پیشتر در پست «کمبود نیروی انسانی! چرا؟» از کمبود نیروی انسانی توانا در حوزه کامپیوتر گله کردم.
از دیگر سو میبینم دانشجویان نیز گلهمند هستند که چرا کسی آن ها را بکار نمیگیرد. در واقع دانشجویان گرفتار دوری باطل هستند، برای استخدام و یافتن کار به سابقه نیاز دارند و تا کار نکنند سابقه بدست نمیآورند، راهی نیز برای برون رفت از این دور نمییابند.
راهش ساده است، دوستان عزیزم کمی چشمان خود را باز کنید و بیرون دانشگاه را هم ببینید.
بیشتر دانشجویان میدانند که بیشتر آنچه در دانشگاه میآموزند به صورت مستقیم در محیط کار کاربری ندارد. من با این سخن موافقم، اما بر خلاف بسیاری، آنچه را که در دانشگاه به دانشجویان کامپیوتر میآموزند را بسیار مهم و همچون پایه، بنیان و اساس مهارتهای عملی بعدی که فرد باید بیاموزد، میدانم.
اما پندها:
۰- (برای دانشجویان IT ) فکر نکنید بلافاصله پس از فارغالتحصیلی مدیر یا مدیر پروژه میشوید. برای مدیر شدن باید مهارتهای کاربردی بسیاری فرا بگیرید که نیازمند گذشت زمان و تجربهاندوزی است. شما باید از همان جایی آغاز کنید که دانشجویان کامپیوتر میکنند. البته دانش مدیریتیتان کمکتان میکند که خیلی زود به آنجا برسید. حال ادامه پندها را بخوانید:
۱- نخست درسهای دانشگاهی را بسیار خوب بخوانید، برای اینکه یاد بگیرید نه برای پاس کردن.
۲- از سالهای آغازین شروع به یادگیری مهارت یا زبان برنامهنویسی خاص به صورت حرفهای نمایید. اگر میخواهید برنامهنویسی کنید، زمان مناسب برای آغاز پس از درس «برنامهسازی پیشرفته» (دومین درس برنامهنویسی) است. بهترین زبانها نیز برای شروع پایتون و جاوا هستند (گرچه خودم پایتون را بهتر و مناسب تر میدانم. پی نوشت ۵ را هم ببینید). این کار هم به دو روش یعنی رفتن به کلاس در یک موسسه خوب یا خواندنِ شخصی امکانپذیر است و سپس برنامهنویسی، برنامهنویسی و برنامهنویسی تا جایی که میتوانید کُد بنویسید.
۳- تلاش کنید در یک پروژه بازمتن مشارکت کنید. (پست «چرا دانشجویان ایرانی باید در پروژههای آزاد/بازمتن مشارکت کنند!؟» را بخوانید)
۴- زبانتان را بسیار قوی کنید، اگر درست برنامهریزی کنید، بهراحتی میتوانید همزمان با دانشگاه به کلاس زبان بروید. برای زبانآموزی بیش از یک راه وجود ندارد، باید به کلاس بروید، بهمدت طولانی و پیوسته، آنهم در موسسهای خوب.
۵- کار با لینوکس را فرا بگیرید، دستکم در حد کاربری.
۶- پس از آنکه مقداری مهارت فرا گرفتید (در همان دانشجویی) تلاش کنید تا به شرکتی نرمافزاری بروید (اگر میخواهید برنامهنویسی کنید) و رایگان و پارهوقت کار کنید. باور کنید آنچه آنجا تجربهخواهید کرد بسیار بیش از رایگان کارکردنش میارزد. البته این کار آسان نیست باید پشتکار داشته باشید و پیگیر باشید تا بتوانید مدیر یک شرکت را متقاعد کنید که شما را بپذیرد. گاهی لازم است تا به ۱۰-۲۰ شرکت مراجعه کنید تا یکی شما را بپذیرد.
۷- به فکر کارآفرینی و شرکت زدن هم نباشید، حالا بسیار زود است (پست «چگونه از خود مدیر بسازیم» را بخوانید)
من پیشتر نوشتهای از جول اسپالسکی با نام «پندهایی به دانشجویان کامپیوتر» را درسه بخش ترجمه کردهام که میتوانید پیبگیرید: بخش نخست ، بخش دوم و بخش سوم.
