پادکست مسیر: قسمت پنجم

قسمت پنجم پادکست مسیر منتشر شد. در این قسمت پس از چند خبر با استارتاپ «باهمتا» صحبت کردیم، درباره‌ی تجربه‌شون در جذب سرمایه و اینکه در بحث فین تک ها چه وضعیتی پیدا کردند، همینطور درباره‌ی سوق و اسنپ هم صحبت کردیم.

پادکست مسیر: قسمت چهارم

قسمت چهارم پادکست مسیر منتشر شد.

در این قسمت به استارتاپ فول فکر و تجربه‌ی این استارتاپ در جذب سرمایه پرداختیم. همینطور درباره‌ی مایکروسافت و توییتر حرف زدیم.

پادکست مسیر: قسمت سوم

قسمت سوم پادکست مسیر هم منتشر شد؛ در این قسمت به شکایتی که علیه آپارات شکل گرفته می‌پردازیم، همینطور چند خبر از ایران و جهان را مرور می‌کنیم. در این قسمت پویا آسترکی عزیز هم میهمان برنامه است.

قسمت سوم مسیر را اینجا بشنوید:

پادکست مسیر: قسمت دوم

قسمت دوم پادکست مسیر منتشر شد؛ در این قسمت به چند موضوع پرداخته‌ایم که مهم‌ترین آن‌ها سرمایه گذاری MTN روی اسنپ، برنده شدن نوبل ادبیات توسط باب دیلن و آمازون (Amazon)  -شرکت محبوب من-  هستند.

قسمت ۲ مسیر را اینجا بشنوید:

 

پادکست مسیر: یک شروع تازه

به پیشنهاد شهرام شریف عزیز و با همراهی مهیار مهرجو پادکست جدیدی رو شروع کردیم. از آنجا که در مسیر و در میانه‌ی راه این تصمیم رو گرفتیم و از آنجا که در مسیر فناوری هستیم، نام این پادکست رو «مسیر» گذاشتیم.

مسیر خبرهای روز فناوری دنیا و اخبار مهم اکوسیستم استارتاپی ایران را پوشش می‌دهد.

نام این قسمت «آیفون ۷، آمازون، استارتاپ ها» است؛ نخستین قسمت این پادکست رو بشنوید:

Masir Podcast

چالش‌های فین‌تک: گفتگو با راه پرداخت

هفته‌ی پیش در حاشیه‌ی نمایشگاه iran finex، فین استارز (finstars) برگزار شد، این برنامه که به همت شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس برگزار شده بود از چندین بخش از جمله نمایشگاه برای شرکت‌های فین‌تک، منتورینگ، چند سخنرانی، مسابقه ارایه و چند پنل تشکیل شده بود. من نیز علاوه بر مربی‌گری، گرداننده پنل «فرهنگ سرمایه گذاری مشارکتی بخش دولتی و خصوصی» بودم.

در حاشیه این نمایشگاه رسول قربانی عزیز از راه پرداخت با من گفتگویی کرد درباره چالش‌های فین تک (Fintech) در ایران؛ ویدیوی این مصاحبه‌ی کوتاه را ببینید.

 

همین جا استارتاپ بزن: مصاحبه با روزنامه همشهری

خانم زهرا کرمی از خبرنگاران خوب حوزه‌ی فناوری هستند، چندی پیش در فینوا در خدمت ایشان بودم. بخشی از مصاحبه‌ی ما به همت ایشان با عنوان «همین جا استارتات بزن» در روزنامه همشهری منتشر شده است که در زیر متن این نوشته می‌آید. این مطلب را اینجا در سایت همشهری می‌توانید بیابید.

hamshahrilinks-t

به خاطر شغلش با جوان‌های استارتاپی زیادی در ارتباط است.

