مثالی از چرخش: PayPal

مارک لوچین، از پایه‌گذاران پی پل، در سال ۱۹۹۷ شرکتی را راه‌اندازی کرد به نام Confinity، که بعدها یکی از شرکت‌های بزرگ اینترنتی -PayPal- شد. ایده‌ی اولیه از کتابخانه‌های مبتنی بر رمزنگاری دستگاه‌های Palm Pilot گرفته شده بود، این نرم‌افزار نیمه-موفق برای دستگاه‌های دستی (handheld)، به کاربران اجازه می‌داد که برای یکدیگر پول بفرستند، و سرآخر در سال ۲۰۰۰ پس از یک تکرار با بستر وب کنونی جایگزین شد.
 
مارک در جایی گفته هنگامیکه تصمیم گرفتند تا محصولشان برای دستگاه‌های دستی را بکشند، گرچه برایشان سخت بود ولی تصمیم درستی بود.
 
در آن زمان محصول اولیه‌شان، نسخه دستی، ۱۲ هزار کاربر داشت در حالیکه بستر جدید و نابالغ وبی به تعداد ۱/۵ میلیون کاربر دست یافته بود.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

کارگاه‌های آموزشی: برنامه زمانی

 Startup Workshop

 

۱. کارگاه کارآفرینی ناب (پیاده‌سازی مفاهیم Lean Startup در عمل) (سرفصل) [تهران و اصفهان]

– تهران، پنجشنبه ۱۳ مهرماه

– اصفهان، جمعه ۷ مهرماه
 
۲. کارگاه طراحی و نوآوری مدل‌ کسب و کار (سرفصل) [تهران و اصفهان]

– اصفهان، جمعه ۱۴ مهر

– تهران، جمعه ۲۱ مهر
 
شرکت ها، موسسات و هلدینگ ها هم می‌توانند برای برگزاری این کارگاه‌ها در محل سازمان شان با من تماس بگیرند.
 
روش ثبت نام:

۱. واریز مبلغ سرمایه‌گذاری:
برای تهران ۱۲۵ هزار تومان
برای اصفهان ۹۵ هزارتومان
 
حساب -)

شماره حساب:     0017100095897
شناسه حساب بانكي ايران (شبا):     –
شماره کارت:     –
به نام ناصر غانم زاده
 
۲. سپس با جناب آقای – به شماره تماس گرفته و ثبت‌نام خود را قطعی نمایید.
هرگونه پرسش درباره دوره را می‌توانید از طریق ایمیل [email protected] مطرح نمایید.
 
مکان
اصفهان- خیابان شمس آبادی- بعد از چهار راه قصر- مرکز تحقیقات معلمان
تهران- خ سپهبد قرنی- بالاتر از تقاطع طالقانی- نبش اراک- اداره کار استان تهران- طبقه هفتم- سالان آموزش

استارتاپ چیست؟ اصول اولیه

قبلا (اینجا و اینجا) درباره تعریف استارتآپ نوشته‌ام، ولی از آنجا که این زمینه هنوز ادبیات بالغی به زبان پارسی ندارد تصمیم گرفتم یک‌باره یکی از نوشته‌های خود استیو بلنک در این باره را ترجمه کنم (از اینجا):
 

موفقیت شامل رفتن از شکستی به شکست دیگر است بدون از دست دادن اشتیاق. -چرچیل

 
همه می‌دانند استارتآپ برای چیست؟ درست است؟
 
در این نوشته سعی می‌کنیم تعریفی جدید از اینکه چرا استارتاپ ها وجود دارند ارایه دهیم: استارت آپ، سازمانی است که شکل گرفته است تا در جستجوی مدل کسب و کاری قابل تکرار و گسترش‌پذیر باشد.
 