پ.ن ۰: دوستان عزیز، لطفا نوشته را در بلاگ خود کپی و پیست نکنید، اگر فکر می کنید نوشته خوب است و می خواهید دوستان و خوانندگان خود را از آن آگاه سازید به آن لینک بدهید به همین سادگی. من پیوسته نوشته هایم را تکمیل می کنم و نیز به آن پی نوشت اضافه می کنم، وقتی شما نوشته را کپی می کنید، آن نوشته در بلاگ شما دیگر به روز نیست. در ضمن برخی دوستان نیز تصور می کنند همین که زیر یا جای دیگری از نوشته بنویسند که منبع فلان جا، کپی رایت را رعایت کرده اند، در صورتی که اصلا اینگونه نیست. لطفا فقط پیوند دهید. گرچه برخی دوستان نوشته را درسته کپی کرده و خود را نویسنده آن معرفی کرده اند. جالب اینکه یکی از آنها در ابتدای آن نوشته «البته من کوچکتر از آنی هستم که بخواهم شما را نصیحت کنم. در این پست من فقط برخی از توصیه های اساتیدم را برای شما جمع بندی کردم» این دیگر خیلی جالب است. البته برای وی کامنت گذاشتم و آن را اصلاح کرد. ن.ک. به نتایج این جستجو، به ویژه از صفحه دوم نتایج به بعد.
پ.ن ۱: راستش مدتها است که دوست دارم دو پست بنویسم با نامهای «چرا دانشجویان پند ناپذیرند؟» و «چرا نمیشنویم؟» فکر میکنم نام آنها به اندازه کافی گویا است، امیدوارم همت کنم و این دو را بنویسم.
پ.ن ۲: وبلاگ فراسان این مساله را از زاویه دیگری دیده است و پستی نوشته با نام «یافتن کار نیمه وقت و کسب تجربه در زمینه نرم افزار» در پنج قسمت، این پنج پست را نیز بخوانید: قسمت نخست، دوم، سوم، چهارم و پنجم.
پ.ن ۳: دقت کنید ترتیب مهم است، یعنی نخست مهارتهای خود را تقویت کنید سپس به دنبال کار نیمهوقت بگردید. روشن است که کسی که هیچ چیز بلد نیست کار نیمهوقت نیز نخواهد یافت حتا رایگان. نکته دیگر، در انتخاب شرکت دقت کنید. جایی بروید که دست کم یاد بگیرید متدولوژیها به چه درد میخورند و چگونه آنها را در عمل بکار میگیرند، چگونه برنامهریزی میکنند، چگونه با هم کار میکنند و … .
پ.ن ۴: اگر می خواهید با C++ آغاز کنید (گرچه پیشنهاد نمی کنم): اگر زبانتان قوی است کتاب
را بیابید و با آن آغاز کنید، البته این کتاب هنوز بیرون نیامده و اوایل ۲۰۰۹ بیرون خواهد آمد-شاید زمانی که این پست را می بینید کتاب بیرون آمده باشد- این کتاب را خالق C++ یعنی Stroustrup و به عنوان نخستین کتاب برنامه نویسی نوشته. اگر زبانتان قوی نیست- که بهتر است به مرور قوی اش کنید- کتاب C++ دایتل و دایتل با چندین ترجمه در بازار موجود است که شخصا فکر می کنم ترجمه شریفی انتشارات غزال ترجمه مناسبی است این کتاب در دو جلد چاپ شده که مشخصات آنها را می توانید اینجا و اینجا ببینید.
پ.ن ۵: پیشتر گفتم که خودتان باید بیشتر چیزها را یاد بگیرید و لزومی ندارد که همه چیز را در دانشگاه یاد بدهند . ولی با این حال اگر می خواهید مسولین گروه کامپیوتر را متقاعد سازید که به عنوان نخستین درس برنامه نویسی به جال پاسکال، پایتون درس بدهند می توانید به آنها بگویید که اکنون این کار در بزرگترین دانشگاه های دنیا دارد انجام می شود. برای نمونه این دو درس مقدماتی برنامه نویسی را ببینید (اینجا و اینجا) و به آنها نشان بدهید. البته این کار مستلزم پشتکار و پیگیری بسیار است. همانگونه که احتمالا از پیوند متوجه شده اید این دو درس در دانشگاه MIT ارایه می شوند و خوبی آن این است که- همانطور که شما بهتر از من می دانید- MIT بزرگترین و معروفترین دانشگاه در زمینه مهندسی در دنیاست و رتبه یک را در این زمینه دارد، گرچه در چندین رشته نامهندسی از جمله اقتصاد و مدیریت نیز جزو ۵ دانشگاه نخست دنیاست، به همین دلیل کسی نمی تواند بهانه بیاورد که این کار (تدریس پایتون) در دانشگاه های خوب انجام نمی شود و … .
اگر می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشتهها»ی من را اینجا ببینید.
این نوشته را به بالاترین بفرستید: