مثلث کسب و کار نرمافزار
چندی است به این فکر میکنم که چرا شرکتهای نرمافزاری ایران بزرگشدنی نیستند. یعنی از یک حدی بزرگتر نمیشوند. منظور من از بزرگ شدن تنها از دید مساحت دفتر یا تعداد نیروی انسانی نیست. هم اکنون بزرگترین شرکت خصوصی نرمافزاری ایران در بهترین حالت ارزشی بیش از ۲۰ میلیارد تومان ندارد. مقایسه کنید با شرکت کوچکی چون JBoss که سال ۲۰۰۶ با تنها ۱۵ کارمند به مبلغ ۴۲۰ میلیون دلار به ردهت فروخته شد. البته یادآور شوم که مساله تنها ریال و دلار ،و اینجا و آنجا بودن نیست.
شاید بتوان فاکتورهای بسیاری را برای اینکه چرا اینگونه نیست برشمرد. من سه فاکتور اصلی را در این باره مهم میدانم و آنرا مثلث کسب و کار نرمافزار نامیدهام، گرچه شاید این سه فاکتور در دیگر زمینههای فناوری اطلاعت نیز همین اندازه مهم باشند.
هرکدام از سه ضلع این مثلث در برگیرنده اینها هستند:
فضای کسب و کار: زیرساختهای سختافزاری، قانونی،سرمایهگذاری و اقتصادی
مدیریت بنگاه (شرکت): مدیر عامل شرکت و هیات مدیره
نیروی انسانی: برنامهنویسان و برنامهسازان
نیروی انسانی: درباره نیروی انسانی و کمبود آن بارها در اینجا سخن گفتهام، چه بخواهیم چه نخواهیم نیرویهای انسانی از مهمترین بخشهای هر شرکت دانشبنیان هستند و بازهم چه بپذیریم و چه نپذیریم نیروهای انسانی ما به ویژه آنها که تازه از دانشگاه دانشآموخته میشوند، آماده وارد شدن به بازار کار نیستند. ( اینجا را ببینید. اگر دانشجو هستید اینجا را به دقت بخوانید.)
مدیریت بنگاه: در مدیریت شرکت نیز مشکلهای فراوانی وجود دارد به طور کلی دانش مدیریتی ماها کم است. دورههای کارآفرینی مناسبی نمیرویم و فکر میکنیم که چون رایانه خواندهایم پس میتوانیم شرکتی رایانهای را به خوبی اداره کنیم. در دانشگاه هم که همان دانش رایانه را به خوبی یاد نمیگیریم چه رسد به فراگیری مهارتهای مدیریتی. در اینباره بیش از این نمیگویم چرا که پیشتر سخن گفتهام. میتوانید نوشته «چگونه از خود مدیر بسازیم» را ببنید، همچنین «فهرست بهترین کتابهای مدیریتی فارسی» را ببنید. هیات مدیرهها هم چنگی به دل نمیزنند و در بیشتر موارد ترکیبی هستند فرمالیته از نزدیکان، دوستان و آشنایان (گرچه استثتاهایی هم دیده میشود.) تلاش میکنم در نوشتهای، جداگانه درباره هیات مدیره و چگونگی آن بنویسم. در این باره نیز نوشته پسین «هیات مدیره شرکت نوپا، بخش نخست: نقش» را بخوانید.
فضای کسب و کار: خبر خوش اینکه هر روز در روزنامهها و تلویزیون درباره اقدامهایی برای بهبود فضای کسب و کار میخوانیم و میشنویم. خبر بد اینکه هر روز فضا از گذشته بدتر میشود. بگذارید یک نمونه از ثبت شرکت بیاورم، کاری به روال عادی ثبت شرکت ندارم که در جای خود زمانبر است. اما شما اگر در موضوع شرکت بخواهید «نرم افزار» را بیاورید برای همین یک کلمه باید بروید و از ارشاد مجوز بگیرید که دست کم یک هفته تا ده روز کارتان عقب میافتد. یا اگر بخواهید نام تجاری انگلیسیتان را ثبت کنید، جدا از مراحلی که برای ثبت نشان تجاری نیاز است، باید «کارت بازرگانی» داشته باشید! که خود گرفتن کارت بازگانی هم برای خود فرآیندی است. یا تازگی قرار شده است برای ثبت نرمافزار به دو ارگان مراجعه نمایید، یعنی همزمان باید دو جا ثبت شود. قانون های حمایتی چون کپی رایت هم که تقریبا به شکلی پیگیر و محکم وجود ندارد.
ضعف و گرانی زیرساختهایی چون پهنای باند، به ویژه برای کسب و کارهای اینترنت محور، نیز سخنی دیگر است.
از دیگر سو ما هنوز به شکلی سازماندهی شده و اصولی چیزی به نام سرمایهگذار به ویژه برای شرکتهای نوپا نداریم. («چرا بانک بد است و سرمایهگذار خوب» را بخوانید) پس فراهم کردن سرمایه آغازین کاری دشوار است. همینطور هزینه اجاره و رهن دفتر، به نسبت، در ایران گران است.
همهی اینها و بسیاری دیگر که نشمردم، نشانگر نبود فضای مناسب کسب و کار برای شرکتهای نرمافزاری است.
ضعف در این سه فاکتور بسیاری از افراد، حتا آنهایی را که سالهاست دستی در فناوری اطلاعات دارند، را به این نتیجه رسانده که فعالیت در این حوزه کاری نادرست است. اگر قرار است کشورمان در فناوری اطلاعات سخنی برای گفتن داشته باشد باید برای این سه فکر و کاری اساسی بشود. امیدورام که اینگونه گردد.
یادآور میشوم که قصد من سیاهنمایی یا نا امید کردن نیست، چرا که در همین وضعیت هم بسیاری هستند که خوب کار میکنند. ولی اگر درباره این سه فاکتور کاری صورت بگیرید فعالیت در این حوزه آسانتر، جدیتر و فراگیرتر خواهد شد و آن هنگام است که میتوانیم به شرکتهایی در مقیاس جهانی فکر کنیم.
اگر می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید(فید چیست و نحوه استفاده از فید.) همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشتهها»ی من را اینجا ببینید.