مي‌گويد كه اين جوان‌هاي پركار آنقدر انرژي دارند و انرژي مي‌دهند كه آدم به ندرت در كنارشان انرژي كم مي‌آورد؛ جوان‌هايي كه اينجا مانده‌اند و با تمام وجود تلاش مي‌كنند تا كسب و كارهاي خلاقانه خودشان را راه بيندازند. آنها به جاي فرار از مشكلات، كفش آهني مي‌پوشند و تلاش مي‌كنند؛ جوان‌هاي سرسختي كه از دست و پنجه نرم كردن با صورت‌مسئله‌هاي سختي كه پيش رويشان است، خيلي بيش از راه‌حل‌هاي حاضر و آماده لذت مي‌برند. با ناصر غانم‌زاده، در مورد كارآفريني به‌ويژه با روش استارتاپ یا به تعبيري ايده‌هاي شتاب‌دهنده در ايران صحبت كرده‌ايم. او، تجربه‌هاي بسياري از بازديد از شركت‌هاي پيشرو در مديريت و فناوري دارد.

  • یك مطالعه موردي خلق كن!

یك جمله معروف هست كه مي‌گويد، به جاي اينكه به دانشگاه بروي، كلي هزينه كني و ۲سال MBA بخواني و در آن دوره، مطالعه موردي كسب و كارهاي ديگران را بخواني، آن پول را از بقيه بگير و در آن مدت، خودت یك مطالعه موردي خلق كن چون واقعيت اين است كه شرايط كارآفريني، در عمل بيشتر از دانشگاه، آموزش به‌دنبال دارد و آدم‌ها را در كار پخته مي‌كند. چون در عرض چند‌سال تحت فشار زياد، مجبور مي‌شوي خيلي چيزها را یاد بگيري. براي بچه‌هاي استارتاپي ايران هم قصه همين است.

آنها با وجود سن كم در اين فضاي پويا و تحت فشار، مجبور به یادگيري و خلاقيت مي‌شوند. اين بچه‌ها واقعا خوبند. آنها واقعا زياد كار مي‌كنند. استاندارد كار مفيد بين آنها بدون اغراق با استانداردهاي اروپايي برابري مي‌كند. ما در اين فضا با جوان‌هاي 20تا 25ساله‌اي برخورد مي‌كنيم كه خيلي بيشتر از سنشان تجربه و مهارت دارند.

  • مغزها ديگر فرار نمی‌كنند

قبل از اينكه جو استارتاپي در جامعه فراگير شود، فضاي نااميدي شديدي بين بخشي از جوان‌هاي تحصيل‌كرده حاكم بود. راه افتادن اين موج استارتاپي باعث شده خيلي از اين جوان‌ها به آينده اميدوار شوند و كشور را ترك نكنند. فضاي استارتاپي یكجورهايي جلوي فرار اين مغزها را گرفته است. بعضي از اين بچه‌ها خيلي جدي قصد مهاجرت داشتند اما با راه‌افتادن و پا گرفتن استارتاپ‌شان ماندگار شده‌اند. خيلي از اين جوان‌ها كه فارغ‌التحصيل بهترين دانشگاه‌هاي كشور هستند با خودشان حساب و كتاب مي‌كردند كه اينجا امكان پيشرفت برايشان فراهم نيست. اگر اينجا بمانند و مثلاً در جايي كارمند شوند با حقوق كارمندي در ايران نمي‌توانند به خيلي از آرزوهايشان برسند و سال‌ها طول مي‌كشد كه حتي بعضي از حداقل‌هاي زندگي را هم بتوانند فراهم كنند.

  • دست‌اندازهايی هم وجود دارد

اكوسيستم استارتاپي ايراني 3چالش اصلي دارد: بعضي جوگيرانه و شتاب‌زده وارد اين فضا مي‌شوند و به همين‌خاطر مفاهيم اوليه راه‌اندازي استارتاپ را نمي‌دانند و با الفباي آن آشنا نيستند. متأسفانه نسل جوان امروز كمي عجول است و انتظار رسيدن به نتيجه فوري دارد. جوان‌ها اين روزها كمتر به خواندن علاقه نشان مي‌دهند.

