پندهای کارآفرین دل‌خسته

چند پند کوتاه از یک کارآفرین دلخسته، برای آنان که واقعا می‌خواهند کارآفرینانی موفق شوند:

یک، سعی نکنید «کارآفرین» باشید، یک کسب و کار سود ده خوب بسازید، همین.

دو، واژه «کارآفرینی» بزرگترین دشمن کارآفرینان است.

سه، از کسانی که درباره «کارآفرینی» صحبت می‌کنند دوری کنید.

چهار، کتاب‌هایی که در نام خود «کارآفرینی» دارند را نخوانید.

پنج، طرح کسب و کار (Business Plan) دامی مهلک برای کسب و کارهای نوپا است، نخست به‌دنبال دست‌ یافتن به یک مدل کسب و کار خوب باشید.

شش، تا آنجا که می‌توانید از مراکز رشد ( و پارک‌های فناوری) دوری کنید، دغدغه واقعی آن‌ها چیزی جز کارآفرینی است و بیشتر کسانی که آن‌جا هستند درک درستی از ماهیت کارآفرینی و شرکت نوپا ندارند (البته بر خلاف سخنان و ادعایشان).

هفت، گرچه ممکن است ارتباطات‌شان برای کسب و کارتان مفید به نظر برسد ولی از استادان دانشگاه پرهیز کنید، آن‌ها کسب و کارتان را نابود خواهند کرد؛ چرا که هیچ انگیزه‌ای ندارند. گرچه متاسفانه به اسم، ارتباط صنعت و دانشگاه، دارند پروژه‌هایی را که حق‌شان نیست می‌گیرند.

 

پی‌نوشت: در پست بعدی (اینجا) درباره تعریف‌های نو مفاهیم اساسی کارآفرینی نوشته‌ام.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

اسلایدهای مدل‌های کسب و کار

در پست «تخته رسم مدل کسب و کار» که در آن به معرفی «بوم مدل کسب و کار»، به عنوان ابزاری مهم و کاربردی برای طراحی مدل‌ کسب و کار، پرداختم. قول دادم زود اسلایدهای سمینار مدل‌های کسب و کارم را روی وب قرار دهم.

این هم از اسلایدها که می‌توانید به صورت آنلاین ببینید:

در حال برگزاری «کارگاه آموزشی طراحی مدل کسب و کار» هستم در این کارگاه روش استفاده عملی از بوم مدل کسب و کار به عنوان یک ابزار کارآمد به همراه موردکاوی گفته می‌شود. برای اطلاع از سرفصل این کارگاه و ثبت‌نام به اینجا مراجعه کنید. همچنین برای دیدن دیگر دوره‌های نوین کارآفرینی اینجا را ببینید.

 

دوستانی هم که قصد بارگیری این اسلایدها را دارند می‌توانند، از اینجا بارگیری کنید. برای بارگیری خود بوم هم به اینجا سر بزنید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

بوم مدل کسب و کار

مدت زمانی است که می‌خواهم بیشتر درباره شرکت‌های نوپا بنویسم و تلاشم را خواهم کرد که این کار را انجام دهم. یکی از مهم‌ترین مفاهیم کاربردی در شرکت‌های نوپا (در واقع در هر شرکتی، کوچک یا بزرگ) مدل کسب و کار است.

 

یکی از بهترین رویکردها به مدل کسب و کار رویکرد الکساندر استروالدر (Alexander Osterwalder) است که در کتاب گرانسنگ Business Model Generation به شکل به روز و کاملا کاربردی به آن پرداخته شده است. یکی از ابزارهای کمکی که در این کتاب به آن پرداخته شده، «بوم مدل کسب و کار» یا   Business Model Canvas است.

 

بوم مدل کسب و کار، ابزاری تحلیلی برای ساخت مدل کسب و کار یک شرکت یا سازمان است. این بوم قالب و الگویی تصویری است که از ۹ قطعه سازنده مدل کسب و کار تشکیل شده است. این ابزار شما را یاری می‌کند تا مدل کسب و کار فعلی یا جدید خود را ترسیم کرده و بسازید.

 

من این بوم را به فارسی برگردانده‌ام که می‌توانید بارگیری کنید. دو نسخه از این بوم در اینجا قرار داده شده. یکی با توضیحات برای آشنایی بیشتر و دیگری بدون توضیحات که مناسب چاپ کردن و کار است. به زودی نسخه‌ی با کیفیت بالا برای چاپ در اندازه بزرگ را هم آماده می‌کنم.

