به سوی تولید بهتر نرم‌افزار

به سوی تولید بهتر نرم‌افزار: اصول مهندسی نرم‌افزار
دکتر محسن صدیقی مشکنانی
ناشر: شیخ بهایی
۳۵۱ صفحه
قیمت: ۴۸۰۰ تومان

اگر در بازار کتاب کمی کندوکاو کنید در می‌یابید که مملو است از کتاب‌های مختلف درباره زبان‌های برنامه‌نویسی معروف، اما درباره مهندسی نرم‌افزار (نه لزوما با نام «مهندسی نرم‌افزار») انگشت‌شمارکتاب خواهید یافت، که البته بیشتر آنها ترجمه‌هایی شکسته-بسته از دو کتاب آکادمیک مهندسی نرم‌افزار از «سامرویل» و «پرسمن» هستند و در این بازار کمتر کتاب کاربردی در این زمینه خواهید یافت، به زودی در پستی جدا درباره کمبود( واژه «نبود» مناسب‌تر است) کتاب‌های کاربردی مهندسی نرم‌افزار سخن خواهم گفت.

چندی است که کتابی متفاوت از این دست به همت بلند آقای دکتر محسن صدیقی مشکنانی چاپ شده است، کتاب یکدست و ساده نوشته شده است و تاکید شده کمبود‌ها در ایران و نمونه‌های بومی بکار برده شوند، همزمان از زیاده‌گویی پرهیز شده و کتاب حجمی معقول دارد به ویژه برای افراد شاغل که وقت کمتری دارند.
از نکته‌ای که بسیار خوشم آمد تاکید بر «مدیریت» از آغاز و در جای جای کتاب بود، همانطور که پیشتر بارها و بارها در این بلاگ یادآور شده‌ام یکی از دلایل ناکارآمدی شرکت‌های نرم‌افزاری ایرانی ضعف دانش مدیریتی است که این کتاب هم بر آن تاکید فراوان کرده‌است.
یکی از کارهای جالبی که کمتر در ایران دیده می‌شود، این است که نویسنده برای کتاب سایتی جدا طراحی کرده است که می‌توانید اینجا به آن مراجعه کنید، در سایت مطالب کمکی، پیوند‌ها و همینطور تصاویر کمی به علاوه مطالب دیگری قرار داده شده است که می‌تواند بسیار مفید باشد.
کتاب در پنج بخش و بیست‌وپنج فصل سازماندهی شده است. فهرست کامل کتاب را اینجا می‌توانید ببینید.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

چگونه از خود مدیر بسازیم۲- منابع انسانی

این پست را در ادامه نوشته پیشین «چگونه از خود مدیر بسازیم» می‌نویسم. پس از آن نوشته دوستانی به من یادآور شدند که «مدیریت منابع انسانی» را نادیده گرفته‌ام گرچه خودم اینگونه نمی‌پنداشتم زیرا با اینکه نامی از آن نبردم اما بیشتر منابعی که ذکر کردم در این باره سخن گفته‌اند برای نمونه کتاب «عبور از طوفان» یک فصل در این‌باره دارد و در آخر فصل نیز چندین منبع معرفی کرده است یا ماهنامه‌های «گزیده مدیریت» و «تدبیر» در هر شماره دست‌کم یک مقاله درباره مدیریت منابع انسانی دارند. خود من نیز پیشتر در سه پست کمی درباره آن نوشته‌ام:

اما اگر می‌خواهید درباره مدیریت منابع انسانی در شرکت‌های کامپیوتری بیشتر بخوانید:

– نخست به بلاگ دوست خوبم علی واحد سر بزنید (البته کمی باید جستجو کنید) وی چندین نوشته درباره مدیریت منابع انسانی دارد

– سه چهار کتاب هم هست که چند وقتی است من را به خود مشغول کرده، فکر می‌کنم برای شما نیز بسیار مفید باشد

– Smart and Gets Things Done: Joel Spolsky’s Concise Guide to Finding the Best Technical Talent

کتابی است کوچک اما بسیار مفید درباره فرآیند و روش استخدام نیروهای خوب، کتاب بسیار عالی است، به ویژه آنکه در جای جای کتاب درباره ویژگی‌های رفتاری برنامه‌سازان سخن گفته. من خودم زمانی که کتاب را به‌دست گرفتم نتوانستم کتاب را کنار بگذارم و آنرا دو روزه خواندم . ما در روش استخدام نیروهای «باهوش و کاری» بسیار مشکل داریم و فرآیند استخدام در بیشتر شرکت‌های کامپیوتری فرآیند مدونی نیست. این کتاب می‌تواند افق نویی در این زمینه به ما نشان دهد.

– How Would You Move Mount Fuji? Microsoft’s Cult of the Puzzle – How the World’s Smartest Company Selects the Most Creative Thinkers

این کتاب هم درباره فرآیند استخدام است، در واقع درباره فرآیند استخدام در مایکروسافت. گرچه امروزه این روش تقریبا در بیشتر شرکت‌های کامپیوتری خوب اجرا می‌شود..