مدل کسب و کار؟

مدل کسب و کار چگونگی خلق، رساندن و بدست‌آوردن ارزش توسط شرکت شما را توصیف می‌کند. به بیان ساده‌تر، مدل کسب و کار اینکه شرکت شما چگونه پول در می‌آورد را توصیف می‌کند.
( یا بسته به سنجه‌های شما از موفقیت، جلب کاربران، رشد ترافیک و …)
 
به مدل کسب و کار همچون طرحی نگاه کنید که تمام جریان‌های بین بخش‌های مختلف شرکت شما را نشان می‌دهد. همچنین دیاگرام مدل کسب و کار نشان می‌دهد که محصول چگونه بین مشتریان شما توزیع می‌شود و پول چگونه به سوی شرکت شما باز می‌گردد. و نیز ساختار هزینه‌های شرکت شما را نشان می‌دهد و اینکه هر بخش شرکت چگونه با دیگر بخش‌ها تعامل دارد و شرکت شما کجا با دیگر شرکت‌ها یا همکاران تجاری همخوانی پیدا می‌کند تا کسب و کار شما را پیاده کند.
 
گرچه می‌توان این‌ها را گفت ولی آسان‌تر است که بکشیم.
 
کشیدن مدل کسب و کار

آدم‌های بسیاری روی چگونگی کشیدن و دیاگرام کردن کسب و کار کار کرده‌اند. خود من دانشجویانم را مجبور می‌کردم کسب و کار خودشان را ترسیم کنند، ولی کار الکساندر استروالدر در زمینه مدل های کسب و کار روشن‌ترین کاری است که در دهه گذشته دیده‌ام. دیاگرام زیر بوم مدل کسب و کار وی است (اینجا) . در مدل کسب و کار استارتاپ شما، بخش‌ها جزییات خاص استراتژی شرکت را در بر خواهند داشت.
 

 

ولی مدل کسب و کار چه ربطی به استارتاپ من دارد؟
اساسا استارتاپ شما سازمانی است که ساخته شده تا در جستجوی مدل کسب و کاری مقیاس‌پذیر و تکرارشدنی باشد. به عنوان موسس شما با چیزهای زیر شروع می‌کنید:
۱. چشم‌انداز محصولی با مجموعه‌ای از ویژگی‌ها
۲. مجموعه‌ای از فرضیات درباره همه‌ی بخش‌های مدل کسب و کار: مشتریان/کاربران چه کسانی هستند؟ کانال توزیع چیست؟ محصول را چگونه قیمت‌گذاری و جایگاه‌سازی می‌کنیم؟ چگونه تقاضا را در کاربر نهایی به‌وجود می‌آوریم؟ همکاران تجاری ما چه کسانی هستند؟ کجا /چگونه این محصول را می‌سازیم؟ چگونه سرمایه شرکت را فراهم می‌کنیم؟ و …
 
وظیف شما به عنوان پایه‌گذار استارتاپ، به‌سرعت اعتبارسنجی کردن این است که آیا مدل درست است یا خیر، با دیدن اینکه آیا مشتریان همانگونه که مدل پیش‌بینی می‌کند رفتار می‌کنند؟ بیشتر مواقع مشتریان خیر داده آنگونه که شما پیش‌بینی کرده بودید رفتار نمی‌کنند.

 

چگونه مشتری‌سازی، توسعه محصول چابک و استارتاپ ناب با هم جور می‌شوند؟
فرآیند مشتری‌سازی راه‌ی است که استارتآپ‌ها به‌سرعت هر المان مدل کسب و کار خود را تکرار کرده و بیازمایند. توسعه چابک راهی است که استارتاپ‌ها به سرعت درحالیکه یاد می‌گیرند روی محصول خود تکرار می‌کنند. استارتاپ ناب (اینجا را ببینید) توصیف اریک ریس از تلاقی مشتری‌سازی، توسعه چابک و در صورت وجود بسترهای باز است. (این متدولوژی برای استارتاپ‌ها همان کاری را می‌کند که سیستم تولید ناب تویوتا برای خودروها انجام داد)

 

 

طرح کسب و کار در مقایسه با مدل کسب و کار
صبر کنید، آیا مدل کسب و کار همان طرح کسب و کار نیست؟ شاید ولی بهتر. طرح کسب و کار جای مفیدی است برای اینکه شما فرضیات خود درباره کسب و کار، فروش، بازاریابی، مشتریان، اندازه بازار و .. را یک‌جا جمع کنید. (سرمایه‌گذاران مجبورتان می‌کنند که یکی بنویسید ولی هیچوقت آن‌را نمی‌خوانند). مدل کسب و کار چگونگی همخوان شدن همه‌ی قطعه‌هایی است که در طرح کسب و کار وجود دارند.
 