 

خود من در سمینار و کارگاه‌های مدل کسب و کار از این بوم استفاده می‌کنم. تلاش می‌کنم به زودی بیشتر به مدل کسب و کار و نیز نحوه کار با «بوم مدل کسب و کار» بپردازم.

 

در حال برگزاری «کارگاه آموزشی طراحی و خلق مدل کسب و کار» هستم در این کارگاه روش استفاده عملی از این ابزار کارآمد به همراه موردکاوی گفته می‌شود. برای اطلاع از سرفصل این کارگاه و ثبت‌نام به اینجا مراجعه کنید. همچنین برای دیدن دیگر دوره‌های نوین کارآفرینی اینجا را ببینید.

 

همچنین به زودی اسلایدهای سمینار مدل کسب و کارم را نیز اینجا قرار خواهم داد در این اسلایدها به بوم بیشتر پرداخته شده.

 

نسخه با توضیح (بارگیری کنید)

 

نسخه بدون توضیح و مناسب چاپ (بارگیری کنید)

 
پ.ن: این هم اسلایدهای سمینار مدل کسب و کار، از اینجا بارگیری کنید.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

دو دلی

گاهی به خودم میگم به عنوان مشاور کارآفرینی درست دارم مشاوره میدم!؟

من بهشون میگم که چطور این کار رو درست انجام بدن. اما آیا این کار اصلا درسته. گروهی میگن این وظیفه مشاور نیست. نمیدونم.

گاهی، تو کلاس‌ها،  با پرسش‌هام تلاش می‌کنم به اونا تلنگر بزنم و به فکر وادارم که به پاسخ این پرسش برسن. اینکه چقدر موفقم نمی‌دونم.

همین.

صفحه‌ی سمینارها

در پاسخ به دوستانی که پیوسته با رایانامه یا رو-در-رو درباره سمینارهای من، امکان برگزاری  و نیز سابقه آن‌ها می‌پرسند. صفحه‌ی سمینارها را ساخته‌ام که فهرست سمینارهای ارایه کرده و نیز روزمه من قرار دارد.

اگر علاقه‌مند هستید که در موسسه یا دانشگاه شما سمینار، دوره و یا کارگاه آموزشی برگزار کنم، نخست صفحه‌ی سمینارها را ببنید.

می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

مرغ همسایه غاز است

گوگل، مایکروسافت، آی‌بی‌ام، دل، اچ‌پی، ادوبی و صدها شرکت کوچک و بزرگ خارجی شرکت‌هایی هستند که وقتی به مجلات، نشریه‌ها، برنامه‌ها و بلاگ‌های فارسی در حوزه فناوری اطلاعات نگاه می‌کنید، نام آن‌ها را بسیار و فراگیر خواهید دید.
بیان نام آن‌ها و بررسی محصولات و خدماتشان از دید این رسانه‌ها اطلاع رسانی محسوب می‌شود؛ هم اینجا و هم در دیگر کشورها. تا اینجا که مساله اطلاع‌رسانی است همه چیز خوب است و ایرادی به آن وارد نیست.

ولی مساله‌ی اصلی این است که این قاعده برای شرکت‌های وطنی برقرار نیست. به بیان دیگر، این کار برای شرکت‌های خارجی «اطلاع‌رسانی» و برای شرکت‌های ایرانی «تبلیغ» محسوب می‌شود.!!!!!!!!
برای نمونه اگر نام یک شرک خارجی در یک برنامه تلویزیونی گفته شود، اطلاع‌رسانی است ولی اگر نام یک شرکت یا محصول ایرانی گفته شود می‌شود «تبلیغات»!!!؟؟؟ و برای همین هم اصلاً گفته نمی‌شود و مساله دقیقا همین است.
البته شاید تک و توک بلاگ‌ها یا دیگر رسانه‌های فارسی را ببینید که چنین نیستند ولی در کل فضا همانی است که می‌دانید.

جالب این است که این مطلب در آن سو برای شرکت‌های آن سویی اینگونه نیست یعنی شما بسیار بلاگ، برنامه و به‌طور کلی رسانه‌ی خارجی (فرضاً آمریکایی) می‌بینید که درباره شرکت‌های آمریکایی  و محصولات و خدمات آن‌ها می‌نویسند و برنامه می‌سازند.

نمی‌دانم چرا و از کی اینجا اینگونه شده است که گفتن از شرکتی وطنی، تبلیغ محسوب می شود؛ همچنین نمی‌دانم برای بهبود یا اصلاح این روند چه باید کرد. ولی می‌دانم خارجی‌ها به این می‌گویند روابط عمومی و اطلاع‌رسانی نه تبلیغ.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

بررسی کتاب: راهنمای موفقیت شرکت‌های نوپای وبی

The Web Startup Success Guide book coverچندی پیش متوجه شدم که کتاب «راهنمای موفقیت شرکت‌های نوپای وبی»(The Web Startup Success Guide) در حال آماده‌سازی است.  پس از انتشار، بی‌درنگ، برای نویسنده رایانامه فرستادم و او نیز برای بررسی یک نسخه برایم فرستاد.

بدبختانه ما به‌راستی کسب و کار وبی فارسی/ایرانی نداریم. ولی از آنجا که وب از بستر (پلتفرم) های آینده است و در آن فرصت‌ها و ایده‌های بسیاری برای راه اندازی کسب و کار وجود دارد، باید و امیدوارم که کم‌کم شاهد چنین کسب و کارهایی باشیم.

پیش از هر چیز از اینکه دیدم پیشگفتار کتاب را فرد محبوب من جول اسپالسکی نوشته حوشحال شدم. کتاب ده فصل دارد.

فصل نخست درباره شرکت نوپا، کارآفرینی و اینکه چه تغییری کرده و چه هنگام باید دست با این کار زد سخن گفته.

در فصل دوم درباره آغاز کردن، کارهایی که نباید کرد، یافتن زمینه مناسب و بررسی  ایده، نوشته است.

فصل ۳ درباره اینکه از میان بستر (پلتفرم) های موجود کدام را برگزینیم و چه سنجه‌هایی در گزینش بستر مناسب مهم هستند صحبت شده است.

در فصل ۴ درباره ابزارها، تالار(فروم)ها و  گروه‌های مفید برای کسب و کارهای نوپا سخن گفته شده است.

فصل ۵ درباره روش‌های جذب سرمایه و جمع‌آوری پول صحبت کرده است. گرچه بین روش‌های گفته شده در کتاب و آنچه  به راستی ما در اینجا با آن درگیر هستیم فرق بسیاری وجود دارد، ولی این فصل همچنان در برگیرنده آموزه‌هایی سودمند است.

فصل ۶ درباره‌ی نقش رسانه‌های اجتماعی همچون بلاگ، فروم، توییتر، فیس بوک…  و بهره‌بردن از آن‌ها برای بهبود کسب و کار نوپای شماست.

در فصل ۷ درباره اصول بنیادین راه‌اندازی وب سایت و جذب بیننده برای آن صحبت شده است.

در فصل ۸ درباره اصول بهره‌وری و چگونگی به انجام رساندن درست کارها (GTD) رهنمودهایی کاربردی ارایه شده است.

فصل ۹ دربر گیرنده ۶ مصاحبه با شش کارآفرین خردمند و معروف در زمینه کسب و کارهای وبی است و پر از تجربه‌های سودمند.

فصل ۱۰ نیز درباره کارهای دیگر و پندهایی است برای بهتر شدن کسب و کارتان.

یکی از ویژگی‌های مهم کتاب این است که در هر فصل چند گفتگو با چند کارآفرین درباره کسب و کارشان وجود دارد که باعث آگاهی بیشتر خواننده با جنبه‌های واقعی و کاربردی راه‌اندازی چنین کسب و کارهایی می‌شود. خود گفتگو‌ها به تنهایی بسیار ارزشمند هستند.

خواندن این کتاب را برای هر کسی که در پی راه‌اندازی کسب و کار/ شرکتی نوپاست یا به تازگی شرکتی راه‌انداخته پیشنهاد می‌کنم، چه وبی باشد و چه نرم‌افزاری چرا که بسیاری از آنچه که در کتاب گفته شده برای هر دو درست و کارا است. برای آگاهی بیشتر درباره کتاب به سایت ناشر سر بزنید:

APRESS.COM : The Web Startup Success Guide : 9781430219859

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید(فید چیست و نحوه استفاده از فید.) همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشته‌ها»ی من را اینجا ببینید.