– Managing Humans: Biting and Humorous Tales of a Software Engineering Manager

هم‌اکنون سرگرم خواندن این کتاب هستم. کتابی مفید، کاربردی و شیرین است. البته حجم زیادی هم ندارد.

– Peopleware: Productive Projects and Teams

این هم معروف‌ترین کتاب در حوزه مدیریت منابع انسانی در شرکت‌های کامپیوتری است. در واقع کتاب کلاسیک این زمینه محسوب می شود. نامش نیز بسیار جالب توجه است.

فکر می‌کنم با خواندن این کتاب‌ها اطلاعات پایه و بسیار خوبی درباره مدیریت منابع انسانی فرا بگیریم.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

Balatarinاین نوشته را به بالاترین بفرستید:

کمبود نیروی انسانی! چرا؟

در اصفهان و شهرستان‌های نزدیک دانشگاه‌ها و موسسه های زیادی هستند که رشته کامپیوتر دارند. دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه آزاد نجف‌آباد و چند دانشگاه آزاد دیگر، چند دانشگاه پیام‌نور و چندین‌وچند موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و علمی-کاربردی.

با یک حساب سرانگشتی درمی‌یابیم که سالانه بیش از ۱۰۰۰ نفر نرم‌افزار خوانده از این دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند. اما جالب است است که با هر مدیر شرکت کامپیوتری که صحبت می‌کنید از کمبود یا نبود نیرو گلایه می‌کند. همین دیروز در جلسه‌ای با مدیران دو شرکت در این‌باره صحبت می کردیم و آنها نیز می‌نالیدند. جالب است که با وجود این همه فارغ‌التحصیل کامپیوتر، شرکت‌های کامپیوتری اصفهان در مجموع سالانه ۳۰-۴۰ نیرو می‌خواهند و نمی‌یابند!!!!!!!!

من به اینکه سیستم آموزشی دانشگاه‌ها چگونه است کاری ندارم و در این مورد اشکال را در دانشجویان می‌بینم-البته امیدوار بودم که دست‌کم به آنها بگویند که تنها اصول پایه‌ای را در دانشگاه می‌آموزند و خود باید به دنبال یادگیری بسیار چیزهای دیگر بروند- نمی‌دانم چرا دانشجویان حوصله کار ندارند (البته پس از پایان درس) چرا دنبال آموختن چیزهای نو نمی‌روند. چرا نمی‌روند زبان خود را تقویت کنند. یادمان باشد که دانشجوی کامپیوتری که زبانش قوی نباشد یا اهل مطالعه و کتاب خواندن نباشد، به هیچ دردی نمی‌خورد.

شما اگر پای صحبت‌های دانشجویان یا تازه «دانش‌آموخته» شده‌ها بنشینید از بیکاری می‌نالند، در صورتی که از دیگر سو صاحبان کسب و کارها و مدیران شرکت‌ها از کمبود یا نبود نیرو‌ دلشان خون است.

مساله‌ی دیگری هم که وجود دارد این است که بیشتر دانشجویان قوی -دست‌کم در ایران- فکر می‌کنند که حتما باید ادامه تحصیل دهند. (در واقع فکر می‌کنند که راهی جز ادامه تحصیل ندارند) و به سراغ کار نمی‌روند.

دیگر نمی‌دانم چه باید کرد. لطفا دیدگاه‌ یا راهکارهای خود را بیان کنید.

پ.ن.: اگر دانشجو هستید لطفا این پست‌های من را نیز بخوانید:
پندهایی به دانشجویان کامپیوتر- بخش نخست
پندهایی به دانشجویان کامپیوتر- بخش دوم
پندهایی به دانشجویان کامپیوتر- بخش سوم
چرا دانشجویان ایرانی باید در پروژه های آزاد/بازمتن مشارکت کنند!؟

پ.ن. ۲: من پیشنهادی هم دارم که شاید کمی کمک کند، دانشکده‌های کامپیوتر (مسولان دانشکده یا انجمن‌های دانشجویی و …) هر از چندگاهی مدیران شرکت‌های کامپیوتری معروف و عضو انجمن صنفی اصفهان بخواهند را دعوت کنند تا برای دانشجویان (همه سال یکم تا چهارم) سخنرانی کنند و دیدگاه‌های خود را بیان کنند. اینگونه دانشجویان کم‌کم با جو و محیط کسب و کار بیرون آشنا می‌شوند و مدیران هم به دانشجویان می‌گویند که شرکت‌ها به چه توانایی‌هایی نیاز دارند و چه باید بیاموزند.