چرخش
از کجا می‌فهمید که مدل کسب و کار شما درست است؟ هنگامیکه درآمد، کاربران، ترافیک و غیره به شروع به افزایش می‌کنند آن‌هم به شکل تکرارشدنی که پیش‌بینی کرده بودید و سرمایه‌گذاران شما را خوشحال کند. جالب آنجاست که نخستین باری که چنین چیزی رخ می‌دهد ممکن است شما مدل بهینه شرکت خود را نیافته باشید. بیشتر استارتاپ‌ها مدل کسب و کار خود را دست‌کم یک بار تغییر می‌دهند (معمولا چندین بار).
 
آموزه‌ها
– استارت آپ، سازمانی است که شکل گرفته است تا در جستجوی مدل کسب و کاری قابل تکرار و مقیاس‌پذیر باشد.
– هدف مدل کسب و کار اولیه شما می‌تواند درآمد، یا سود یا تعداد کاربران یا تعداد کلیک‌ها و یا هرچیزی که با با سرمایه‌گذاران به توافق رسیده‌اید باشد.
– مشتری سازی و ساخت چابک راهی‌ برای استارتآپ ها هستند تا فرضیات خود درباره مدل کسب و کارشان را به سرعت تکرار کنند.
– بیشتر استارت آپ ها مدل کسب و کار خود را چندین بار تغییر می‌دهند.

 
این سومین نوشته از سه‌گانه تعریف مفاهیم استارت‌آپ است. نوشته‌های قبلی را اینجا و اینجا بخوانید.
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

۸ باور نادرست درباره استارت آپ ها

چندی پیش موسسان اینستاگرام (استارتآپی که چندی پیش فیس بوک خرید) – در دانشگاه استانفورد سخنرانی داشتند با عنوان «۸ باور نادرست درباره استارت آپ ها» که در آن از تجربه خود در راه‌اندازی یک استارتاپ موفق گفته‌اند که چکیده اسلاید‌های آن‌ها را اینجا می‌آورم:

 

باور نادرست ۱: کارآفرین بودن را می‌توانید از بلاگ، کتاب یا سخنرانی‌ها یاد بگیرید.

واقعیت:

یک روز در کار ارزش بیشتری از یک سال در کتاب دارد.
تجربه به شما می‌آموزد با داده‌های محدود تصمیمات بهتری بگیرید.
اول کلی پروژه انجام دهید و از آن‌ها یاد بگیرید.
واقعیت: شما هیچوقت آماده نیستید، و همین جالب است

نمی‌توانید خودتان را کارآفرین خطاب کنید، دیگران هستند که باید شما را کارآفرین خطاب کنند.
کاربران به محصولاتی که می‌خواهند استفاده کنند بها می‌دهند نه به سمیناری که رفته‌اید و یا مطلبی که فلان رسانه درباره شما نوشته.

 

باور  نادرست ۲: استارت آپ ها فقط توسط کامپیوتری‌ها راه‌اندازی می‌شوند.

واقعیت:

موسسان اینستاگرام کامپیوتر نخوانده‌اند، موسسان توئیتر اصلا به دانشگاه نرفته‌اند.
مکتب مهندسی «شنا کنید یا غرق شوید»- کمینه محصول پذیرفتنی
کلی گراها برای استارتاپ ها عالی هستند.
شرکایی بیابید که کامل کننده شما هستند.

آدم‌هایی که قبل و در طول یک جلسه می‌بینید، مهم‌تر از اسلایدهایی هستند که روی صفحه نمایش داده می‌شوند. (شبکه‌سازی)

 

باور نادرست ۳: سخت‌ترین کار یافتن راه‌حل برای مساله است

واقعیت:

یافتن مساله‌ای برای حل، سخت ترین کار است
ساخت راه‌حل برای مساله‌ای که هیچکس ندارد، آسان است
از کجا می‌فهمید که دارید مساله‌ی درستی را حل می‌کنید؟
حل مسایل ساده، خوب است.

 

باور نادرست ۴: چندین ماه مخفیانه روی محصولی قوی کار کنید، سپس اعلان جهانی کنید (استارت آپ نهان)

واقعیت:

هرچه سریعتر محصول خود را عمومی کنید، فرضیات خود را تست کنید.
کمینه محصول پذیرفتنی بسازید که به پرسش «آیا ما چیزی درست را می‌سازیم» پاسخ می‌دهد
زود و همیشه شکست بخورید، شکست‌ها را تا جای ممکن ارزان تمام کنید.

در طول راه خود به سوی موفقیت، شکست بخورید.

ایده اولیه شما، ایده نهایی شما نخواهد بود.

 

باور نادرست ۵: با یک اسلاید معرفی دوره بیفتید و با سرمایه‌گذارن چک و چانه بزنید

واقعیت:

فقط هنگامی سرمایه جلب کنید که می‌خواهید از زمین بلند شوید (زیاد هم نه)
برای آدم‌ها بهینه شوید، نه ارزش گذاری شرکت‌تان
روی نمونه و کشش تمرکز کنید و نه اسلاید خوشگل

 

باور نادرست ۶: راه‌اندازی شرکت= ساخت یک محصول

واقعیت:

۵۰٪ راه‌اندازی شرکت ساخت محصول است و ۵۰٪ کارهای دیگر
استخدام، ساخت تیم و مدیریت آن
جمع آوری سرمایه
بیمه، مالیات و …

شرکت همه‌اش ایده‌ی عالی نیست، مهم یافتن آدم‌هایی است که بیاورید تا آن ایده را تحقق بخشند.

 

باور نادرست ۷: استارت آپ های موفق از یک ایده واحد عالی شکل می‌گیرند

واقعیت:

اولین ایده احتمالا آخرین نیست
وظیفه شما کند‌وکاو فضای راه‌حل است
ایده ها به سراغ شما می‌آیند
اشتراک گذاری و بحث مفید است

 

باور نادرست ۸: استارت آپ های موفق یک شبه پدید می آیند

واقعیت:

موفقیت یک شبه، ۵ سال طول می‌کشد
موفقیت از زیربنایی نشات می‌گیرد که در طول مسیر ساخته‌اید
حتی با ایده درست، برای رسیدن به موفقیت بعدی می‌جنگید
با نگاه به گذشته ممکن است موفقیت به نظر آسان بیاید، ولی در واقع، هیچوقت آنقدرها آسان نیست.

 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا عضو خبرنامه آموزشی شوید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

مثالی از چرخش: اینستاگرام

یکی از مهمترین مفاهیم استارتاپ ناب (Lean Startup) چرخش (Pivot) است. در اینجا یکی از نمونه‌های چرخش که باعث موفقیت استارت آپ شد را آورده‌ام:

 

پیش از بیرون آمدن اینستاگرام در اکتبر ۲۰۱۰، موسسان شبکه اجتماعی مکان محوری به نام Burbn ساخته بودند. نمونه‌ای ابتدایی از برنامه موبایلی بر مبنای مرورگر که با استفاده از زبان جدید HTML5 درست شده بود.

 

پس از چندی موسسان دریافتند که Burbn جواب نمی‌دهد ولی یکی از ویژگی‌های آن، بارگزاری عکس، بیشترین کاربرد را داشت، بخش مکانی آن توجه کمتری را به خود جلب کرد. و همین باعث چرخش شد:
 
خلق برنامه‌ای برای آیفون که صرفا روی اشتراک عکس تمرکز کرده بود. (چرخش زوم-به‌جلو، اینجا را ببینید)

 
یکی از موسسان کوین سیستروم علت چرخش را اینگونه بیان می‌کند:

شنیده بودم که برنامه الف (نخستین پلن) هیچوقت برنامه‌ای نیست که کارآفرینان سرانجام به آن می‌رسند. آن را باور نداشتم. از بسیاری جهات Burbn توجه رسانه‌ها را جلب کرده بود ولی آنگونه که ما انتظار داشتیم جلو نرفت. دریافتیم که مردم ارسال عکس را دوست دارند و عکس بخشی بود که موفق بود. من و شریکم مایک، نشستیم و به چیزی که باعث یکتا و جالب شدن محصول شده بود فکر کردیم و عکس‌ها سربلند بیرون آمدند.

 
اینستاگرام در اکتبر ۲۰۱۰ به فروشگاه برنامه‌های اپل (App Store) آمد و درجا مورد توجه قرار گرفت. در هفته اول ۱۰۰ هزار دانلود داشت.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

اسلایدهای Lean Startup

پیش‌تر چندین بار درباره Lean Startup نوشته‌ام. (اینجا را ببینید).

 
به تازگی دو اسلاید جدید درباره معرفی و مفاهیم Lean Startup آماده کرده‌ام که می‌توانید ببینید و دانلود نمایید:

 

 

 
همچنین کتاب مفاهیم  پایه Lean Startup را به رایگان از اینجا می‌توانید دانلود نمایید.

 
پ.‌ن: همانطور که پیشتر نیز عرض کرده‌ام سرگرم ترجمه‌ کتابی درباره تکنیک‌های عملی پیاده‌سازی Lean Startup هستم. در صورت علاقه می‌توانید در سایت کتاب به نشانی: https://leanstartup.ir ثبت‌نام کنید تا در جریان پیشرفت کتاب باشید و به محض آماده شدن هر بخش برای شما ارسال گردد.
 

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

۱۰ روش که کارآفرینان در استارتاپ ناب چرخش می‌کنند.

دید عامه به کارآفرین واقعی فردی است با چشم‌انداز بزرگ و کله‌شق که همینطور از میان موانع به پیش‌رفته و آ‌ن‌چشم انداز را محقق می‌کند. بخش چشم‌انداز درست است ولی کارآفرینان موفق دریافته‌اند که عدم‌قطعیت زیاد محصول یا خدمت جدید معمولا نیازمند درست کردن خیلی چیزها است، یا «چرخش» برای یافتن یک فرمول موفق.

 

پیشتر درباره‌ی چرخش (Pivot) نوشته‌ام (اینجا)، چرخش شکل‌های مختلفی دارد که هر کدام برای تست قابل‌قبول بودن فرضیات مختلف درباره محصول، مدل کسب و کار و موتور رشد طراحی شده‌اند. در اینجا کوتاه ده گونه‌ی چرخش را معرفی می‌کنم:

 

۱. چرخش زوم-به‌جلو. در این مورد، چیزی که قبلا فقط یک ویژگی از محصول در نظر گرفته شده بود خودش تبدیل به کل محصول می‌شود. اینجا ارزش «تمرکز» و «کمینه محصول پذیرفتنی»  (MVP) پر رنگ می‌کند. چرا که به‌سرعت و موثر به این نتیجه رسیده‌ایم. (مثال: اینجا را ببینید)

 

۲. چرخش زوم-به‌عقب. در حالت برعکس، گاهی یک ویژگی برای پشتیبانی از یک مجموعه مشتری کافی نیست. در این گونه‌ی چرخش، چیزی که ما به عنوان کل محصول در نظر گرفته بودیم تبدیل می‌شود به یک ویژگی از یک محصول به مراتب بزرگتر.

 

۳. چرخش بخش مشتریان. شاید محصول شما بتواند مشتریان واقعی را جلب کند، ولی نه آن‌هایی که در چشم انداز اولیه در نظر گرفته شده بودند. به بیان دیگر، محصول یک مساله‌ی واقعی را حل می‌کند، ولی نیاز دارد که برای بخشی که قدرش را بیشتر می‌دانند جایگاه‌سازی شده و برای آن بخش بهینه شود.

 

۴. چرخش نیاز مشتری. بازخورد اولیه مشتری نشان‌دهنده‌ی این است که مساله‌ای که حل می‌شود خیلی مهم نیست، یا پولی برای خریدش نیست. پس نیاز است که باز-بخش‌بندی شود، یا محصولی کاملا جدید درست شود برای یافتن مساله‌ای که ارزش حل کردن دارد.

 

۵. چرخش بستر. به حالتی گفته می‌شود که یک ‌برنامه‌کاربردی با یک بستر (پلتفرم) عوض می‌شود یا برعکس. بسیاری از موسسان راه‌حل خود را به‌عنوان بستری برای محصولات آینده می‌بینند، ولی هیچ برنامه کاربردی جذابی ندارند. بیشتر مشتریان هم راه‌حل می‌خرند و نه بستر.

 

۶. چرخش معماری کسب و کار. جفری مور، سال‌ها پیش، دریافت که دو معماری کسب و کار اصلی وجود دارد: حاشیه سود ‌بالا، تعداد کم (مدل سیستم‌های پیچیده) یا حاشیه سود پایین، تعداد زیاد (مدل عملیات روی تعداد). شما نمی‌توانید همزمان هر دو باشید.

 

۷. چرخش بدست آوردن ارزش. به مدل درآمد و پول در آوردن بر می‌گردد. تغییر در روشی که شرکت نوپا ارزش را بدست می‌آورد می‌تواند اثرات بلند مدتی روی استراتژی‌های کسب و کار، محصول و بازاریابی بگذارد. مدل «رایگان» ارزش زیادی را کسب نمی‌کند.

 

۸. چرخش موتور رشد. امروزه بسیاری از نوپاها یکی از سه موتور رشد اصلی را استفاده می‌کنند: مدل‌های رشد ویروسی، چسبنده و پرداخت. انتخاب مدل مناسب تاثیر شدیدی روی سرعت و سوددهی رشد می‌گذارد. (درباره موتورهای رشد در استارتاپ ناب باز هم خواهم نوشت)

 

۹. چرخش در کانال. در فروش،به سازوکاری که شرکت به‌وسیله‌ی آن محصول خود را به مشتریان می‌رساند کانال فروش یا کانال توزیع گویند. چرخش در کانال معمولا نیازمند منحصر به‌فرد بودن قیمت‌گذاری، ویژگی و سازگار کردن جایگاه‌سازی رقابتی است.

 

۱۰. چرخش در فناوری. گاهی شرکت نوپا روشی برای رسیدن به راه‌حلی یکسان را با استفاده از فناوری کاملا متفاوت کشف می‌کند.  این بسیار مهم می‌شود اگر فناوری جدید قیمت بهتر و یا کارایی بالاتری را فراهم کند که وضعیت رقابتی را بهبود بخشد.

 

هر کارآفرین در ساخت محصول با چالش کی چرخش کردن و کی ثابت‌قدم ماندن روبرو است. اگر از کارآفرینانی که چرخش کرده‌اند بپرسید خواهند گفت که ای کاش زودتر چرخش کرده بودند. در واقع، راه نجات نوپاها به‌راستی پول نیست، بلکه تعداد چرخش‌های است که هنوز می‌توانند انجام دهند.

 

پ.ن ۱: ترجمه‌ی کتابی در زمینه‌ی پیاده‌سازی عملی روش Lean Startup را آغاز کرده‌ام. برای آگاهی و گرفتن فصل‌ها به محض آماده شدن به اینجا بروید.

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

آمیختن متدولوژی استارتاپ ناب با کسب و کار تان

به اعداد زیر توجه کنید:

– فقط ٪۳۰ کسب و کارها بیش از ۵ سال می‌مانند.
– فقط ۱ ایده از ۵۸ تا تبدیل به محصول می‌شود.
– ۸۰٪ شرکت‌های نوپا بازگشت‌سرمایه را بیشتر برآورد کرده‌اند.
 
به عنوان کارآفرین این اعداد کاملا دلسرد و نا امید کننده است. اما، موفقیت شرکت‌های نوپا می‌تواند مهندسی شود.
 
دقت کنید:
مجله‌ی کسب و کار هاروارد (HBR) یافته که کارآفرینانی که یک‌بار شکست خورده‌اند از نظر آماری احتمال موفقیت بیشتری از کارآفرینان دست اول دارند. آن‌ها همچنین یافتند که «از میان کسب و کارهایی که موفق شده‌اند، بیش از دو-سوم استراتژی کسب و کار خود را به شدت تغییر داده‌اند.»
 