هیات مدیره شرکت نوپا، بخش دوم: ساختار

در نوشته پیشین درباره‌ی نقش هیات مدیره نوشتم، در این نوشته درباره ساختار و چگونگی آن می‌نویسم.
گوشزد: پیش از ادامه سخن نکته‌ای را یادآور می‌شوم و آن اینکه در دیگر جاها درباره گزینش مدیرعامل دو گونه رفتار می‌شود، در گونه نخست موسس یا یکی از موسسان مدیرعامل می‌شود، در گونه دوم هیات مدیره مدیرعاملی از بیرون شرکت می‌آورد. گونه دوم در اینجا جا افتاده نیست، چون هم چنین افرادی را کم داریم (درست‌تر: نداریم) که بیایند و مدیرعامل شرکت بشوند و نیز خود ما نمی‌توانیم بپذیریم کسی از بیرون شرکت بیاید و مدیریت شرکت «ما» را بر عهده بگیرد. شاید خود من هم هنوز آمادگی چنین کاری را نداشته باشم.

شمار:
شمار اعضای هیات‌مدیره می‌تواند ۳، ۵ یا ۷ نفر باشد. هیات مدیره بیش از ۷ نفر معمولا کارایی خود را از دست می‌دهد. از دید خود من ۵ مناسب‌تر است، حتا در تیم‌های برنامه‌نویسی هم معمولا ۵ عدد بهینه است.

هیات مدیره باید آمیزه‌ای از این افراد باشد:
سرمایه‌گذار: می‌دانم که ما اینجا سرمایه‌گذار نداریم (اینجا را ببینید) به هر حال امیدوارم که وضعیت بهتر شود و سرمایه‌گذاران بیشتر. ولی اگر آنقدر خوش‌شانس هستید که همین حالا هم سرمایه‌گذار دارید حتما باید در هیات مدیره باشد. اگر بیش از یک سرمایه‌گذار دارید یکی از آن‌ها به نمایندگی در هیات مدیره باشد.
مشتری: لازم نیست که به راستی مشتری شما باشد ولی شما به کسی نیاز دارید که مسایل را از چشم و زاویه دید مشتری ببیند و از دیدمشتری به روند و راهبردهای شرکت نگاه کند.
مدیرعامل کهنه‌کار: کسی است که پیشتر مدیرعامل موفق یک شرکت مشابه بوده باشد. او از دید مدیرعامل جدید مهم‌ترین عضو هیات‌مدیره است و کسی است که باید رییس هیات مدیره باشد. اوست که به هیات مدیره می‌گوید که مدیرعامل چه مهارت‌هایی را باید فرابگیرد.

چند نکته:

  • عضو پروازی به دردتان نمی‌خورد، کسانی را برگزینید که به راستی بتوانند به جلسه بیایند و وقت بگذارند.
  • جلسه‌های هیات مدیره را صبح اول وقت، هنگامی‌که همه سرحال هستند، بگذارید. بدون لپ‌تاپ و تلفن همراه به جز یکی برای نشان دادن اسلاید،  آن هم اگر نیاز  است.
  • همیشه دست‌کم یک روز زودتر از جلسه.، هدف‌ها، مفاد و موارد جلسه را برای اعضا بفرستید و از آن‌ها بخواهید که پیش از جلسه آن‌ها را بخوانند.
  • تلاش کنید از کارکنان و مدیران اجرایی (داخلی) دیگر شرکت کسی عضو هیات مدیره نباشد. البته این دلیل نمی‌شود که به هنگام نیاز در جلسه شرکت نکنند.
  • بسیار خوب است اگر یکی دو نفر هم از دست‌اندکاران صنعت  خود (کسانی که در این صنعت فعالیت می‌کنند) در هیات مدیره باشند.

یک جلسه نمونه:
جلسه‌های هیات مدیره هدف‌های کاملا مشخصی دارند. یکی از مهمترین عناصر یک چنین نشستی این است که بخش‌هایی بسته در آغاز و پایان دارد که در آن اعضا با هم رک‌وراست ،و بی‌پروا سخن می‌گویند.

  • پیش‌درآمد(جلسه بسته، هیچ مدیر اجرایی جز مدیرعامل نباشد): مدیر عامل ارزیابی راست  و  دقیق از وضعیت شرکت و اینکه اکنون کجاست ارایه می‌دهد. آنگاه از اعضا می‌پرسد که آیا می‌خواهند در مورد چیزی بیشتر بدانند و مطمئن شوند. ۱۵ دقیقه.
  • بازبینی راهبرد: مدیر عامل یا یک مدیر اجرایی درباره یکی از راهبردهای اصلی شرکت مطلب ارایه می‌کند. ۶۰ دقیقه.
  • بازبینی عملکرد (کارکرد): مدیران اجرایی در  ارایه‌هایی کوتاه درباره هدف‌هایشان از جلسه پیشین تاکنون سخن می‌گویند، پیشرفت در رسیدن به آن هدف‌ها و هدف‌هایشان تا جلسه‌ی آینده. چهار جلسه ۱۵ دقیقه‌ای.
  • کسب و کار: اینجا جایی است که کارهای رسمی پایان یافته و معمولا به سهام، حساب‌ها، اسناد حقوقی و برنامه سود رسیدگی می‌شود. ۳۰دقیقه‌.
  • پایان جلسه (جلسه بسته، تنها اعضای خارجی حاضرند یعنی مدیر عامل هم نیست): رییس هیات مدیره جلسه را بدون مدیر عامل پیش می‌برد تا ببیند که اعضا جلسه را چگونه دیده‌اند و چه دغدغه‌هایی دارند که باید تا پیش از جلسه آینده به آن‌ها رسیدگی شود. خیلی مهم است که مدیر عامل در این جلسه حضور نداشته باشد، تا دیگر اعضا بتوانند به‌راحتی درباره دغدغه‌هایشان صحبت کنند. همینطور همین‌اندازه مهم است که پس از آن رییس با مدیرعامل این دغدغه‌ها را در میان بگذارد و با او درباره رسیدگی به آن‌ها بحث کند. ۱۵ دقیقه.
  • جمع ۳ ساعت.

باز هم می‌گویم شاید هنوز پذیرفتن چنین جلسه‌هایی برای ما کمی سخت باشد ولی باید کم‌کم به سوی هیات‌مدیره‌هایی هدفمند و با کارایی بالا برویم. هیات مدیره‌‌ها باید نقش راستین خود را در شرکت‌ها پیدا کنند.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید(فید چیست و نحوه استفاده از فید.) همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشته‌ها»ی من را اینجا ببینید.


هیات مدیره شرکت نوپا، بخش نخست: نقش

این نوشته دو بخش دارد، در بخش نخست پس از درآمد به نقش هیات مدیره می‌پردازم و در بخش دوم، در پستی دیگر، درباره چگونگی ساختار هیات مدیره خواهم نوشت. برای این نوشته از چند منبع بهره گرفته‌ام به ویژه این دو نوشته که گاهی کار به ترجمه بخشی از آنها کشیده است.

Keene, Christopher. How to build a board
Wilson, Fred. How To Build A Good Board

درآمد

یکی از مهمترین هزینه‌های هر شرکت نوپا هزینه نداشتن راهبرد یا آزمون و خطا در برگزیدن راهبردهای مناسب است. بیشتر شرکت‌ها این هزینه‌ها را نمی‌بینند و نقطه ضعف شرکت‌ها هم همین است. در دیگر جاها شرکت‌های نوپا برای پرهیز از افتادن در چنین دامی هیات مدیره‌ای قوی می‌سازند تا در انتخاب و پی‌گیری راهبرد مناسب آن‌ها را یاری کند. ولی:

بیشتر ما همین کار را کرده و می‌کنیم. هنگام ثبت شرکت سهام‌داران را، صوری، از میان خانواده، دوستان و آشنایان بر می‌گزینیم و پس ازآن نیز همان‌ها، فرمالیته، هیات مدیره ما را شکل می‌دهند و تصمیم گیرنده اصلی و نهایی خودمان هستیم. البته گاهی این خودمان به دو نفر هم می‌رسد.

در اندک موردهایی هم که هیات مدیره تشکیل داده می‌شود این کار به درستی صورت نمی‌‌گیرد. برای نمونه گاهی افرادی را تنها به خاطر نام، سمت یا جایگاه‌شان به هیات مدیره می‌آوریم یا گاهی هیات مدیره به جای انجام کار خود در کار مدیر عامل دخالت می‌کند. البته در اینجا گونه‌های نادرست دیگری هم از هیات مدیره داریم که نمی‌خواهم در این نوشته درباره آن‌ها بگویم. دلیلش هم روشن است نقش درست و راستین هیات مدیره هنوز برای بسیاری از ما و شرکت‌ها روشن نیست.

هیات‌مدیره (Board of Directors) یکی از مهمترین ستون‌های هر شرکتی است، به ویژه شرکت‌های نوپا و می‌تواند نقش بسیار مهمی در اداره بهتر شرکت داشته باشد. اما نقش آن چیست و چگونه هیات مدیره‌ای کارا و اثربخش داشته باشیم:

نقش هیات مدیره

کار مدیرعامل خلق یک راهبرد (استراتژی) برای بیشینه کردن ارزش شرکت و مدیریت اجرای این راهبرد است.

کار هیات‌مدیره کمک به موفقیت مدیرعامل در خلق و اجرای راهبرد است.

هیات‌مدیره به سه روش این کار را انجام می‌دهد:

  • راهبرد کنونی را به چالش بکشد: ارزشمندترین نقش هیات مدیره این است که این راهبرد را بررسی کند. از دید چیستی، واقعی بودن و ریسک‌های احتمالی آن
  • بحث درباره چیزهای سختی که مدیر عامل روی آن‌ها تمرکز نکرده: دومین نقش هیات مدیره بررسی این است که راهبرد چقدر خوب از کار در آمده (تحقق پیدا کرده). آیا شاخص(سنجه‌)ها درست هستند، آیا شرکت به آن‌ها رسیده است و اینکه چه چیزهایی از قلم افتاده
  • یافتن راه‌هایی برای توانمندسازی مدیرعامل: کار مدیرعامل کاری ناممکن است، هیچ‌کس تمام مهارت‌هایی را که نیاز است تا از پس تمام جنبه‌های این کار بربیاید را ندارد. هیات مدیره باید آینده را ببیند و پیوسته مدیرعامل را یاری کند تا مهارت‌هایی را فرابگیرد که در یک تا یک‌ونیم سال آینده به آن‌ها نیاز خواهد داشت.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید(فید چیست و نحوه استفاده از فید.) همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشته‌ها»ی من را اینجا ببینید.

مثلث کسب و کار نرم‌افزار

چندی است به این فکر می‌کنم که چرا شرکت‌های نرم‌افزاری ایران بزرگ‌شدنی نیستند. یعنی از یک حدی بزرگ‌تر نمی‌شوند. منظور من از بزرگ شدن تنها از دید مساحت دفتر یا تعداد نیروی انسانی نیست. هم اکنون بزرگ‌ترین شرکت خصوصی نرم‌افزاری ایران در بهترین حالت ارزشی بیش از ۲۰ میلیارد تومان ندارد. مقایسه کنید با شرکت کوچکی چون JBoss که سال ۲۰۰۶ با تنها ۱۵ کارمند به مبلغ ۴۲۰ میلیون دلار به ردهت فروخته شد. البته یادآور شوم که مساله تنها ریال و دلار ،و اینجا و آنجا بودن نیست.

شاید بتوان فاکتورهای بسیاری را برای اینکه چرا اینگونه نیست برشمرد. من سه فاکتور اصلی را در این باره مهم می‌دانم و آن‌را مثلث کسب و کار نرم‌افزار نامیده‌ام، گرچه شاید این سه فاکتور در دیگر زمینه‌های فناوری اطلاعت نیز همین اندازه مهم باشند.

هرکدام از سه ضلع این مثلث در برگیرنده این‌ها هستند:

فضای کسب و کار: زیرساخت‌های سخت‌افزاری، قانونی،سرمایه‌گذاری و اقتصادی

مدیریت بنگاه (شرکت): مدیر عامل شرکت و هیات مدیره

نیروی انسانی: برنامه‌نویسان و برنامه‌سازان

نیروی انسانی: درباره نیروی انسانی و کمبود آن بارها در اینجا سخن گفته‌ام، چه بخواهیم چه نخواهیم نیروی‌های انسانی از مهم‌ترین بخش‌های هر شرکت دانش‌بنیان هستند و بازهم چه بپذیریم و چه نپذیریم نیروهای انسانی ما به ویژه آن‌ها که تازه از دانشگاه دانش‌آموخته می‌شوند، آماده وارد شدن به بازار کار نیستند. ( اینجا را ببینید. اگر دانشجو هستید اینجا را به دقت بخوانید.)

