پذیرش متوقف می‌شود و معمول تنها راه تولیدکنندگان برای حرکت به جلو، یافتن بخشی از‬ ‫بازار است که دچار مشکلی ناخوشایند است و تنها راه حلش این فناوری است. در چنین بازاری «واقع‌بینان گرفتار»، تنها‬ ‫مشتریانی هستند که انگیزه دارند تا به فناوری نو کمک کنند تا از شکاف گذر کند. نمونه‌ فناوری‌های درون شکاف‬ ‫در حال حاضر شامل: نسل سوم بیسیم، رایانش درخواستی و باتری سوختی می‌شود.‬

 

‫بولینگ: فناوری توسط واقع‌بینان در یک بخش( یا بیشتر) از بازار پذیرفته می‌شود، این فناوری در آنجا راهکاری برای‬ ‫یک مشکل ناخوشایند بدست می‌دهد (هنگامیکه یک بخش فناوری را می‌پذیرد، بخش‌های همجوار نیز پذیراتر‬ ‫می‌شوند همانند میله‌های بولینگ) در هر بخش، فناوری هوادارانی وفادار به‌ دست می‌آورد و شرکایی که بازاری نوظهور‬ ‫را می‌بینند. بیرون از این بخش‌ها، فناوری هنوز هم کامل ناشناخته است.‬

 

‫گردباد: فناوری آزمون سودمند بودن را با موفقیت گذرانده است و حال استاندارد و ضرورتی برای بسیاری از‬ ‫کاربردها تلقی می‌شود. تمام واقع‌بینانی که در پذیرفتن درنگ می‌کردند، هم‌اکنون به بازار هجوم می‌آورند تا مطمئن‬ ‫گردند که (از دیگران) عقب نمی‌افتند. مشتریان گونه‌گون از بسیاری زمینه‌ها، برای نخستین بار فناوری را می‌خرند،‬ ‫درآمدها با نرخ‌های دو یا حتا سه رقمی رشد می‌کنند. رقابت بی‌امان است، سرمایه‌گذاران قیمت سهام هر شرکتی که‬ ‫بتواند با این دسته مشارکت کند را بالا می‌برند.‬

 

راه اصلی(آغاز): اَبَر رشد فروکش کرده است، اما رشد به خوبی ادامه دارد. نخستین موج تثبیت باعث شکل‌گیری‬ سلسله مراتب سهم بازار می‌شود که بعید است تا مدت‌ها تغییر کند. حتا شرکت‌های با سهم اندک از بازار معمولا‬ ‫خوب کار می‌کنند. مشتریان تمرکز کرده‌اند روی دیدن بهبود سامان‌مند ِ پیشنهاد قیمت و پاداش سهامی که با افزایش‬ قیمت رخ می‌دهد.‬

 

راه اصلی (بلوغ): رشد ثابت شده و بی‌نام‌سازی افزایش می‌یابد. موج دوم تثبیت پایین سلسله مراتب را سست‬ ‫می‌سازد، رهبران بازار هم به طور طبیعی و هم از طریق خریدوادغام به رشد بسیار می‌رسند. مشتریان اکنون این فناوری‬ ‫را بدیهی می‌پندارند و روزنامه‌ها دیگر درباره‌اش نمی‌نویسند. از دیگر سو هیج فناوری قدیمی دیگر هم در افق‬ ‫نمایان نیست، بنابراین خطر (ریسک) بازار در پایین‌ترین حد است.
‬ 
راه اصلی (افول): فناوری کهنه شده، پیشتازان بازار به نیازهای مشتریان بی‌اعتنا هستند. مشتریان فعالانه به دنبال‬ ایگزین هستند و این است که کارآفرینان را جذب می‌کند. نسل بعدی فناوری‌ها در افق نمایان هستند، گرچه‬ ‫هیچکدام به گردباد نرسیده‌اند. بازار پذیرای گونه‌ای توفندگی است، چه از طریق فناوری ‪ قدیمی یا مدل‬ کسب و کاری از ریشه نوآورانه.‬

 

گُسل و پایان عمر: کهنگی فناوری همچون زمین‌لرزه آشکار شده است و گسلی را بین آنچه شرکت می‌فروشد و آنچه‬ ‫که اکنون بازار طلب می‌کند را نمایان می‌سازد. نسل بعدی گردباد، پایه‌های فروشندگان قدیمی را ویران می‌سازد. برای‬ ‫شرکت‌هایی که فناوری کهنه تولید می‌کنند، هیچ راهی به پیش وجود ندارد، تنها پرسشی که باقی مانده است این است‬ ‫که مشتریان موجود، پیش از آنکه فناوری کامل از بین رود، چقدر پول برای آن خرج می‌کنند فروش قسطی یا با وام،‬ سازوکاری جذاب می‌گردد برای تبدیل فرصت باقیمانده بازار به پول.‬

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

گونه‌های مختلف نوآوری برای کارآفرینان

امروزه شرکت‌ها زیر فشار بی‌امان برای همراهی با موج بعدی نوآوری‬ ‫هستند. شکست در نوآوری یعنی شکست در متمایزسازی که نتیجه‌اش شکست در بدست آوردن سود و‬ ‫درآمدهایی است که برای جذب سرمایه، نیاز است.

 
‫نوآوری به شکل‌های مختلف بروز می‌‌کند محصولات، فرآیندها، بازاریابی، مدل‌های کسب و کار و … کدام یک را‬ ‫باید دنبال کنیم؟ بستگی دارد به اینکه در کجای چرخه‌عمر محصولتان هستید. (نوشته‌ی بعدی درباره‌ی چرخه‌ی عمر را اینجا بخوانید) در این نوشته به معرفی برخی گونه‌های نوآوری می‌پردازم.
 
‫در آغاز لازم است بدانیم که دامنه نو‌آوری به‌راستی گسترده است. حتما شامل گونه‌ای که همه درباره‌اش می‌دانند‬ ‫می‌شود: نوآوری توفنده- جوهره افسانه فناوری و داستان دره سیلیکون. ولی ما نباید چشمانمان را بر روی دیگر‬ ‫شکل‌های معمولی‌تر موجود ببندیم، گونه‌هایی که همانقدر اثربخش هستند. رده‌بندی زیر همه اینها را نشان می‌دهد:‬
 

نوآوری توفنده (بنیادی، برهم‌زن): توجه بسیاری جلب می‌کند، به ویژه در رسانه‌ها، زیرا بازارهایی پدیدار می‌شوند چنان که گویی‬ ‫منابع بسیاری از ثروت را از هیچ می‌آفرینند. این نوآوری در ناپیوستگی‌های فناوری ریشه دارد، مانند آنچه شهرت‬ ‫موتورولا را بخاطر نسل نخست تلفن‌های همراه افزایش داد یا در فراگیر شدن سریع مُدهای روز مثل بازی ورقی‬  ‫پوکِی‌مون.‬

 

نوآوری در کاربرد: فناوری موجود را به بازارهای جدید می‌برد تا به مقاصد نو برسد، مثل زمانی‌که شرکت تاندم‬ ‫کامپیوترهای مقاوم در برابر خطای خود را در بازار بانکداری بکار گرفت تا دستگاه‌های خودپرداز را بسازد یا زمانیکه‬ ‫شرکت آن‌استار سامانه‌ی مکان یابی جهانی (‪ (GPS‬را برای کمک‌های جاده‌ای (همچون امدادخودرو) به بازارهای‬ ‫خودرو برد.‬

 

نوآوری در محصول: محصولات عرضه‌شده در بازارهای تثبیت شده را به سطحی بالاتر می‌برد، به مانند زمانی‌که‬ ‫اینتل پردازنده‌‌ای جدید یا تویوتا خودرویی جدید را معرفی می‌کنند. تمرکز می‌تواند بر روی بالابردن کارایی (توپ‬ ‫گلف Titleist Pro V1 )، کاهش هزینه‌ها  (چاپگرهای جوهرافشان hp)، بهبود بکارگیری (کامپیوترهای دستی پالم) یا هر بهبود دیگری در محصول باشد.‬
‫ 
نوآوری در فرآیند: فرآیندهای موجود برای محصولات عرضه‌شده در بازارهای تثبیت شده را اثربخش‌تر یا‬ ‫کارآمدتر می‌کند. نمونه‌هایی را می‌توان نام برد. همچون: شرکت دل در کارآمد کردن زنجیره تقاضا و سامانه‬ ‫ثبت‌سفارش کامپیوترهای شخصیِ خود، مهاجرت شرکت چارز شواب به تجارت آنلاین و پالایش فرآیند‬ ‫صورت‌برداری توسط فروشندگان در شرکت وال‌مارت.‬

 

نوآوری تجربی: تغییرهای سطحی که تجربه از فرآیند یا محصولات موجود را بهبود بخشد. این نوآوری‌ها شکل‌های‬ ‫مختلفی دارند از جمله: شاد کننده‌ها («نامه دارید»)، راضی کننده‌ها (مدیریت عالی صف در دیزنی‌لند) یا اطمینان‬‌‫بخشی (ردیابی مرسوله‌های پستی در فداِکس)‬

 

نوآوری در بازاریابی: بهبود فرآیند تماس با مشتری، شامل ارتباطات بازاریابی (بکارگیری وب و پیش‌پرده‌ها برای‬ ‫بازاریابی ویروسی سه‌گانه فیلم‌های ارباب‌حلقه‌ها) یا تراکنش‌های مصرف کنندگان (سازوکارهای تجارت الکترونیک‬ آمازون و حراج آنلاین ای‌بِی)

 

نوآوری در مدل کسب و کار: طرح‌ریزی دوباره روش موجود پیشنهاد قیمت به مشتری یا نقش موجود شرکت در‬ ‫زنجیره ارزش یا هردو. نمونه‌هایی شامل کهنه‌کارانی چون: حرکت ژیلت از ریش‌تراش به تیغ ریش‌تراشی، تغییر کار‬   ‫آی‌بی‌اِم به رایانش درخواستی و گسترش کار اپل به خرده‌فروشی برای مصرف کننده.‬

 

نوآوری ساختاری: سرمایه‌گذاری روی توفندگی برای سازماندهی دوباره روابط صنعتی. برای نمونه نوآورانی‬ ‫همچون فیدِلیتی و سیتی‌گروپ آزاد‌گذاری خدمات مالی را بکار گرفته‌اند تا گروه گسترده‌تری از محصولات و‬ ‫خدمات را یکجا به مشتریان عرضه کنند. این شرکت‌ها کم‌وبیش یک‌شبه، رقبایی حرفه‌ای برای بانک‌ها و شرکت‌های‬ ‫بیمه شدند.‬

 

‫گسترش این فهرست می‌تواند مشکل‌زا باشد. چگونه مدیران تصمیم بگیرند که روی کدام تمرکز کنند؟ کدام گونه از ‫نوآوری را باید دنبال کنند؟ زمانی بود که برای حل این مساله از مفهوم توانایی محوری کمک گرفته می‌شد: چیزهایی‬ ‫که در آنها بهترین هستی را برگزین و بر اساس آنها بر منابعت تمرکز کن. اما شرکت‌ها دریافته‌اند که بهترین بودن در‬ ‫چیزی داشتن مزیت رقابتی را تضمین نمی‌کند. توانایی متمایز ارزشمند است تنها اگر اولویت خرید را سمت‌وسو دهد.‬ ‫مشتریان اغلب از توانایی محوری شرکت‌ها در برابر محصولاتی که به اندازه کافی خوب و ارزان هستند، چشم‌پوشی ‫می‌کنند.‬

 

در نوشته‌ی دیگر (اینجا) چرخه عمر گسترش بازار را معرفی می‌کنم.

 
پ.ن: این نوشته بخشی از مقاله‌ای که پنج سال پیش ترجمه کردم ولی هیچ‌گاه منتشر نکردم.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید

۱۰ روش که کارآفرینان در استارتاپ ناب چرخش می‌کنند.

دید عامه به کارآفرین واقعی فردی است با چشم‌انداز بزرگ و کله‌شق که همینطور از میان موانع به پیش‌رفته و آ‌ن‌چشم انداز را محقق می‌کند. بخش چشم‌انداز درست است ولی کارآفرینان موفق دریافته‌اند که عدم‌قطعیت زیاد محصول یا خدمت جدید معمولا نیازمند درست کردن خیلی چیزها است، یا «چرخش» برای یافتن یک فرمول موفق.

 

پیشتر درباره‌ی چرخش (Pivot) نوشته‌ام (اینجا)، چرخش شکل‌های مختلفی دارد که هر کدام برای تست قابل‌قبول بودن فرضیات مختلف درباره محصول، مدل کسب و کار و موتور رشد طراحی شده‌اند. در اینجا کوتاه ده گونه‌ی چرخش را معرفی می‌کنم:

 

۱. چرخش زوم-به‌جلو. در این مورد، چیزی که قبلا فقط یک ویژگی از محصول در نظر گرفته شده بود خودش تبدیل به کل محصول می‌شود. اینجا ارزش «تمرکز» و «کمینه محصول پذیرفتنی»  (MVP) پر رنگ می‌کند. چرا که به‌سرعت و موثر به این نتیجه رسیده‌ایم. (مثال: اینجا را ببینید)

 

۲. چرخش زوم-به‌عقب. در حالت برعکس، گاهی یک ویژگی برای پشتیبانی از یک مجموعه مشتری کافی نیست. در این گونه‌ی چرخش، چیزی که ما به عنوان کل محصول در نظر گرفته بودیم تبدیل می‌شود به یک ویژگی از یک محصول به مراتب بزرگتر.

 

۳. چرخش بخش مشتریان. شاید محصول شما بتواند مشتریان واقعی را جلب کند، ولی نه آن‌هایی که در چشم انداز اولیه در نظر گرفته شده بودند. به بیان دیگر، محصول یک مساله‌ی واقعی را حل می‌کند، ولی نیاز دارد که برای بخشی که قدرش را بیشتر می‌دانند جایگاه‌سازی شده و برای آن بخش بهینه شود.

 

۴. چرخش نیاز مشتری. بازخورد اولیه مشتری نشان‌دهنده‌ی این است که مساله‌ای که حل می‌شود خیلی مهم نیست، یا پولی برای خریدش نیست. پس نیاز است که باز-بخش‌بندی شود، یا محصولی کاملا جدید درست شود برای یافتن مساله‌ای که ارزش حل کردن دارد.

 

۵. چرخش بستر. به حالتی گفته می‌شود که یک ‌برنامه‌کاربردی با یک بستر (پلتفرم) عوض می‌شود یا برعکس. بسیاری از موسسان راه‌حل خود را به‌عنوان بستری برای محصولات آینده می‌بینند، ولی هیچ برنامه کاربردی جذابی ندارند. بیشتر مشتریان هم راه‌حل می‌خرند و نه بستر.

 

۶. چرخش معماری کسب و کار. جفری مور، سال‌ها پیش، دریافت که دو معماری کسب و کار اصلی وجود دارد: حاشیه سود ‌بالا، تعداد کم (مدل سیستم‌های پیچیده) یا حاشیه سود پایین، تعداد زیاد (مدل عملیات روی تعداد). شما نمی‌توانید همزمان هر دو باشید.

 

۷. چرخش بدست آوردن ارزش. به مدل درآمد و پول در آوردن بر می‌گردد. تغییر در روشی که شرکت نوپا ارزش را بدست می‌آورد می‌تواند اثرات بلند مدتی روی استراتژی‌های کسب و کار، محصول و بازاریابی بگذارد. مدل «رایگان» ارزش زیادی را کسب نمی‌کند.

 

۸. چرخش موتور رشد. امروزه بسیاری از نوپاها یکی از سه موتور رشد اصلی را استفاده می‌کنند: مدل‌های رشد ویروسی، چسبنده و پرداخت. انتخاب مدل مناسب تاثیر شدیدی روی سرعت و سوددهی رشد می‌گذارد. (درباره موتورهای رشد در استارتاپ ناب باز هم خواهم نوشت)

 

۹. چرخش در کانال. در فروش،به سازوکاری که شرکت به‌وسیله‌ی آن محصول خود را به مشتریان می‌رساند کانال فروش یا کانال توزیع گویند. چرخش در کانال معمولا نیازمند منحصر به‌فرد بودن قیمت‌گذاری، ویژگی و سازگار کردن جایگاه‌سازی رقابتی است.

 

۱۰. چرخش در فناوری. گاهی شرکت نوپا روشی برای رسیدن به راه‌حلی یکسان را با استفاده از فناوری کاملا متفاوت کشف می‌کند.  این بسیار مهم می‌شود اگر فناوری جدید قیمت بهتر و یا کارایی بالاتری را فراهم کند که وضعیت رقابتی را بهبود بخشد.

 

هر کارآفرین در ساخت محصول با چالش کی چرخش کردن و کی ثابت‌قدم ماندن روبرو است. اگر از کارآفرینانی که چرخش کرده‌اند بپرسید خواهند گفت که ای کاش زودتر چرخش کرده بودند. در واقع، راه نجات نوپاها به‌راستی پول نیست، بلکه تعداد چرخش‌های است که هنوز می‌توانند انجام دهند.

 

پ.ن ۱: ترجمه‌ی کتابی در زمینه‌ی پیاده‌سازی عملی روش Lean Startup را آغاز کرده‌ام. برای آگاهی و گرفتن فصل‌ها به محض آماده شدن به اینجا بروید.

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

آمیختن متدولوژی استارتاپ ناب با کسب و کار تان

به اعداد زیر توجه کنید:

– فقط ٪۳۰ کسب و کارها بیش از ۵ سال می‌مانند.
– فقط ۱ ایده از ۵۸ تا تبدیل به محصول می‌شود.
– ۸۰٪ شرکت‌های نوپا بازگشت‌سرمایه را بیشتر برآورد کرده‌اند.
 
به عنوان کارآفرین این اعداد کاملا دلسرد و نا امید کننده است. اما، موفقیت شرکت‌های نوپا می‌تواند مهندسی شود.
 
دقت کنید:
مجله‌ی کسب و کار هاروارد (HBR) یافته که کارآفرینانی که یک‌بار شکست خورده‌اند از نظر آماری احتمال موفقیت بیشتری از کارآفرینان دست اول دارند. آن‌ها همچنین یافتند که «از میان کسب و کارهایی که موفق شده‌اند، بیش از دو-سوم استراتژی کسب و کار خود را به شدت تغییر داده‌اند.»
 
این آمارها نشان‌دهنده‌ی دو شاخصه‌ی کسب و کارهای موفق است: تجربه و چابکی
 
ولی اگر نیازی نباشد شکست بخوریم تا شانس موفقیتمان بالا برود چه؟
اگر بتوانیم خودمان فعالانه پیش از آنکه زمان، پول و انرژی‌مان ته بکشید، استراتژی کسب و کار خود را تغییر دهیم چه؟
 
این‌ها پرسش‌هایی است که متدولوژی استارتاپ ناب (Lean Startup) تلاش در پاسخ‌شان دارد.
 
مدت‌ها عیب اساسی استارت آپ‌ ها این بوده که آن‌ها وابسته به سنجه‌هایی نادرست بوده‌اند که ما «سنجه‌های بیهوده» (vanity metrics) می‌نامیم. در استارتآپ ها که عدم‌‌قطعیت در بیشترین میزان خود است، وابسته بودن به سنجه‌های بیهوده همچون تعداد کاربران یا درآمد می‌تواند باعث سردرگمی و مشکلات اساسی کسب و کار شود. به‌جای آن، کسب و کارها باید روی اعتبارسنجی مفروضات کلیدی درباره مشتریان، محصولات یا خدمات، و مدل رشد کسب و کار تمرکز کنند.
 
همانگونه که پیشتر هم نوشته‌ام (اینجا و اینجا)، روش استارتاپ ناب بر پایه‌ی چرخه‌ی «بساز، بسنج، بیاموز» است؛ چرخه‌ای پیوسته‌ از آزمایش‌کردن تجربی برای اعتبارسنجی فرضیات کلیدی محصول یا کسب و کار شما، که نقش بُردهای کوچک به سوی موفقیت احتمالی را بازی می‌کند و کمک می‌کند که پایه و اساسی گسترش‌پذیر برای کسب و کار خود بسازید. همچنین در این روش «کمینه محصول پذیرفتنی» یا MVP را داریم که روشی سبُک و آسان برای تشخیص فرضیات و چرخش سریع در صورت نامعتبر بودن فرضیات مشخص است. در طی این فرآیند نوپاها می‌توانند به نگرانی‌های اصلی پاسخ داده و پیش از آنکه منابع زیادی را روی پروژه صرف کنند، اعتبارسنجی کنند که آیا محصول موفق خواهد بود یا خیر.
 
بیش از این به مفاهیم نمی‌پردازیم، حالا نشان می‌دهیم چگونه از چارچوب «بساز، بسنج، بیاموز» استفاده کنید تا موفقیت استارتاپ خود را مهندسی کنید. (اگر می‌خواهید درباره مفاهیم استارتاپ ناب بیشتر بدانید اینجا را ببینید.)

 

در اینجا بوم اعتبار‌سنجی را می‌بینید. با استفاده از این بوم گام به گام جلو می‌رویم.
  validation canvas

 
گام ۱: فرضیه مساله خود را بنویسید.
در ۵-۷ واژه‌ فرضیه‌ای بنویسید که توصیف کنننده‌ی مساله‌ای است که باور دارید مشتریان شما با آن روبرو هستند. مطمئن شوید تا آنجا که ممکن است مساله را مشخص کرده‌اید.
 
گام ۲: فرضیه راه‌حل خود را بنویسید.
در ۵-۷ واژه فرضیه‌ای بنویسید که توصیف کنننده‌ی راه‌حل شما برای حل فرضیه مساله است. بازهم تا آنجا که ممکن است خاص و مشخص بنویسید. تلاش کنید از قیاس شرکت‌های با راه‌حل مشابه استفاده نمایید. مثال: «ما محصول شرکت الف را برای صنعت شما ارایه می‌کنیم.» این کار راه‌حل شما را برای همه روشن می‌کند.
 
گام ۳: همه‌ی فرضیات را فهرست و اولویت‌بندی کنید.
فرضیاتی که باعث موفقیت کسب و کارتان می‌شوند را به ترتیب در نظر بگیرید. چه چیزی را در مورد مشتریان‌تان و مساله‌ای که دارند فرض می‌کنید؟ چه چیزی را درباره راه‌حل خود و و تعامل مشتریان با محصول فرض می‌کنید؟ چه پرسش‌هایی شما را شب بیدار نگه می‌دارد؟

اولویت بندی کردن فرضیات در این مقطع مهم و حیاتی است. با اولویت‌بندی در آغاز فرآیند، شما زمان و انرژی خود را صرفه جویی خواهید کرد به‌ویژه وقتی دوباره این گام را برای آزمودن فرضیات جدید بازبینی می‌کنید .
 
گام ۴: پرخطرترین فرض خود را مشخص کنید.
از میان فرضیات فهرست شده خود (در بخش ۳) کدام یک اگر نادرست از آب درآید شانس موفقیت را از بین می‌برد؟ پرخطرترین فرض‌ها را به بخش ۴ ببرید.
 
گام ۵: MVP خود را مشخص نمایید؟
چه میزان تلاش لازم است تا بیشتر فرضیات را تست کنید؟
بسیاری اوقات این تست یک نظرخواهی است. گاهی دیگر، محصولی می‌سازید بدون همه‌ی عمل‌کردها. حتا ممکن است چیزی را که قرار است در آینده خودکار انجام شود دستی انجام دهید. فارق از اینکه چگونه فرضیات خود را تست می‌کنید، مطمئن شوید که روی تست کردن بازار هدف تمرکز کرده‌اید.
 
گام ۶: معیارهای موفقیت را مشخص کنید.
مطمئن شوید که موفقیت از نظر خود را تعریف کرده‌اید. اگر فرم نظرخواهی درست کرده‌اید، چه تعداد پاسخ مثبت معادل اعتبارسنجی است. اگر محصولی را نشان می‌دهید، آیا اینکه کسی یکی از ویژگی‌ها را استفاده می‌کند نشان‌دهنده‌ی اعتبار سنجی است؟ از این گام جهش نکنید. اگر معیار را از قبل تعریف نکنید، هیچ راهی برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا یک تست موفق بوده ندارید و نتایج شما چندان باارزش نخواهد بود.

مشخص است که پاسخ به این پرسش برای شرکت‌های نوپا که هیچ خط‌نشانی ندارند سخت خواهد بود. مهم نیست. در آغاز حدس بزنید و نتایج را برای تکرارهای بعد به عنوان خط‌نشان استفاده کنید.
 
گام ۷: معتبر یا نا معتبر

برپایه نتایج تست خود، نوشته‌های خود در بخش‌های ۴، ۵ و ۶ را به ستون‌های معتبر یا نامعتبر منتقل کنید.

 

گام ۸: چرخش یا ثبات‌قدم

در این مرحله شما یک حلقه‌ی فرآیند «بساز، بسنج، بیاموز» را کامل کرده‌اید. اکنون زمان تصمیم‌گیری در مورد این است که آیا فرضیات بیشتری را تست کنید (ثبات‌قدم) یا اینکه دوباره فرض مساله و راه‌حل را ارزیابی کنید (چرخش).

اگر ثابت‌قدم می‌مانید و به تست کردن فرضیات ادامه می‌دهید، با حساس‌ترین فرض بعدی جلو بروید و یک MVP و معیار موفقیت دیگر بسازید.

اگر نیاز است که چرخش کنید، به ۱-ب بروید و فرآیند را از نو آغاز کنید. در این نقطه نیاز دارید که فرضیات خود را ارزیابی مجدد کنید. آیا آنها هنوز هم معنی می‌دهند؟ اگر نه، آن فرضیات را ترکیب کرده و جایی بین ا-الف و ۲-الف قرار دهید (اگر از برگ‌های چسب‌دار استفاده می‌کنید)
 
گام ۹: تکرار، تکرار، تکرا
شما باید این فرآیند را به شکل سبُک آغاز کنید تا بتوانید تست کنید که آیا محصول یا کسب و کار شما از اعتبارسنجی فرضیات کلیدی که مانع موفقیت هستند، موفق بیرون می‌آید یا خیر.

 

اگر این فرآيند را برای ارزیابی هر ایده‌ای استفاده کنید در زمان و انرژی بسیار صرفه‌جویی خواهید کرد و آن‌ها را صرف ساخت محصولی که بازاری ندارید نمی‌کنید.

 

پ.ن ۱: ترجمه‌ی کتابی در زمینه‌ی پیاده‌سازی عملی روش Lean Startup را آغاز کرده‌ام. برای آگاهی و گرفتن فصل‌ها به محض آماده شدن به اینجا بروید.

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

دانلود رایگان کتاب مفاهیم Lean Startup

کتاب کوچک مفاهیم پایه‌ای استارتاپ ناب پیش روی شماست. در این کتاب مفاهیم نوین و آزموده شده کارآفرینی بیان می‌شوند؛ مفاهیمی که دانستن آن‌ها برای هر کارآفرین و فرد نوآور که به دنبال موفقیت است، واجب است.

این کتاب کوچک حاصل نوشته‌هایی است که اینجا درباره شرکت استارتاپ ناب نوشته‌ام، به صورت یکجا، با صفحه‌بندی مناسب‌تر و البته به ترتیبی که خواننده را کامل با این مفاهیم کلیدی آشنا کرده و او را برای پیاده‌سازی استارتاپ ناب در کسب و کار خود آماده سازد.

 

دانلود کتاب

 

کتابی که پیش رو دارید پیش‌درآمد کتابی است که سرگرم ترجمه‌ی آن هستم، پیاده‌سازی ناب، که در آن به تکنیک‌های عملی پیاده‌سازی استارتاپ ناب (Lean Startup) برای کارآفرینان پرداخته‌ام.  برای آگاهی بیشتر از این کتاب به سایت آن www.LeanStartup.ir رفته و ثبت‌نام کنید.

این کتاب را به دوستان خود معرفی کنید.

این کتاب رایگان است، کپی و فرستادن آن برای دیگران نه تنها مانعی ندارد، بلکه توصیه هم می‌شود.

 
یادآوری:
– این کتاب فقط به مفاهیم پایه‌ای می‌پردازد و در کتاب پیاده‌سازی به تکنیک‌های عملی خواهم پرداخت .
– از دید من دانستن مفهوم خیلی مهم است و اولویت بالاتری دارد از تکنیک‌های عملی. چراکه اگر فردی مفاهیم را نداند در عمل هم قطعا به بیراهه خواهد رفت. نمود آن را در همین «کارآفرینی» می‌توان دید که هنوز بسیاری واقعا نمی‌دانند چیست و برای همین هم هست که توفیق چندانی پیدا نکرده‌ایم.
– لطفا حتما دیدگاه‌های خود برای بهتر شدن کتاب را بیان بفرمایید .
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

فیلم‌هایی که هر کارآفرین باید ببیند

از دید من فرهنگ کارآفرینی در آمریکا فرهنگی کاملا جا افتاده است(کاملا برعکس اینجا)، نمود آن‌را می‌توان در فیلم‌های آمریکایی دید. تقریبا در همه‌ی فیلم‌هایی که من دیده‌ام مستقیم- یا غیر مستقیم درباره کسب و کار و کارآفرینی صحبت می‌شود. از فیلم عاشقانه گرفته تا جنایی.
برای نمونه در فیلم‌های دزدی، پیش از دزدی، دزدان محترم در مورد اینکه آرزو دارند با این پول‌ها چه کسب و کاری راه بیندازند صحبت می‌کنند!!!

من بهترین فیلم‌های مرتبط با کارآفرینی – از دید خودم- را فهرست کرده‌ام. شما هم مشارکت کنید و فیلم‌های مورد نظر خودتان را معرفی کنید.

مستند/مستند گونه:

Pirates of Silicon Valley -1999
Startup.com -2001
E-Dreams -2001
We live in Public -2009
Something Ventured -2011
Ctrl+Alt+Compete -2011
Start-Ups: Silicon Valley-2012 (سریال ۸ قسمتی)
The Startup Kids- 2012
PBS American Experience: Silicon Valley- 2013
The Secret History of Silicon Valley- Steve Blank- 2008 (Link)
startupland: a documentary series- 2014 (est.) (more)
the startup – a feature film- 2014 (est.) (more)
Silicon Valley – 2014-16 (سایت سریال ، استارتاپ داخل فیلم)
Startup U – 2015 (سایت سریال)

داستانی:

August -2007 (دوبله شده)
Moneyball -2011
The Social Network -2010
Ghost Busters 1984
The Pursuit of Happyness -2006 (دوبله شده: در جستجوی خوشبختی)
Jerry Maguire -1996
the First $20 Million is Always the Hardest -2002
Wall Street -1987
Tucker: The Man and His Dream -1988
Glengarry Glen Ross -1992
Thank You For Smoking -2005 (دوبله شده)
Guru -2007 (دوبله شده- هندی)
Boiler Room -2000
Way of the Peaceful Warrior-2012 (دوبله شده: جنگجوی درون)
Jobs (2013)
Steve Jobs (2015)
Joy (2015)

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

اولویت‌بندی ریسک‌های مختلف شرکت نوپا

می‌دانیم که شرکت‌های نوپا کاملا غیرقطعی هستند، ولی عدم قطعیت و ریسک یکسان نیستند. می‌توانیم درباره خیلی چیزها غیرقطعی باشیم که ریسک‌دار نیستند. نخست تعریف:

عدم قطعیت: نبود قطعیت کامل، یعنی، وجود بیش از یک امکان

ریسک: حالتی از عدم قطعیت که در آن برخی از حالت‌های ممکن دارای زیان هستند، یعنی پیامد غیردلخواه
 
خبر خوب اینکه بوم استارتاپ ناب خودکار عدم‌قطعیت‌ها را نشان می‌دهد که ریسک هم هستند. زیان اینجا به صورت کمی خود را در هزینه‌های فرصت و هزینه‌های واقعی نشان دهد. ولی همه‌ی ریسک‌ها برابر نیستند. 

ریسک‌ها در شرکت نوپا معمولا به سه دسته تقسیم می‌شوند:

ریسک محصول

ریسک مشتری

ریسک بازار
 
بررسی این ریسک‌ها با هم می‌تواند گیج کننده باشد، بنابر این شما باید آن‌ها را بر اساس مرحله‌‌ی محصول خود اولویت بندی کنید و به صورت سیستماتیک با ‌آن‌ها روبرو شوید. در بوم زیر مسیری که برای حل آ‌ن‌ها استفاده می‌شود به ترتیب آمده است:


برای تصویر بزرگتر روی آن کلیک کنید

 
ریسک محصول- رسیدن به درست به محصول

۱. نخست مطمئن شوید مساله‌ای دارید که ارزش حل کردن دارد.

۲. سپس کوچکترین راه‌حل ممکن را تعریف کنید (MVP)

۳. MVP خود را ساخته و در مقیاس کوچک اعتبارسنجی کنید.

۴. سپس آن‌را در مقیاس بزرگ بازبینی کنید.
 
ریسک مشتری- ساخت مسیری به مشتریان

۱. نخست کسی که رنج می‌کشد را پیدا کنید.

۲. سپس این بخش را محدود کنید به پذیرندگان آغازینی که هم‌اکنون محصول شما را به‌راستی می‌خواهند.

۳. اکنون می‌توانید از کانال‌های برونگرا آغاز کنید.

