سرگذشت یک واژه «فناوری»

راستش خسته شدم از بس که این واژه را در شکل نادرست خود دیدم:

فن‌آوری، فنآوری، فنّاوری، فنّآوری، فنّ‌آوری

همه شکل‌های نادرست فناوری هستند. ولی آنچنان بسیار بکار می‌روند که کمتر کسی می‌پذیرد و باور می‌کند که نادرستند.

بسیاری از جاهای «فرهنگی» نیز این واژه را نادرست بکار می‌برند.

دلیلش نیز روشن است: همانگونه که همه می‌دانیم فناوری برابرنهاد واژه «تکنولوژی» است.

چیزی که همه آن‌ها، به نادرست، باور دارند این است که این واژه ترکیبی است از «فن + آوری» بر این اساس چندی آن‌را «فنآوری» و آن‌هایی که به جدانویسی پایبند‌ هستند آن‌را «فن آوری» می‌نویسند. که این از پایه نادرست است. آن‌هایی هم که تشدید می‌گذارند اینگونه دلیل می‌آورند که «فن» در عربی تشدید دارد، اما برادر ما فارسی سخن می‌گوییم نه عربی.

فناوری ترکیبی است از «فن + وری». از آنجا که خوانش آن سخت است «ا»ی به میان می‌آید که «صورت‌ساز» (formative) گفته می‌شود.

در فارسی از اینگونه ساخت کم نداریم، از آن گونه‌اند :  «جنگ + وری -> جنگاوری»، «زن + شویی->زناشویی» و فکر می‌کنم «دل + وری-> دلاوری».

کاربرد نادرست این واژه آن‌چنان است که دور نمی‌بینم کسی که «فناوری» را بکار برد و دیگران به او خرده بگیرند.

فناوری هنوز هم واژه‌ای با خوانش سخت است. ولی اگر آن‌را بدین‌گونه خواند آن نیز حل می‌شود. فنا-وری. فنا را همان‌گونه بخوانید که فنا در معنی فناشدن/ نیست شدن را می‌خوانید.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید.

عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا

این نوشته آمیخته‌ای است از چند کوته‌نوشت:

نخست فرا رسیدن سال 88 را خوش‌باش می‌گویم. امیدوارم که سالی نیکو، پربار و پرشور داشته باشید.
در این سال امیدوارم که «گفتار‌نیک، کردارنیک و اندیشه‌نیک» را گرامی بداریم، ایرانی باشیم و بمانیم.

سال پیشین در برابر سال پسین
سال 87 که در آخرین روزهای آن هستیم از دید بسیاری -و نیز من- سال چندان دل‌چسبی برای کسب و کارها نبود. رکود و بی‌پولی امان همه را برید.
در درونم چیزی است که می‌گوید سال پیش‌رو -88- سال خوبی خواهد بود. دست‌کم اگر کمی کهن فکر کنیم سال گاو است و پربار. از دیگر سو این سال روزهای تعطیل کمتری خواهد داشت، که من اینگونه را دوست‌تر دارم.

کامپیوتر کم بود، بازمتن هم افزون گردید.
رشته کامپیوتر (ونیز فناوری اطلاعات) به بیانی بدترین رشته دنیاست. در بسیاری از رشته‌ها -پس از دانش آموختگی- اگر کسی سالی/دوسالی یک کتاب در آن زمینه بخواند به‌روز به‌روز است. اما در این رشته اگر یک هفته چیزی نخوانید، همین که به خود آمدید می‌بینید که ای بابا چه‌ها که رخ نداده است.
مدیریت در رشته کامپیوتر از این سخت‌تر است: از سویی شما باید درباره آخرین فناوری‌ها و دست‌آوردها بدانید و از دیگر سو باید پیگیر مسایل مربوط به کسب و کار خود و دیگران باشید. همینطور باید پیوسته دانش مدیریتی خود را به‌روز نمایید.
همه این‌ها به کنار کسانی چون من که نیم نگاهی نیز به بازمتن (اپن سورس) دارند، نگرانی دیگری دارند این روزها شتاب کارهای بازمتن بسیار شده، یک امروز مرا ببینید:
صبح بیدار می‌شوم، کامپیوترم را روشن می‌کنم رایانامه (ایمیل) را بررسی می‌کنم، آخرین خبرها را از خوراک(فید)ها می‌خوانم و توییترم را پی می‌گیرم. به کار می‌روم. پس از نهار دوباره این‌ها را بررسی می‌کنم، می‌بینم که ای دل غافل چه‌ها که نشده در این اندک زمان.  IBM می‌خواهد SUN را بخرد و همه دارند در این‌باره سخن می‌گویند. به خانه می‌آیم و دوباره آن‌ها ر ا بازبینی می‌کنم می‌بینم که خبری نو در راه است «نیویورک تایمز» خبرداده که این خرید ارزشی برابر با 7 میلیارد دلار خواهد داشت.
زندگی چه سخت است برای مدیران شرکت‌های فناور.

از سال پیش رو بیشینه لذت را ببرید و خوش باشید.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید.

هفته سمینار

راستش هفته آینده را باید هفته سمینار بنامم. دلیلش البته روشن است، در این هفته چهار سمینار خواهم داشت.

فکر می‌کنم در پایان هفته مرده‌ی مرا بتوان یافت. که البته خبر خوشی است برای دوستان و نزدیکانم.

همانگونه که احتمالا می‌دانید هفته آینده «اولین کنفرانس بین المللی لینوکس، متن باز و مدارک لینوکس» در روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه و به ترتیب در دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه اصفهان و در «مرکز آموزش علمی کاربردی تعاونی پیام شهرکرد» برگزار خواهد شد. که در این سه روز من همچون همیشه درباره کسب و کار نرم‌افزارهای آزاد/بازمتن خواهم گفت، البته از آنجا که زمان اندکی دیده شده، کمتر از گذشته به ریزه‌کاری‌ها خواهم پرداخت. اسلایدها را می‌توان اینجا دید.

از هم‌اکنون بگویم اگر کسی می‌خواهد برای آینده برنامه‌ریزی کند و می‌خواهد من این سمینار را ارایه دهم، بهتر است نزدیک 2 ساعت را ببیند. گرچه می‌توان تا 3-4 ساعت در این باره سخن گفت.

روز چهارشنبه، 14 اسفند نیز در دانشگاه پیام نور اصفهان سمیناری 1 ساعته با نام «چگونه آینده‌ی شغلی خود در رشته‌ی کامپیوتر را تضمین کنیم» خواهم داشت. چند تن از دانشجویان فعال این دانشگاه که به لاگ می‌آیند، از من برای این سمینار دعوت کردند. این سمینار چهارشنبه صبح است، زمان سمینار من هم ساعت 10 است، البته برنامه‌های دیگری نیز دارند که از ساعت  9 آغاز خواهد شد.

پ.ن: اسلاید‌های این سمینار را نیز می‌توانید اینجا ببینید. می‌خواستم فایل را کمی تغییر داده سپس قرار دهم که فرصت نشد، به امید خدا در ارایه‌های دیگر آن‌را بهبود خواهم بخشید.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید.

سلام مهندس، روزت مبارک

یادم است آن زمان که دانشجو بودیم این بیماری تنها گریبانگیر دانشجویان پزشکی بود، اکنون می‌بینم که به دانشجویان مهندسی نیز سرایت کرده!
یادم است آن هنگام، تنها دانشجویان پزشکی بودند که از ترم‌های آغازین همدیگر را «خانم دکتر/آقای دکتر» صدا می‌کردند. این بیماری در دانشجویان مهندسی دیده نمی‌شد. درست بخاطر دارم – من کمی زودتر از دیگر دوستان نزدیکم درسم تمام شد- پس از آنکه درسم تمام شد،  تا مدت‌ها دوستان برای اذیت من واژه مهندس را به کار می‌بردند، یا تا چند سال، من و نزدیک‌ترین دوستانم که آنها نیز مهندسند برای ناسزا گفتن به هم واژه مهندس را بکار می‌بردیم. برای نمونه اگر از هم دل‌آزده می‌شدیم، می‌گفتیم «چطوری مهندس، خوبی مهندس!» و باور کنید چندین سال طول کشید تا به این واژه، پیش از نام خود خو بگیرم. اکنون به شکلی فراگیر و جاهایی که فکر می‌کنم نیاز است آن‌را پیش از نام خود بکار می‌برم و از بکار بردن این واژه ابایی ندارم، اما این گونه جمله‌ها  را تازگی بسیار می‌شنوم «مهندس، ریاضی 2 را پاس کردی؟» یا «مهندس، برنامه‌سازی پیشرفته چند شدی؟»

من با آنها که مهندسی نخوانده‌اند و آن را بکار می‌برند کاری ندارم، نیز با آنها که حتا دانشگاه هم نرفته‌اند و خود را مهندس می‌خوانند کاری ندارم:
امروز روز مهندس است، روزتان مبارک.

اما براستی هرکسی «مهندسی» خواند،  مهندس می‌شود!؟
نگاهی به ویکی‌پدیا می‌اندازم (باور کنید هنوز دانشجویان/ مهندسان کامپیوتر بسیاری هستند که نمی‌دانند ویکی‌پدیا چیست) در ویکی‌پدیای فارسی آمده «مهندس کسی است که در یکی از رشته‌های مهندسی آموزش دیده‌باشد و یا به طور حرفه‌ای در آن رشته مشغول به کار باشد. مهندسان از فناوری، ریاضیات، و دانش برای حل مسائل کاربردی استفاده می‌کنند.»  من امروزه کمتر مهندسی را می‌بینم که بتواند مسایل را تحلیل و حل کند. راستش را بخواهید تقریبا قدرت تحلیل / آنالیز مساله دیده نمی‌شود. برگردیم به رشته خودمان، این نوشته خوب و بسیار گویا درباره مهارت‌های بایسته یک مهندس کامپیوتر را که از اینجا نقل آورده‌ام، بخوانید:

A computer engineer needs excellent problem solving skills, a good theoretical grounding in the fundamentals of engineering and the practical skills to put theory into practice. Computer engineers may design computer hardware, write computer programs, integrate the various subsystems together or do all three. Computer engineers need good management skills as they often get quickly promoted to project manager type positions. Furthermore, computer engineers need good people skills, as they have to sell their ideas to other engineers, other professionals and members of the public.

گاهی فکر می‌کنم هنوز برایم بسیار زود است که واژه مهندس را بکار برم. خوب است نگاهی به خودمان بیندازیم، کدامیک از این مهارت‌ها را داریم و چقدر!؟ همچنین تعریف‌های دیگری درباره مهندس نرم‌افزار را در ویکی‌پدیا و اینجا می‌توان دید، نیز فکر میکنم نوشته‌های ویکی‌پدیا درباره مهندسی نرم‌ افزار و تاریخچه مهندسی نرم افزار بسیار آگاهی بخش باشند.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید.

خودنوشت-کتاب‌نوشت

بارها دوستانی گلایه کرده‌اند که چرا اینقدر خشک و فقط درباره کسب و کار می‌نویسم. تلاش می‌کنم از این پس گهگاه- ونه زیاد- درباره خودم و کارهایی که انجام می‌دهم،بنویسم. گرچه بار این نوشته‌ها زیاد نخواهد بود چراکه دوست ندارم بلاگ از رسالت اصلی خود دور شده و رنگ زرد به خود بگیرد.

البته این نوشته بیشتر کتاب‌نوشت است تا خود نوشت. در اینجا کتاب‌هایی را که ماه گذشته(آذرماه) و تاکنون در این ماه خوانده را فهرست می‌کنم و نیز کتاب‌هایی را که برآنم که در آینده‌ی نزدیک بخوانم.

کتاب‌هایی که ماه گذشته خوانده‌ام:

  • ماکس وبر/ فرانک پارکین/ شهناز مسمی پرست/ ققنوس
  • ماکس وبر و کارل مارکس/کارل لویت/ شهناز مسمی پرست/ ققنوس
  • اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری/ ماکس وبر/ عبدالکریم رشیدیان، پریسا منوچهری کاشانی/ علمی و فرهنگی

کتاب‌هایی که این ماه می‌خوانم:

  • جایگاه‌سازی: نبردی در ذهن/ال ریس، جک تروت/ ترانه قطب/ سیته (خوانده‌ام)
  • از رویا تا واقعیت/ لیو بی. هلزل/ احمد روستا/سیته (می‌خوانم)
  • مارکس/ پیتر سینگر/محمد اسکندری/ طرح نو (پس از کتاب پیشین این را خواهم خواند)
  • مدل‌های کسب و کار: رویکرد مدیریت استراتژیک/آلن آفا/ لیلا رشیدی و دیگران/ سازمان مدیریت صنعتی (این را نیز پس از کتاب مارکس خواهم خواند)

کتاب‌های دیگری نیز هستند که فکر می‌اکنم حتما باید در آینده‌ای نزدیک بخوانم، ولی هنوز تهیه نکرده‌ام، مثل این دو کتاب سنگین و مردافکن:

  • جامعه‌شناسی/ گیدنز/حسن چاوشیان/ نشر نی
  • سرمایه‌: نقدی‌ بر اقتصاد سیاسی‌ (جلد یكم‌)/ كارل‌ ماركس/‌ حسن‌ مرتضوی/آگاه

به‌تازگی به گیدنز علاقهمند شدهام و دوست دارم کتاب‌های بیشتری از وی بخوانم از جمله:

  • جهان رهاشده/یوسف عبدالوهاب، علی‌اصغر سعیدی/علم و ادب
  • چشم‌اندازهای جهانی/محمدرضا جلایی‌پور/طرح نو
  • راه سوم: بازسازی سوسیال دموکراسی/ منوچهر صبوری کاشانی/شیرازه

که این سه را در اصفهان موجود نیافتم، همینطور کتاب منطف اکتشاف علمی پویر را.

اگر می خواهید هر بار که  مطلبی نو نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.