مدیریت بنگاه: در مدیریت شرکت نیز مشکل‌های فراوانی وجود دارد به طور کلی دانش مدیریتی ماها کم است. دوره‌های کارآفرینی مناسبی نمی‌رویم و فکر می‌کنیم که چون رایانه خوانده‌ایم پس می‌توانیم شرکتی رایانه‌ای را به خوبی اداره کنیم. در دانشگاه هم که همان دانش رایانه را به خوبی یاد نمی‌گیریم چه رسد به فراگیری مهارت‌های مدیریتی. در این‌باره بیش از این نمی‌گویم چرا که پیش‌تر سخن گفته‌ام. می‌توانید نوشته «چگونه از خود مدیر بسازیم» را ببنید، همچنین «فهرست بهترین کتاب‌های مدیریتی فارسی» را ببنید. هیات مدیره‌ها هم چنگی به دل نمی‌زنند و در بیشتر موارد ترکیبی هستند فرمالیته  از نزدیکان، دوستان و آشنایان (گرچه استثتاهایی هم دیده می‌شود.) تلاش می‌کنم در نوشته‌ای، جداگانه درباره هیات مدیره و چگونگی آن بنویسم.  در این باره نیز نوشته پسین «هیات مدیره شرکت نوپا، بخش نخست: نقش» را بخوانید.

فضای کسب و کار: خبر خوش اینکه هر روز در روزنامه‌ها و تلویزیون درباره اقدام‌هایی برای بهبود فضای کسب و کار می‌خوانیم و می‌شنویم. خبر بد اینکه هر روز فضا از گذشته بدتر می‌شود. بگذارید یک نمونه از ثبت شرکت بیاورم، کاری به روال عادی ثبت شرکت ندارم که در جای خود زمان‌بر است. اما شما اگر در موضوع شرکت بخواهید «نرم افزار» را بیاورید برای همین یک کلمه باید بروید و از ارشاد مجوز بگیرید که دست کم یک هفته تا ده روز کارتان عقب می‌افتد. یا اگر بخواهید نام تجاری انگلیسی‌تان را ثبت کنید، جدا از مراحلی که برای ثبت نشان تجاری نیاز است، باید «کارت بازرگانی» داشته باشید! که خود گرفتن کارت بازگانی هم برای خود فرآیندی است. یا تازگی قرار شده است برای ثبت نرم‌افزار  به دو ارگان مراجعه نمایید، یعنی همزمان باید دو جا ثبت شود. قانون ‌های حمایتی چون کپی رایت هم که تقریبا به شکلی پیگیر و محکم وجود ندارد.

ضعف و گرانی زیرساخت‌هایی چون پهنای باند، به ویژه برای کسب و کارهای اینترنت محور، نیز سخنی دیگر است.

از دیگر سو ما هنوز به شکلی سازماندهی شده و اصولی چیزی به نام سرمایه‌گذار به ویژه برای شرکت‌های نوپا نداریم.  («چرا بانک بد است و سرمایه‌گذار خوب» را بخوانید) پس فراهم کردن سرمایه آغازین کاری دشوار است. همین‌طور هزینه اجاره و رهن دفتر، به نسبت، در ایران گران است.

همه‌ی این‌ها و بسیاری دیگر که نشمردم، نشانگر نبود فضای مناسب کسب و کار برای شرکت‌های نرم‌افزاری است.

ضعف در این سه فاکتور بسیاری از افراد، حتا آن‌هایی را که سال‌هاست دستی در فناوری اطلاعات دارند،  را به این نتیجه رسانده که  فعالیت در این حوزه کاری نادرست است. اگر قرار است کشورمان در فناوری اطلاعات سخنی برای گفتن داشته باشد باید برای این سه فکر و کاری اساسی بشود. امیدورام که اینگونه گردد.

یادآور می‌شوم که قصد من سیاه‌نمایی یا نا امید کردن نیست، چرا که در همین وضعیت هم بسیاری هستند  که  خوب کار می‌کنند. ولی اگر درباره این سه فاکتور کاری صورت بگیرید فعالیت در این حوزه آسان‌تر، جدی‌تر و فراگیرتر خواهد شد و آن هنگام است که می‌توانیم به شرکت‌هایی در مقیاس جهانی فکر کنیم.

اگر می خواهید بار دیگر که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید(فید چیست و نحوه استفاده از فید.) همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشته‌ها»ی من را اینجا ببینید.