۴. اما به مرور کانال‌های درونگرای مقیاس‌پذیر بسازید- هرچه زودتر بهتر.
 
ریسک بازار- ساخت کسب و کاری پذیرفتنی

۱. به‌وسیله‌ی جایگزین‌های موجود رقبا را شناسایی کنید و قیمت راه‌حل خود را مشخص کنید.

۲. نخست قیمت‌گذاری خود را با آنچه مشتریان می‌گویند بیازمایید. (تعهد شفاهی)

۳. سپس با‌ آنچه انجام می‌دهند. (با عمل‌شان)

۴. ساختار هزینه‌های خود را بهینه کنید تا مدل کسب و کار جواب دهد.
 
پ.ن ۱: بوم استارتاپ ناب را می‌توانید از اینجا بارگیری کنید.

پ.ن ۲: ترجمه‌ی کتابی در زمینه‌ی پیاده‌سازی عملی روش Lean Startup را آغاز کرده‌ام. برای آگاهی و گرفتن فصل‌ها به محض آماده شدن به اینجا بروید.

پ.ن ۳: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

محصول شما “محصول” نیست

کارآفرینان اغلب بیش از هر بخش دیگر مدل‌کسب و کار دلبسته‌ی راه‌حل خود هستند. بی‌توجهی به دیگر بخش‌ها مشکل می‌آفریند. ساخت یک محصول، «محصول» شرکت نوپای شما نیست. مدل کسب و کار شما ست که «محصول» است.
 

مدل کسب و کار به عنوان «محصول»

مشکل طرح کسب و کار سنتی این است که با وجود اینکه تمرین اولیه‌ی خیلی خوبی برای کارآفرین است، در آغاز کار ما هنوز همه‌ی پاسخ‌های درست را نمی‌دانیم ولی از ما انتظار دارند وانمود کنیم که می‌دانیم. مهمتر اینکه، ما دنیا را متفاوت می‌بینیم و برای یافتن پاسخ‌های درست به کمک نیاز داریم ولی ساختار طرح کسب و کار برای این‌کار سودمند نیست.
 
نوشتن طرح کسب و کار را -که برای جذب سرمایه‌گذار آغاز کرده بودم- متوقف کردم و شروع به ساختن محصول کردم، اما اجرای تک‌نفر بر اساس شهود هم درست نیست. سپس به سوی مشتری‌سازی، استارتاپ ناب و سرانجام بوم مدل کسب و کار استروالدر رفتم که شکل یک صفحه‌ای مدل کسب و کار است.
 
برداشت نخستین من از بوم مدل کسب و کار این بود که ساده‌تر از آن است که بدرد بخور باشد. بعدها آن‌را برای شرکت‌های نوپا بازبینی کردم و تبدیل شد به بوم استارتاپ ناب. سپس شروع به کار و تجربه با آن کردم در سخنرانی‌هایم و کارگاه‌ها و نهایتا تبدیل به آنچه می‌بینید شد:

برای آشنایی بیشتر با بوم استارتاپ ناب اینجا را بخوانید.

خیلی سریع متوجه می‌شوید که در طراحی بخش راه‌حل را کوچکتر از یک نهم کل بوم در نظر گرفته‌ام. ساختن محصول کاری است که خوب انجام می‌دهیم و هشت بخش دیگر هستند که نیاز به توجه بیشتر ما دارند. هدف من از این طراحی،  بیشتر بدست آوردن و دنبال کردن فرضیات خام تست نشده‌ای بود که با آن روبرو بودم.
 

بوم استارتاپ ناب به عنوان طرح اصلی شرکت نوپای شما

فکر کردن به مدل کسب و کار به عنوان «محصول» بسیار توان‌بخش است. چیزی نیست که وقتی محصولی با کشش اولیه را برای ارایه پیش سرمایه‌گذاران می‌برید به‌سراغش بروید. بلکه، چیزی است که می‌توانید و باید از روز نخست فعالانه بسازید و تست کنید.
 
بوم نقش مشخصه و طرح اصلی برای شرکت شما را  بازی می‌کند، می‌توانید استفاده کنید تا مدل کسب و کار خود را به صورت سیستماتیک ساخته و تست کنید.
 

چگونه به صورت سیستماتیک مدل‌کسب و کار خود را تکرار کنیم

این‌روزها هر محصول جدیدی را نخست با کشیدن مجموعه‌ای از بوم‌های استارتاپ ناب آغاز می‌کنم.
فرآیند‌هایم را در سه گام خلاصه می‌کنم:
 
گام ۱: برنامه الف خود را مستند کنید.
گام نخست من بدست آوردن مجموعه مدل‌های ممکن با توفان فکری است، پیش از نوشتن یک خط کُد. معمولا با خرده اطلاعاتی که درباره مساله، راه‌حل و مشتریان ممکن در ذهن دارم آغاز می‌کنم. برای هر بخش ممکن مشتریان چندین بوم خلق می‌کنم و روی هر بوم بیش از ۱۵ دقیقه صرف نمی‌کنم.
 
سپس اینکه از کجا آغاز کنم را بر اساس ارزیابی نسبی ام از اینها اولویت بندی می‌کنم:
۱. میزان رنج مشتری (مساله)
۲. سهولت دسترسی (کانال)
۳. حاشیه قیمت/سود (جریان درآمد/ ساختار قیمت)
۴. اندازه بازار (بخش مشتریان)

در پایان این تمرین، ممکن است چندی از مدل‌ها را حذف کنم و تصمیم می‌گیرم که کدام را نگه‌دارم.
 