چون به اندازه كافي استارتاپ نداشته‌ايم و اين پديده نسبتا در ايران جديد است، جريان و چرخه‌اي شكل نگرفته است و افراد باتجربه زيادي وجود ندارند كه روي پله جلوتر از شما باشند و شما بتوانيد از آنها مشورت بگيريد. نبود مشاوران باتجربه كه خودشان اين راه را رفته باشند و بتوانند به بچه‌هاي استارتاپي راه و چاه را نشان دهند چالش بزرگي است.

شركت‌هاي سرمايه‌گذاري خطرپذير در كشور به اندازه كافي وجود ندارند كه روي اين استارتاپ‌ها در مراحل اوليه، وقتي هنوز كوچك هستند سرمايه‌گذاري كنند. اگر هم‌چنين شركت‌هايي وجود داشته باشند فرايند سرمايه‌گذاري در آنها طولاني و فرسايشي است.

  • اينجا براي شروع بهتر است

ايران بازار بسيار خوبي براي كسب و كار است. یك بازار بزرگ ۸۰ ميليوني كه به قول خارجي‌ها Untapped يعنی دست‌نخورده و بكر هم هست.

اگر يك كاغذ برداريم و روي آن، نام حوزه‌هاي مختلف كارآفريني فناورانه را بنويسيم و بعد، چشمانمان را ببنديم و انگشتمان را به‌طور تصادفي روي يك مورد بگذاريم به‌احتمال ۹۰ درصد آن حوزه تقريبا دست‌نخورده است. روي هر حوزه‌اي كه دست مي‌گذاري يا تقريبا رقيبي نيست يا كسي كار جدي نكرده يا رقباي موجود، جدي نيستند. درحالي‌كه در اروپا و كشورهاي توسعه‌يافته، دقيقا بر عكس است. روي هر حوزه‌اي كه دست بگذاري عده زيادي پيش از تو در آن فعاليت كرده‌اند. اين روزها خيلي با خارجي‌هايي برخورد مي‌كنيم كه براي سرمايه‌گذاري به ايران آمده‌اند. چرا خودمان از اين ظرفيت‌ها استفاده نكنيم؟

در داخل كشور فضاي خوبي براي بزرگ‌شدن و سپس جهاني شدن براي استارتاپ‌هاي نوپا فراهم است. به اين معنا كه اين كسب و كارها، به‌خاطر دست‌نخورده بودن و بزرگي بازار، در اول كارشان مي‌توانند خيلي راحت و بدون نگراني از حضور رقبا پيشرفت كنند تا حدي بزرگ شوند و خود را از نظر مالي و زيرساختي به ثبات برسانند و در ادامه بازار كشورهاي همسايه را تصرف كنند و سپس جهاني شوند.

در خارج كشور خيلي بايد خلاقيت به خرج بدهي، خيلي بايد بگردي تا ايده‌اي پيدا كني كه قبلاً استفاده نشده باشد و قابليت رقابت داشته باشد. ببينيد بزرگ‌ترين و موفق‌ترين استارتاپ‌هاي ما در واقع كپي استارتاپ‌هاي خارجي هستند. درصورتي كه در آنجا كپي يا بهتر بگوييم، تكثير يك ايده اصلا جواب نمي‌دهد. همه اينها باعث مي‌شود ايران بستر مناسبي براي شروع باشد. دوست ايراني‌اي دارم كه شهروند كاناداست اما براي كار استارتاپي به ايران آمده و قصد دارد استارتاپش را در اينجا دنبال كند.