پ.ن. ۳: خوشحال می‌شوم اگر دوستان به این پست لینک بدهند یا دیگران را از این پست مطلع سازند تا بتوانیم طیف گسترده‌تری از دیدگاه‌ها را ببینیم شاید بتوانیم به نتایج خوبی برسیم. در ضمن حتما دیدگاه‌های خود را بیان نمایید.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

Balatarinاین نوشته را به بالاترین بفرستید:

۱۵ فرد تاثیر گذار در کسب و کار بازمتن

سایت eWeek نام ۱۵ فرد تاثیر‌گذار در کسب و کار بازمتن به همراه شرحی کوتاه آورده است که آنرا برگردانده و در اینجا بازنشر می‌دهم:

۱. لینوس توروالدز (Linus Torvalds): با ساخت سیستم عامل لینوکس و به اشتراک گذاشتن آن با برنامه‌نویسان حرفه‌ای روی اینترنت، در صنعت کامپیوتر انقلابی ایجاد کرد.

۲. میشل بیکر (Mitchell Baker): وی رییس بنیاد موزیلا، مدیر عامل پیشین و رییس شرکت موزیلا است، موسسه‌ای که مرورگر فایرفاکس آن ۱۵۰ میلیون کاربر دارد و مرورگر اینترنت اکسپلورر مایکروسافت را به چالش کشیده است.

۳. مایک میلینکویچ(Mike Milinkovich): مدیر عامل بنیاد اکلیپس است، کنسرسیومی غیرانتفاعی از شرکت‌های نرم‌افزاری که پشتیبان «بستر باز نرم‌افزارسازی اکلیپس» هستند، پروژه‌ای که یکی از موفق‌ترین جوامع کاربری بازمتن دنیا گردیده است.

۴. تیم گولدن (Tim Golden): معاون «Bank of America» یک مدافع شرکتی رده‌بالای بازمتن است و در موسسه‌های چندین میلیون دلاری لینوکس و نرم‌افزار‌های بازمتن را بکار گرفته است.

۵. جیم زملین (Jim Zemlin): وی مدیر بنیاد لینوکس است در آنجا وی با سهام‌داران لینوکس کار می‌کند تا رشد این بستر را شتاب بخشد.

۶ و ۷: پیتر فنتون (Peter Fenton) و لری آگوستین (Larry Augustin): آنها دو سرمایه‌گذار مخاطره‌پذیر برجسته هستند که به شکل تخصصی روی بازمتن کار می‌کنند. فنتون سال ۲۰۰۶ به شرکت سرمایه‌گذاری « Benchmark Capital» پیوست، پس از هفت سال کار در شرکت سرمایه‌گذاری «Accel Partners» جایی که روی شرکت هایی چون «JBoss»،«XenSource» و «Zimbra» سرمایه‌گذاری کرده بود. آگوستین از افراد گروهی بود که واژه «بازمتن» را رواج دادند وی شرکت «VA Linux» را تاسیس کرد، سایت SourceForge.net را راه انداخت، اکنون یک سرمایه‌گذار و مشاور برای شرکت‌های فناور تازه‌کار است.

۸. جیم جاگیلسکی (Jim Jagielski): از موسسان، رییس و عضو بنیاد نرم‌افزاری آپاچی است. آپاچی روی قدرت جامعه کاربری خود و افراد در این جامعه تمرکز کرده است و اعضای آپاچی محور این جامعه هستند.

۹. مایکل تیمان(Michael Tiemann): تیمان رییس بنیاد بازمتن است، موسسه‌ای که تصمیم دارد نرم‌افزارهای بازمتن را ترویج دهد.

۱۰. مارتن میکوس(Marten Mickos): خرید MySQL توسط سان، مدیر عامل MySQL مارتن میکوس را در جایگاهی قرار داده تا تجربه‌های اداره یک شرکت موفق بازمتن را به آنجا نیز نفوذ دهد.

۱۱. مارک فلوری (Marc Fleury): اکنون بازنشته شده است، فلوری شرکت خود J‌‌‌‌‌Boss را به مبلغ ۳۵۰ میلیون دلار به ردهت فروخت و مسئول چیزی است که به آن «ضریب Jboss» می‌گویند و در ارزش‌گذاری شرکت‌های برجسته بازمتن تاثیر دارد.

۱۲. راد جانسون(Rod Johnson): او مدیر عامل SpringSource است، سازنده چارچوب Spring، چارچوبی برای سرعت بخشیدن به ساخت برنامه‌های جاوا برای سرور‌های سازمانی. این شرکت در ژانویه شرکت Covalent را خرید، شرکتی که محصولات و خدماتش پروژه‌های بنیاد نرم‌افزاری آپاچی را هدف قرارداده بود، پروژه‌هایی چون:سرورهای برنامه‌های کاربردی Tomcat و Geronimo

۱۳. جاناتان شوارتز(Jonathan Schwartz): مدیر عامل سان و حامی بازمتن درون سان و برای مشتریان بیرون از سان، وی بازمتن کردن چندین فناوری سان از جمله جاوا را سرپرستی کرد.

۱۴. مارک شاتل‌ورث(Mark Shuttleworth): موسس کانونیکال و بنیاد اوبونتو و مسئول توزیع لینوکس محبوب اوبونتو.

۱۵. جان رابرتز(John Roberts): از موسسان، رییس و مدیرعامل ،SugarCRM شرکتی که نرم‌افزار بازمتن CRM‌ (مدیریت ارتباط با مشتری) را وارد بازار کرد. رابرتز مدل کسب و کار تجاری این شرکت را تدوین کرد، در هدایت ساخت محصولات این شرکت همکاری کرد و کمک کرد تا جامعه‌کاربری این شرکت ساخته شده و یکی از بزرگترین جوامع کاربری روی وب گردد.

پ.ن: پیشتر هم چند تن از این افراد را در پست «مدیران عامل شرکت های آزاد/باز‌متن: آشنایی، تجربه‌ها و توصیه‌ها» نام برده بودم، با پیگیری پیوندهای آنجا می‌توانید اطلاعات بیشتری بدست آورید.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

Balatarinاین نوشته را به بالاترین بفرستید:

فایر‌فاکس + پارسی = مشکل!!؟

پیش از هر چیز این نوشته را بخوانید: کارشکنی های یک ایرانی در پروژه فایرفاکس پارسی

دوستانی که من را می شناسند می‌دانند که من اهل حاشیه‌سازی، جاروجنجال یا زردنویسی نیستم. اما آخر این چه وضعی است. من نمی‌دانم ما در دنیای نرم‌افزارهای آزاد/بازمتن مرتب به دنبال همکاری هستیم و پی‌ در پی گروه تشکیل می‌دهیم و … ، ولی وقتی نوبت به خودمان که می‌رسد نمی توانیم با هم همکاری کنیم.

من نمی‌دانم مشکل از کجاست (یا کیست)، و البته دوست دارم بدانم. نمی‌دانم چرا حالا که دوستانی لطف کرده و بدون چشم‌داشت فایرفاکس و بسیاری از افزونه‌های آنرا پارسی کرده‌اند چرا دیگر دوستان به‌جای همکاری…

خودتان قضاوت کنید و اگر کاری از دستتان برمی‌آید چه برای کمک به پروژه و چه برای حل این مساله دریغ نفرمایید.

پیشتر هم پستی نوشته‌ام به‌نام«فایر‌فاکس + پارسی: ارمغانی از آسمان» که در آن کمی درباره کارهای ارزنده‌ای که دوستان در این‌باره انجام داده اند سخن گفته‌ام.

پ.ن: دوست عزیزم بهرام مراوندی مصاحبه‌ای با سایت دودردو دارد،از خواندن آن لذت ببرید: «گپی با بهرام مراوندی»

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

سمینار کسب و کار بازمتن

دوشنبه گذشته (15 بهمن) در گروه کاربران لینوکس اصفهان سمیناری کوتاه (در حد 20 دقیقه) داشتم درباره‌ی کسب و کار بازمتن (Open source Business). راستش بارها از زیربار این کار شانه‌ خالی کرده‌بودم، اما دیگر نشد.

از آنجا که این کار در اوج کاری من رخ داد، فرصت چندانی برای کار روی آن نداشتم و در واقع فایل ارایه (پرزنتیشن) را صبح دوشنبه آماده کردم، بنابراین احتمالا چنگی به دل نخواهد زد، البته تلاش هم کردم که در این زمان کوتاه زیاد وارد جزییات نشوم. اما دوستانی که علاقه‌مند هستند می‌توانند آنرا از اینجا بارگیری نمایند.

بسیار خوشحال خواهم‌شد اگر پس از بارگیری و خواندن، دیدگاه‌های خود را بگویید. تلاش خواهم کرد در نخستین فرصتی که دست داد بیشتر روی آن کار کنم.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

پی‌نوشتی بر نوشته ریاضی و رشته کامپیوتر

این پی‌نوشتی است بر نوشته ریاضی و رشته کامپیوتر. از دوستانی که محبت کردن و بر آن نوشته، کامنت گذاشتند بسیار ممنونم واز آنها می‌خواهم که مرا از دیدگاه‌ها و بازخوردهای خود محروم نسازند.

نخست بگویم که منظورم از درس‌های ریاضی همین درس‌های متعارفی است که در دوره کارشناسی کامپیوتر ارایه می‌گردند، درس‌هایی چون ریاضی 1و 2، معادلات دیفرانسیل، آمار و احتمالات مهندسی، ریاضی مهندسی وساختمان گسسته (گرچه من خودم تنها نمره ریاضی 1و2 و ساختمان گسسته را می‌پرسم). بگذازید مساله را از زاویه‌ دیگری بنگریم و آن زاویه مدیریتی است، منِ نوعی به عنوان یک مدیر، برای استخدام نیروها زمان و ابزارهای محدودی در اختیار دارم. می‌گویند (درست یا نادرستش پای گویندگان) ازدواج مثل هندوانه بسته است، هر چقدر هم که وسواس به خرج دهید عاقبت بسیاری چیزها در آینده معلوم می‌گردند. استخدام نیرو نیز اینگونه است. حتا ممکن است فردی رزومه‌ای عالی داشته باشد یا در شرکت پیشین بسیار موفق بوده باشد اما با فرهنگ سازمانی شرکت شما سازگار نشود. فردی که نیرو استخدام می‌کند باید از تمام ابزارهای موجود بهره گیرد. او باید توانایی‌های مختلف نیرو رادر بسیار از زمینه‌ها بیازماید. یکی از این ابزارها معدل کل و نمره‌‌های فرد است، روشن است که منِ استخدام کننده وقت آن‌را ندارم که از نیروی جدید امتحان ریاضی بگیرم تا توانایی وی را در ریاضی بسنجم پس به نمره‌های وی اکتفا می‌کنم و همین‌گونه است برای دیگر درس‌ها، درس‌هایی چون مبانی کامپیوتر، برنامه‌سازی پیشرفته، ساختمان داده‌ها، پایگاه داده‌ها، طراحی الگوریتم‌ها، هوش مصنوعی، مهندسی نرم‌افزار 1و 2.

حتا تازگی به این نتیجه رسیده‌ام که باید نمره درس‌های عمومی را هم پرسید (برای اطلاعات بیشتر درباره چرایی این کار، بخش درسهایی که کامپیوتری نیستند را تنها به این خاطر که کسل‌کننده هستند سرسری نگیرید. از مقاله پندهایی به دانشجویان کامپیوتر- بخش دوم را به دقت بخوانید)

ممکن است فردی را که استخدام می‌کنید تا آخرین روزی که با شما کار می‌کند حتا با یک فرمول ریاضی کار نکند، اما توانایی آنرا نیاز دارد. هنگامی که ساخت بنایی به پایان می‌رسد تنها بخشی که دیده یا حس نمی‌شود پی است، اما من تا به‌حا ندیده‌ام که کسی بگوید چون از پی استفاده نمی کنم به آن نیازی نیست. دانشجویی فرصت بسیار مناسبی است برای ساختن و محکم کردن این پی که شاید در دوران کاری هیچکاه مستقیم دیده نشود. یکی از بخش‌های این پی ریاضی است و روشن است که بخش‌های دیگری هم چون توانایی‌های برنامه‌نویسی و… از دیگر بخش‌های این پی هستند.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

ریاضی و رشته کامپیوتر

windowslivewritercba-engineer.jpgتاریخ پر است از حرف‌ها و عقاید یک عده آدم که بعدها معلوم شده این دیدگاه‌ها و عقاید نادرست بوده‌اند. بدبختانه گاهی این حرف‌ها را آدم‌های معروفی زده‌اند، بنابراین عده‌ای بدون فکر و همچون کاسه داغ‌تر از آش، سنگ حرف‌های نادرست آن آدم‌ها را به سینه زده‌اند. به ویژه در تاریخ فناوری از این کارها زیاد رخ داده‌است.

داستان از آنجا آغاز شد که زمانی چند نفر آدم نادان در خارج گفتند که کامپیوتر چه ربطی به ریاضی دارد؟ یا اینکه: چرا کامپیوتری‌ها اینقدر باید ریاضی بخوانند؟ (بعدها ثابت شد که حرفشان نادرست است، گرچه همان زمان هم طرفداران چندانی پیدا نکردند)

آنگاه چندین آدم ناآگاه در داخل که دل خوشی از ریاضی (یا استادان ریاضی) نداشتند، داد و بیداد راه انداختند که ریاضی به کامپیوتر ربط ندارد و چرا ما اینقدر ریاضی می‌خوانیم؟ ریاضی که کاربرد ندارد و از اینگونه حرف‌ها

با پیدایش گوگل و مزیت رقابتی آن که همانا «الگوریتم جستجو»ی آن بود، جنگ الگوریتم‌ها دوباره آغاز گردید و توجه به الگوریتم‌ها و ریاضی بسیار بیش از گذشته شد.

حجم داده‌ها و اطلاعات جهانی بسیار زیاد شده و نیاز به زیرساخت‌های ریاضی، داده‌کاوی و … حس گردید وگرایش بیشتری به ریاضی به وجود آمد.

اما من هنوز هم همان حرف‌های کهنه را می‌شنوم. بدون رو دربایستی بگویم من اگر بخواهم کسی را استخدام کنم نمره‌های ریاضی او را می‌پرسم و قصد دارم از این پس روی این کار تاکید بیشتری بکنم، کما اینکه چند روز پیش این کار را کردم، حتا از کسی هم که می‌خواهد برای کارآموزی پیش ما بیاید یک‌سری نمره پرسیده‌ام که ریاضی جزو آنها بوده است.

اما فواید ریاضی برای کامپیوتری‌ها:

– ذهن آنها را منطقی و منظم نگه می‌دارد و در کار بسیار به آنها کمک می‌کند

– ریاضی یکی از بهترین ورزش‌های ذهنی است و باعث می‌گردد ذهن دیرتر پیر گردد.

– آنهایی که می‌خواهند ادامه تحصیل دهند در دوره کارشناسی ارشد و دکترا به شدت به آن نیاز خواهند داشت.

– اگر ریاضی شما خوب باشد در درس‌هایی چون ساختمان گسسته و رشته درس‌های پس از آن از جمله ساختمان داده‌ها، طراحی الگوریتم‌ها و هوش‌مصنوعی مساله‌ای نخواهید داشت.

– نمره بهتر از ریاضی (گرچه یادگیری مهم‌تر از نمره است) دست کم معدل کل شما را بالاتر می‌برد.

– پاس نکردن درس‌های ریاضی به‌ویژه در آغاز کار (ریاضی 1 یا 2) به شدت انگیزه درس خواندن شما را پایین می‌آورد.

پی‌نوشت: نوشته «پی‌نوشتی بر نوشته ریاضی و رشته کامپیوتر» را بخوانید. پیش ار آن به عکس بالا توجه کنید و درآن تامل کنید. شرکتی مهندس کامپیوتر می‌خواهد و شماره تلفن خود را به شکل فرمولی ریاضی می نویسد. چرا؟

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

پندهایی به دانشجویان کامپیوتر- بخش سوم

این سومین بخش از مقاله‌ای در سه بخش است. برای خواندن بخش نخست به اینجا و بخش دوم به اینجا بروید.

دیگر نگران فرصتهای شغلی که نصیب هندی‌ها می شود نباشید

اگر در هند هستید هیچگاه چنین نگرانی نداشته‌اید، پس دیگر هم نگران شغل‌هایی که به هندیان داده می‌شود نباشید! در هند شغل‌های جالبی وجود دارد، از آنها لذت ببرید.
مرتب می‌شنوم که از تعداد افرادی که به رشته کامپیوتر می‌روند کم می‌شود و دلیلی که می‌شنوم این است که دانشجویان از این می‌ترسند به رشته‌ای بروند که کارهایش به هندی‌ها داده می شود. این حرف به دلایل بسیاری نادرست است. نخست اینکه انتخاب شغل بر اساس گرایش روز (حال) کاری نابخردانه است. دوم اینکه حتا اگر تمام کارهای برنامه‌نویسی به هند و چین داده‌شوند، برنامه نویسی به گونه‌ای شگفت انگیز مهارت خوبی برای همه گونه کارهای جالب و خیال‌انگیز است، کارهایی چون مهندسی فرآیندهای تجاری. سوم: این را از من بپذیرید که هنوز هم برنامه‌نویس به‌راستی خوب کیمیا است هم اینجا و هم هند. بله بسیار از افراد کامپیوتر و آی‌تی خوانده هستند که بیکارند و درباره اینکه مدت بسیاری است که بیکارند گلایه‌ می‌کنند، می‌دانید چرا؟ ناراحت کردن آنها را به جان می‌خرم و می‌گویم برنامه‌نویسان واقعا خوب حتما سر کار هستند. چهارم: ایده بهتری دارید؟ می‌خواهید چه کار کنید، تاریخ بخوانید؟ بعد هم راه دیگری ندارید جز اینکه ادامه تحصیل بدهید و به رشته دیگری چون حقوق بروید. چیزی هست که از آن مطمئن هستم: ٪99 وکلا از کارشان متنفرند، از تک‌تک دقایق کارشان متنفرند و هفته‌ای 90 ساعت کار می‌کنند. همانگونه که گفته‌ام: اگر از برنامه نویسی لذت می برید خدا را شکر کنید زیرا از جمله محدود افراد بسیار خوش شانسی هستید که با انجام دادن کاری که دوستش دارید می توانید زندگی خوبی بسازید.
بگذریم، فکر نمی‌کنم داشجویان به‌راستی اینگونه فکر کنند. کم شدن دانشجویان کامپیوتر به این خاطر است که پس از یک دوره جو‌گیری هم‌اکنون تعداد به حد طبیعی خود رسیده است. جو‌گیری باعث شده بود کسانی که به‌راستی برنامه‌نویسی را دوست نداشتند فکر کنند این کار کار پر درآمدی است و به سوی آن هجوم بیاورند. خوشبختانه چنین افرادی دیگر به کامپیوتر نمی‌آیند.

مهم نیست که چه می کنید دوره کارآموزی خوبی بردارید

استخدام کننده‌های هوشمند می‌دانند که عشاق برنامه‌نویسی در کلاس سوم راهنمایی برای دندانپزشک خود پایگاه داده نوشته‌اند، سه سال پیش از ورود به دانشگاه در آموزشگاه‌های کامپیوتر درس داده‌اند، برای نشریه دانشجویی سیستم مدیریت محتوا ساخته‌اند و کارآموزی آنها در شرکتی (خوب) نرم‌افزاری بوده است. این چیزی است که آنها در رزومه شما جستجو می‌کنند.
اگر از برنامه‌نویس لذت می‌برید، بزرگ‌ترین اشتباهی که ممکن است بکنید این است که به کاری نیمه‌وقت یا چیزی شبیه آن در کاری جز برنامه‌نویسی بروید. می‌دانم که هر فرد 19 ساله‌ی دیگر می‌خواهد که کاری در یک لباس فروشی پیدا کند، اما شما مهارتی دارید که بسیار باارزش است حتا اگر 19 سال داشته باشید پس نابخردانه است که وقتتان را در تا کردن پیراهن تلف کنید. پیش از آنکه فارغ‌التحصیل شوید باید رزومه‌ای داشته باشید پر از کارهای برنامه‌نویسی.

این نوشته برگردانی است از:

Spolsky, Joel. “Advice for Computer Science College Students

در این رابطه می‌توانید نوشته «چرا دانشجویان ایرانی باید در پروژه های آزاد/بازمتن مشارکت کنند!؟» را نیز بخوانید.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

این نوشته را به بالاترین بفرستید: Balatarin

پندهایی به دانشجویان کامپیوتر- بخش دوم

این دومین بخش از مقاله‌ای در سه بخش است. برای خواندن بخش نخست به اینجا و بخش سوم به اینجا بروید.

زبان C را پیش از تمام شدن درستان یاد بگیرید. دقت کنید که گفتم C و نه C++. گرچه C به شکلی چشم‌گیر کمتر استفاده می شود ، هنوز برای کسانی که هم‌اکنون برنامه‌نویسی می کنند زبانی بین المللی است. زبانی است که با آن با یکدیگر ارتباط بر قرار می‌کنند و از آن مهمتر از زبان های جدیدی مثل Ruby,Python,Java که در دانشگاه یاد میگیرید (البته نه اینجا) به زبان ماشین نزدیک‌تر است (یا از هر زبان جدیدتر دیگری که درس می دهند). نیاز است که شما دست کم یک ترم به زبان ماشین نزدیک شوید وگرنه هیچگاه نخواهید توانست که کُدهایی کارا به زبانهای سطح بالاتر بنویسید. نخواهید توانست روی کامپایلرها و سیستم‌های عامل، که از بهترین کارهای برنامه‌نویسی بازار هستند، کار کنید. هیچگاه به شما برای خلق معماری پروژه های بزرگ اعتماد نمی‌شود. برای من مهم نیست که چقدر در مورد کنترل‌ها، بستارها و مدیریت استثناها می دانید: اگر نتوانید توضیح دهید که چرا while (*s++ = *t++); یک رشته را کپی می کند یا برایتان طبیعی‌ترین چیز در دنیا نباشد، آنگاه شما بر اساس خرافات و موهومات برنامه نویسی می کنید، اهمیت این مساله برای من مثل پزشکی است که اصول آناتومی را نمی‌داند و بر اساس گفته یک آدم ساده لوح، که گفته این دارو جواب میدهد، نسخه می‌نویسد. اقتصاد خُرد را پیش از فراقت از تحصیل فرا بگیرید. اگر تا حالا هیچ درس اقتصادی نگذرانده‌اید، باید بگویم اقتصاد از آن دسته رشته‌هایی است که با یک شاهکار انفجاری آغاز میشود،با آن بسیار نظریه‌ها و اصول بامفهومش، که اثبات‌پذیر هستند و پس از آن نشیب و رو به افول است. این شاهکارِ آغازین اقتصاد خرد است، که به گونه‌ای پایه‌ی هر نظریه‌ی مهمی در تجارت و کسب‌و‌کار است. از آن پس چیزها بدتر می شوند: به اقتصاد کلان می رسید (اگر می خواهید می توانید از ادامه این پاراگراف بگذرید) با آن نظریه های جالبش درباره چیزهایی مثل ارتباط نرخ بهره و بیکاری که بیشتر ثابت نشده به نظر می آیند تا ثابت شده، و پس از آن بدتر و بدتر می‌شود و بیشتر گرایشهای اقتصاد به فیزیک مبدل می شوند، که به درد پیدا کردن کاری بهتر در بازار وال‌استریت می خورد. ولی حتما اقتصاد خرد را بگیرید، زیرا شما باید درباره عرضه و تقاضا بدانید، شما باید درباره مزیت‌های رقابتی بدانید و باید مفاهیم سود ویژه، کاهش قیمت و مطلوبیت حاشیه‌ای را درک کنید پیش از آنکه بخواهید بدانید چرا شرکت با این روش کاری سود ده است. چرا کامپیوتری‌ها باید اقتصاد یاد بگیرند؟ زیرا برنامه نویسی که اصول کسب و کار رابداند برای شرکت از آنکه نمی‌داند، ارزشمندتر است. و این خیلی مهم است. نمی توانم بگویم چند بار کار ما بخاطر ایده‌های احمقانه ای که در برنامه‌نویسی شدنی و در سیستم سرمایه نشدنی هستند، بی‌نتیجه مانده است. بخار چیزهایی که در اقتصاد خرد یاد می گیرید برنامه نویسی ارزشمند‌تر خواهید بود، و بخاطرش پاداش خواهید شد.

درسهایی که کامپیوتری نیستند را تنها به این خاطر که کسل‌کننده هستند سرسری نگیرید. سرسری گرفتن درس‌هایی که تخصصی نیستند راه بسیارخوبی است برای که معدل کل پایین‌تری داشته باشید. هیچگاه معدل خود را دست کم نگیرید، بسیاری از استخدام کنندگان و مدیران، از جمله خودم، هنگام مطالعه رزومه، مستقیم سراغ معدل می رویم، و البته از این کار هم پشیمان نیستیم. چرا؟ زیرا معدل شما نشان می‌دهد که استادان شما در دراز مدت و در شرایط مختلف در باره عملکرد شما چه می‌اندیشیده‌اند. رتبه کنکور چطور؟ آزمونی است که تنها در چند ساعت برگزار شده‌است. اما معدل نشان دهنده‌ی صدها کار و پژوهش کلاسی و میان ترم در چهار سال است. البته مشکلات خاص خودش را هم دارد. معدل نمی‌گوید که فلان درس گلابی را در بهمان دانشگاه گلابی‌تر گذرانده‌اید یا مکانیک کوانتومی را در یک دانشگاه سخت‌گیر. البته من وقتی معدل متوسطی را از آن دانشگاه آسان‌گیر می‌بینم از آنها توصیه نامه و مدارک دیگری هم می‌خواهم و دنبال افرادی با معدل بالاتر از این دانشگاه‌ها می گردم. چرا مدیری که به دنبال مهندسان نرم افزار است، باید به نمره درس تاریخ شما اهمیت می دهد؟ چراکه تاریخ کسل کننده است. آهان، پس شما دارید می گویید باید شما را استخدام کنم زیرا شما هنگامیکه کار کسل‌کننده می‌شود، درست کار نمی کنید؟ بله، در برنامه نویسی هم چیزهای کسل‌کننده هست. هر کاری بخش‌های کسل کننده دارد. من یکی که افرادی را استخدام نمی‌کنم که به دنبال کار‌های جالب هستن و فقط آنها را انجام می‌دهند. من در دانشگاه درس مردم‌شناسی فرهنگی را گرفتنم زیرا خوب دریافته بودم که باید چیزهایی راجب به مردم‌شناسی بیاموزم، و از دید من درس بدرد بخوری بود. جالب است؟ نه آنقدرها! مجبور بودم کتابهای واقعا خسته کننده‌ای در مورد سرخ پوستان در جنگل‌های بارانی برزیل و ساکنان جزیره تروبریاند بخوانم، که با وجود همه احترامی که برایشان قایل هستم برای من چندان جالب نبود. در واقع کلاس آنچنان خسته‌کننده بود که چیزی مثل تماشای رشدچمن ها برایم هیجان انگیز‌تر بود و من آرزویش را می کردم. کاملا علاقه ام را راجع به موضوع از دست داده بودم. گریه‌ام در آمده بود و از بحث‌های بی پایان در باره جمع‌کردن سیب‌زمینی شیرین بسیار خسته شده بودم. نمی دانم مردم جزیره تروبریاند چرا اینقدر وقت صرف جمع‌آوری سیب‌زمینی شیرین می کردند، چیز دیگری یادم نمی آید، بسیار کسل کننده بود، اما زمان میان ترم که رسید حسابی درس را شخم زدم. کم‌کم به این رسیدم که مردم‌شناسی فرهنگی دارد برایم شگنجه و ملالت می شود و کسالت سد راه من است. اگر در کلاسی بیست می‌گرفتم که در امتحانش باید همه چیز را درباره پوشش سرخپوستان در فلان جشن می‌دانستم، می‌توانستم از پس هرچیزی برآیم هرچقدر هم که خسته‌کننده باشد. بار بعد که از اتفاق جایی گیر کردم و مجبور بودم برای یک چرخه کاری 18 ساعت منتظر بمانم از مطالعه آن قبیله سپاسگذار بودم چون در مقایسه بسیار خوشایندتر بود. من بیست گرفتم. خوب، اگر من توانستم پس شما هم می‌توانید.

برای خواندن ادامه این نوشته (بخش سوم) به اینجا بروید.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

این نوشته را به بالاترین بفرستید: Balatarin