گام ۲: پرخطرترین بخش‌های مدل را بر اساس مرحله و نوع شناسایی کنید.
برخلاف طرح کسب و کار، قدرت بوم در اشاره کردن به بخش‌های با بیشترین ندانسته‌ها است یعنی ریسک‌ها. نیاز دارید که هرچه بیشتر با ریسک مدل کسب و کار مقابله کنید به همان شکل که با ریسک محصول مقابله می‌کنید یعنی زود و همیشه. اتفاقا، برعکس رفتار می‌کنیم یعنی تغییر چیزهایی همچون قیمت‌گذاری و کانال‌ها را  به چیزی همچون ساخت محصول که با آن راحت‌تر هستیم ترجیح می‌دهیم.
 
در حالیکه آنچه شما پرخطر و ریسکی در نظر می‌گیرید تاحدی بستگی دارد به نوع استارتاپی که ‌می‌سازید، دریافتم که بسیاری از آن به مرحله‌ی شرکت نوپای شما بستگی دارد. برای نمونه، وقتی محصولی جدید را در نظر بگیریم، بزرگترین ریسکی که می‌خواهم پایین آورم در وهله نخست اطمینان از این است که این چیزی است که ارزش ساختن را دارد. پرخطرترین بخش اغلب راه‌حل نیست بلکه مساله است.

 
گام ۳: تاکتیک‌های درستی را انتخاب کنید که سرعت، یادگیری و تمرکز را بیشینه می‌کنند.
وقتی دانستید که نیاز دارید چه چیزی یاد‌بگیرید، گام پایانی برپا کردن مجموعه‌ای از آزمایش‌هایی است که برای آشکار کردن هر چه سریعتر برخی پرسش‌ها طراحی شده‌اند. تاکتیک‌هایی که استفاده شما از آن‌ها کاملا به مرحله‌ای شرکت نوپای شما بستگی دارد. برای نمونه، دوره‌ی پیش از همخوانی محصول/بازار هماره با یادگیری کیفی تفسیر می‌شود (مصاحبه مشتریان/ آزمون‌های خوش‌کاری)، درحالیکه در دوره زمانی پس از همخوانی محصول/بازار رویکرد یادگیری کمی دارد.

من اغلب چندین مدل را همزمان تست می‌کنم با آغاز از یک محصول از طریق تجربه چندین چرخش‌. برای نمونه، اگر در حال ساخت یک محصول اشتراک گذاری فایل که می‌تواند توسط وکلا، پزشکان و طراحان گرافیک استفاده شود باشم، برای هر کدام یک بوم استارتاپ ناب می‌سازم و در هر بخش مشتری یک سری مصاحبه مشتری گسترده ترتیب می‌دهم. اگر از یک بخش مشتری مشخص سیگنال به‌اندازه‌کافی قوی دریافت کنم، برخی مدل‌ها را  به‌خاطر برخی دیگر دورانداخته و نوع آزمایش‌هایی که در طول زمان انجام می‌دهم روی بهینه کردن فقط یک مدل متمرکزتر می‌شود.
 

مردم، مردم، مردم

به عنوان کارآفرین ما دنیا را با تعصب قوی به راه‌حل می‌بینیم. وقتی بپذیریم که راه‌حل همه‌ی محصول نیست و اینکه نیازی نیست تظاهر به باور پاسخ‌های خودساخته کنیم، از قانع کردن به سمت یادگیری می‌رویم- از دیگر افراد.
 
باور دارم که مزیت واقعی خلق مدل کسب و کار فقط موقعی دانسته می‌شود که یادگیر از دیگر مردم را آسان کند.
 
مشتری سازی چنین شنود‌وگفتی را فراهم می‌کند ولی جدا از مدل کسب و کار افراد خیلی بیشتری هستند که باید با آن‌ها نشست- افراد تیم داخلی، مشاوران، همکاران تجاری و سرمایه‌گذارن.
 
طرح‌های کسب و کار در این کار ناموفق هستند ولی من از از شنود‌وگفت‌هایی های که درباره بوم با دیگر کارآفرینان، سرمایه‌گذاران و مشاوران داشته‌ام به شکلی بسیار دلگرم شده‌ام. در نوشته‌ی جهان‌بینی‌های مختلف به شرکت نوپا  درباره دیدگاه هر کدام از این‌ها به شرکت‌ نوپای شما نوشته‌ام. (اینجا)
 
این نوشته برگردانی است از Your Product is NOT “The Product”
 
پ.ن ۱: بوم استارتاپ ناب را می‌توانید از اینجا بارگیری کنید.

پ.ن ۲: ترجمه‌ی کتابی در زمینه‌ی پیاده‌سازی عملی روش Lean Startup را آغاز کرده‌ام. برای آگاهی و گرفتن فصل‌ها به محض آماده شدن به اینجا بروید.

پ.ن ۳: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

کتاب پیاده‌سازی ناب: به زودی

همینطور که می‌دانید مدتی است به شکل متمرکز درباره مفاهیم و ادبیات جدیدترین متدولوژی کارآفرینی یعنی استارتاپ ناب (Lean Startup) می‌نویسم (اینجا را ببینید)، این نوشتن ادامه پیدا خواهد کرد.

همزمان تصمیم گرفتم یک کتاب که به صورت عملی پیاده‌سازی مفاهیم استارتاپ ناب را بیان می‌کند، ترجمه کنم. روند ترجمه کتاب هم بر اساس همین روش و گام به گام پیش می‌رود. یعنی فصل به فصل پیش می‌رویم و پس از اتمام هر فصل، در اختیار اعضای سایت قرار خواهد گرفت.

running lean startup book

برای کتاب سایتی ساخته شده:

https://leanstartup.ir

 

با ثبت نام در سایت از روند پیشرفت کتاب آگاه شوید.

سایت کتاب پیاده‌سازی استارتاپ ناب

 
پ.ن ۱: بوم استارتاپ ناب را می‌توانید از اینجا بارگیری کنید.

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.