  • استارتاپ چيست؟

طبق يك تعريف ساده، استارتاپ به كسب و كاري گفته مي‌شود كه بخشي از آن مبتني بر فناوري باشد. همه استارتاپ‌ها به طريقي از وب، موبايل، اينترنت و ديگر تكنولوژي‌هاي جديد استفاده مي‌كنند تا رشد بالايي داشته باشند و به تعداد كاربران بالايي دست پيدا كنند. براساس يك تعريف ديگر، استارتاپ يعني يك شركت نوپا كه راه‌حل نويني را براي حل مسئله‌اي ارائه مي‌دهد كه تضميني براي موفقيت حتمي آن وجود ندارد.

  • گشتی در دره سيليكون

سال‌هاست كه در زمينه استارتاپ‌ها كار مي‌كنم. به‌خاطر كارم، هميشه دوست داشتم «سيليكون‌ولي» را كه در فضاي كارآفريني فناوري‌هاي نو، بالاترين جايگاه را دارد، از نزديك ببينم تا ‌با دانش روز در مورد سرمايه‌گذاري روي شركت‌هاي دانش‌بنيان آشنا شوم. سيليكون‌ولي يك اكوسيستم تقريبا ۶۰ ساله است كه به بلوغ رسيده، اما هيچ‌وقت متوقف نشده است. آنجا در دوره‌اي كه با همين موضوع از سوي دانشگاه استنفورد برگزار مي‌شد شركت كردم و در قالب آن دوره به بازديد بسياري از شركت‌هاي مطرح رفتم.

با ايراني‌هاي زيادي هم در سيليكون‌ولی ديدار كردم. بيشتر آنها كاركنان شركت‌هاي بزرگ در حوزه فناوري پيشرفته بودند اما جالب ا‌ست كه همه آنها به طريقي به بازگشت فكر مي‌كنند. آنجا به‌هرحال وطن خود آدم نيست. هرقدر هم كه زبانت خوب باشد، با فرهنگ آنجا آشنا باشي و راحت ارتباط برقرار كني، به‌هرحال غربت است. از طرف ديگر، آنها مي‌دانند كه فضاي استارتاپي چقدر در ايران بزرگ، بكر و دست‌نخورده است. خيلي‌هايشان از من راجع به حال و روز كسب و كار در ايران مي‌پرسيدند و بين آمدن و نيامدن مردد بودند. چند نفر را هم سراغ دارم كه با وجود موقعيت خوب و باثبات در آنجا، به ايران بازگشته‌اند و بساط كسب و كارشان را اينجا پهن كرده‌اند.

نكته‌ای كه می‌خواهم به آن اشاره كنم اين است كه اغلب بچه‌های استارتاپی تصور اشتباهی در مورد سرمايه‌گذاری دارند و فكر میكنند به محض اينكه پايشان به آنطرف آب برسد سرمايه‌گذار پيدا مي‌كنند، درحالي‌كه اينطور نيست. صاحب يكي از شركت‌هاي سرمايه‌گذاري خطرپذير كوچك مي‌گفت ما طبق آمار، از هر ۱۶۰۰ ايده‌اي كه به دستمان رسيده تنها ۱۰ تا را پذيرفته‌ايم. ۹۰ درصد استارتاپ‌ها در آنجا حمايت مالي دريافت نمي‌كنند و رويشان سرمايه‌گذاری نمی‌شود. درست است كه آنجا راه براي پيشرفت و جهاني ‌شدن ايده‌هاي خاص، هموار است اما خيلی از استارتاپ‌ها در آن حد رشد نمی‌كنند. خيلی‌هايشان پا‌می‌گيرند اما به آن جايگاه جهانی نمی‌رسند و در حد محلي و ايالتی باقی می‌مانند.

دوستی خاله خرسه: آفت‌های دخالت دولت در اکوسیستم استارتاپی

چندی پیش در خدمت دوست عزیزم وحید حجه فروش از روزنامه فناوران بودم، خیلی خوشحال هستم که با وحید آشنا شدم. گپ و گفت طولانی راجع به اکوسیستم استارتاپی ایران داشتیم؛ بخشی از آن مصاحبه که درباره آفت‌های دخالت‌های نابخردانه دولت در اکوسیستم کارآفرینی ایران است در نوشته‌ای با عنوان «دوستی خاله خرسه» منتشر شده است که در زیر می‌آید. اصل آن را نیز می‌توانید اینجا در سایت روزنامه فناوران بخوانید.

fanavaran-vahid
نه اتاق دارد نه میز کار. وقتی روبه رویش نشستم، هیچ چیزش شبیه آدمی نبود که گرمای بی هنگام بهاری نیمه شب بیدارش کرده باشد یا تکنولوژی تا صبح بیدار نگهش داشته باشد. گوشی موبایلش است و لپ تاپش و خودش. انصافا هم خیلی خودش است، آنقدر که گاهی بی اختیار از صراحت و جسارتش در گفتن بعضی جملات خنده ات می گیرد. خودش است و مغزی که پر از «ذهنیت کارآفرینی ایرانی» است؛ ذهنیتی که او را از چهارراه ولی عصر به سیلیکون ولی کشانده و بازگردانده است. در اولین ساعات کاری هفته با خود او به صحبت نشستیم، خودِ ناصر غانم زاده! صحبت از سیلیکون ولی، اکوسیستم استارت آپی ایران و نقش دولت در این حوزه …

به نظر شما سیلیکون ولی یک اکوسیستم استارت آپی کامل است؟
سیلیکون ولی یک اکوسیستم بالغ ولی درعین حال بسیار پویاست. ذهنیت آن منطقه، وجود سرمایه گذارها، دانشگاه ها، شرکت های سرمایه گذاری جسورانه و مهم تر از همه ذهنیت کارآفرینی که در آنجا به شدت رواج دارد، همه تاثیرگذار هستند. کنار ذهنیت کارآفرینی ذهنیت پذیرش شکست هم هست، اصلا چیزی به اسم کارآفرین شکست خورده وجود ندارد، می گویند کارآفرین باتجربه. هیچ جای دنیا نتوانسته محیطی مشابه با سیلیکون ولی ایجاد کند.

 

 فکر می کنید ما می توانیم این کارآیی را در ایران خلق کنیم؟
ما اکوسیستمی نگاه نمی کنیم. اکوسیستم یک سری عناصری هستند که دارند کنار هم کار می کنند. مثلا شنیده بودیم کنار سیلیکون ولی دانشگاهی هست به نام استنفورد، آمدیم محلی درست کردیم کنار دانشگاه، اسمش را هم گذاشتیم پارک علمی فناوری. اکوسیستم که این نیست. ذهنیت، نیروهای کارآمد، پول و از همه مهم تر جریان شدید این عناصر لازم است. فرض کنید بازار این حوزه شبیه پله برقی باشد، در ایران روی پله که پا می گذاری، یک نفر 10 پله جلوتر از تو هست. یکی هم 10 پله جلوتر از او هست، اما آنجا روی پله ای که گام می گذاری، صد نفر کنار تو هستند. پله قبلی صد نفر، پله قبل از آن صد نفر دیگر. شما همیشه می توانی از نفرات جلوتر خود تجربه کسب کنی، چیزی که به آن می گوییم مربیگری و پندآموزی و ما به شدت در این زمینه ضعیف هستیم. در سیلیکون ولی تقریبا هر کسی را که بخواهید ببینید، می توانید تماس بگیرید و برای مشورت گرفتن سراغش بروید. هیچ وقت نمی پرسند چه سودی برای من دارد؟ کمک می کند که کمک کرده باشد. کسانی که از این راه ثروتمند می شوند، معمولا دوباره پول شان را در همین چرخه سرمایه گذاری می کنند. یک کیک نامریی وجود دارد که همان فرهنگ است و این عناصر را مثل کشمش های کیک کنار هم نگه می دارد.

 

 بالاخره کم و زیاد عناصر موردنیاز را در کشور داریم، چه کار باید بکنیم؟
اول از همه باید یاد بگیریم سیلیکون ولی را کپی نکنیم، چون نمی توانیم. گام دوم این است که باید یاد بگیریم اکوسیستم بسازیم. هیچ جای دنیا اکوسیستم توسط دولت ساخته نمی شود. دولت فقط زیرساخت های قانونی، حقوقی و فناوری لازم را ایجاد می کند. دولت در آموزش ورود کند، ما در تئوری خوب هستیم ولی در حوزه عملی بسیار ضعیفیم. هرگونه ورود مستقیم دولت به اکوسیستم به شدت مضر است. یکی از بدترین اقدامات دولت در این زمینه تزریق پول است. این وام دادن باعث می شود عدالت در اکوسیستم زیر سوال برود و مزیت رقابتی ناعادلانه برای برخی ایجاد شود. از سیصد سال پیش بزرگان دنیا گفته اند دولت نادان است، یعنی حتی اگر هم افرادی با نیت خوب بخواهند مستقیما به این فضاها ورود کنند، دوستی شان مثل دوستی خاله خرسه است که مضراتش بیشتر از منافعش خواهد بود.

 

 یعنی حتی دولت آمریکا هم دخالتی در اکوسیستم سیلیکون ولی ندارد؟
دولت آمریکا با اینکه به مراتب از دولت ما کوچک تر است و کشوری بزرگ تر و جمعیتی بیشتر را اداره می کند، نه می خواهد نه می تواند نه می گذارند در اکوسیستم ورود کند.

 

 پس با رقابت آزاد و بازار آزاد موافقید؟
به نفع همه ماست تا جایی که می توانیم از رقابت سالم و بازار آزاد دفاع کنیم. ممکن است در کوتاه مدت به نظر برسد که به ضرر ماست؛ اما هر چقدر رقابت سالم تر باشد، درنهایت استارت آپ ها قوی تر می شوند. بهترین نمونه برای بلایی که بازار غیر آزاد بر سر کسب و کار می آورد، صنایع خودروسازی ماست. هر صنعتی حتی اگر تصادفی باز بوده، رشد مثبتی داشته است. بازار آزاد باعث می شود توانمندی افراد متبلور شود، سرمایه گذار خوب با شرایط بهتر سرمایه گذاری بکند، حتی دانشگاه ها عملی تر درس بدهند.

 

  می توان از دانشگاه های ما چنین انتظاری داشت؟
می شود آرزو داشت. آسیب دیگری هم وجود دارد که تلاش می شود همه فارغ التحصیلان تبدیل به کارآفرین شوند. این هم غلط است، یک درصد کارآفرین می شوند و 99 درصد باقی مانده را استخدام می کنند. با زور و نگرش دولتی نمی توان کارآفرین خلق کرد. اجازه بدهیم آن یک درصد که می خواهند کارآفرین باشند، مسیرشان را درست طی کنند. حتی اگر یک درصد هم تغییر در این زمینه ایجاد شود، قابل توجه است. این با ایجاد رشته کارآفرینی و دانشگاه کارآفرینی درست نمی شود، چون حتی استادی که دارد تدریس می کند هم اطلاعی از واقعیت موضوع ندارد. استاد باید در کنار تشویق به ادامه تحصیل و دریافت مدارک بالاتر که کار خوبی هم هست، ذهنیت کارآفرینی را گسترش بدهد و با تمام زشت و زیباها و سختی ها و دستاوردهای منحصربه فردش راه و گزینه دیگرِ انتخاب را هم به دانشجویان معرفی کند.

 

 مرکز توانمندسازی و تسهیل گری کسب وکارهای نوپا هم برای همین امور راه اندازی شده…
من کلا با هر کاری که دولت مستقیم انجام بدهد، ازجمله همین کاری که اتفاقا یکی از دوستان خودم مدیرش است، مخالفم. دولت در ابتدای کار با موضع کمک وارد می شود ولی به تدریج با پول و قدرتی که دارد، شروع به سهم خواهی می کند. این اتفاق همیشه رخ داده، حتی با وجود اینکه نیت خوبی دارند، سازوکار به گونه ای است که درنهایت به این نقطه می رسند و شکی در آن نیست. اولین چیزی هم که به ذهنشان می رسد، این است که پول بدهیم. چرا؟ چون آسان ترین کار ممکن است.

 

 درباره وام های از محل وجوه اداره شده یا صندوق کارآفرینی امید چطور؟
دقیقا همین ها بودند که یک سری منابع را در اختیار شرکت هایی که من به آن ها لقب فسیل می دهم یا به قول معروف «مرده های متحرک» قرار دادند و یک سری سایت های دولتی بلااستفاده و ویران را ساختند. شرکت هایی که ظاهرا دارند کار می کنند اما درواقع حیات شان به همین پول هایی که به آن ها تزریق شده، بستگی دارد. شرکتی را که طبق قواعد اقتصادی باید بمیرد، به زور در چرخه نگه می دارند. خداوند این اکوسیستم استارتاپی را از معاونت فناوری ریاست جمهوری، پارک پردیس و سازمان فناوری اطلاعات محفوظ بدارد.

 

برنامه اینترنتی کلید، قسمت ۱: اکوسیستم کارآفرینی و تجربه سیلیکون ولی

آرش سروری و دیگر دوستان برنامه تصویری اینترنتی را شروع کرده‌اند به نام کلید، در قسمت ۱ من میهمان این برنامه بودم تا درباره‌ی تجربه‌ی سفر سیلیکون ولی، دغدغه هایم درباره اکوسیستم استارتاپی و خودم سخن بگوییم.

مجموعا ۵ ساعت فیلم تهیه شد که حاصلش شده است این ویدیو ۳۰ دقیقه‌ای، دوستان تیتر این قسمت را گذاشته‌اند «زندگی یه کارآفرین از دور جذابه، از نزدیک غیرقابل تحمل».

امیدوارم که مفید باشد:

 

 

سفر سیلیکون ولی

بالاخره سفر دو ماهه و نیمه من به سیلیکون ولی پایان یافت و امروز به ایران برگشتم.

این سفر که با دوره‌ی دو هفته‌ای «سرمایه گذاری جسورانه» در دانشگاه استنفورد شروع شد؛ با کاوش‌های دو ماهه بعدی تکمیل شد.

اعتراف می‌کنم چیزهایی که در دو ماه پس از آن یاد گرفتم به مراتب ارزشمندتر بود.

در این دو ماه در چند رویداد بزرگ از جمله «Startup Grind Global Conference» ،«LAUNCH Festival» و «SaaStr» شرکت کردم و همچنین در چندین meetup تخصصی کوچک‌تر شرکت کردم که به نظر جای رویدادهای تخصصی اینگونه‌ای در ایران واقعا خالی‌ست.

همچنین از دفاتر مرکزی (HQ) شرکت‌های بزرگی همچون گوگل (در مانتین ویو)، فیس‌بوک (منلو پارک)، اینستاگرام (منلو پارک)،  Pebble (رد وود سیتی)، ebay (سن حوزه)، PayPal (سن خوزه)، VMWare (پالو آلتو)، سیسکو (سن حوزه)، یاهو (سانی ویل)، لینکداین (مانتین ویو)، تسلا (پالو آلتو) و همچنین دفتر سیلیکون ولی شرکت SAP در پالو آلتو بازدید کردم که بسیار ارزشمند بود.

علاوه بر این‌ها با چندین کارآفرین، سرمایه‌گذار خطرپذیر و فرشته سرمایه گذار رو در رو صحبت کردم و چیزهای فراوانی یاد گرفتم.

از بعضی از بازدیدها (با موبایل) فیلم گرفته‌ام، که در زمان مناسب منتشر می‌کنم.

همچنین عکس‌هایی که گرفته‌ام را می‌توانید در اینستاگرام من ببنید.