این آمارها نشان‌دهنده‌ی دو شاخصه‌ی کسب و کارهای موفق است: تجربه و چابکی
 
ولی اگر نیازی نباشد شکست بخوریم تا شانس موفقیتمان بالا برود چه؟
اگر بتوانیم خودمان فعالانه پیش از آنکه زمان، پول و انرژی‌مان ته بکشید، استراتژی کسب و کار خود را تغییر دهیم چه؟
 
این‌ها پرسش‌هایی است که متدولوژی استارتاپ ناب (Lean Startup) تلاش در پاسخ‌شان دارد.
 
مدت‌ها عیب اساسی استارت آپ‌ ها این بوده که آن‌ها وابسته به سنجه‌هایی نادرست بوده‌اند که ما «سنجه‌های بیهوده» (vanity metrics) می‌نامیم. در استارتآپ ها که عدم‌‌قطعیت در بیشترین میزان خود است، وابسته بودن به سنجه‌های بیهوده همچون تعداد کاربران یا درآمد می‌تواند باعث سردرگمی و مشکلات اساسی کسب و کار شود. به‌جای آن، کسب و کارها باید روی اعتبارسنجی مفروضات کلیدی درباره مشتریان، محصولات یا خدمات، و مدل رشد کسب و کار تمرکز کنند.
 
همانگونه که پیشتر هم نوشته‌ام (اینجا و اینجا)، روش استارتاپ ناب بر پایه‌ی چرخه‌ی «بساز، بسنج، بیاموز» است؛ چرخه‌ای پیوسته‌ از آزمایش‌کردن تجربی برای اعتبارسنجی فرضیات کلیدی محصول یا کسب و کار شما، که نقش بُردهای کوچک به سوی موفقیت احتمالی را بازی می‌کند و کمک می‌کند که پایه و اساسی گسترش‌پذیر برای کسب و کار خود بسازید. همچنین در این روش «کمینه محصول پذیرفتنی» یا MVP را داریم که روشی سبُک و آسان برای تشخیص فرضیات و چرخش سریع در صورت نامعتبر بودن فرضیات مشخص است. در طی این فرآیند نوپاها می‌توانند به نگرانی‌های اصلی پاسخ داده و پیش از آنکه منابع زیادی را روی پروژه صرف کنند، اعتبارسنجی کنند که آیا محصول موفق خواهد بود یا خیر.
 
بیش از این به مفاهیم نمی‌پردازیم، حالا نشان می‌دهیم چگونه از چارچوب «بساز، بسنج، بیاموز» استفاده کنید تا موفقیت استارتاپ خود را مهندسی کنید. (اگر می‌خواهید درباره مفاهیم استارتاپ ناب بیشتر بدانید اینجا را ببینید.)

 

در اینجا بوم اعتبار‌سنجی را می‌بینید. با استفاده از این بوم گام به گام جلو می‌رویم.
  validation canvas

 
گام ۱: فرضیه مساله خود را بنویسید.
در ۵-۷ واژه‌ فرضیه‌ای بنویسید که توصیف کنننده‌ی مساله‌ای است که باور دارید مشتریان شما با آن روبرو هستند. مطمئن شوید تا آنجا که ممکن است مساله را مشخص کرده‌اید.
 
گام ۲: فرضیه راه‌حل خود را بنویسید.
در ۵-۷ واژه فرضیه‌ای بنویسید که توصیف کنننده‌ی راه‌حل شما برای حل فرضیه مساله است. بازهم تا آنجا که ممکن است خاص و مشخص بنویسید. تلاش کنید از قیاس شرکت‌های با راه‌حل مشابه استفاده نمایید. مثال: «ما محصول شرکت الف را برای صنعت شما ارایه می‌کنیم.» این کار راه‌حل شما را برای همه روشن می‌کند.
 
گام ۳: همه‌ی فرضیات را فهرست و اولویت‌بندی کنید.
فرضیاتی که باعث موفقیت کسب و کارتان می‌شوند را به ترتیب در نظر بگیرید. چه چیزی را در مورد مشتریان‌تان و مساله‌ای که دارند فرض می‌کنید؟ چه چیزی را درباره راه‌حل خود و و تعامل مشتریان با محصول فرض می‌کنید؟ چه پرسش‌هایی شما را شب بیدار نگه می‌دارد؟

اولویت بندی کردن فرضیات در این مقطع مهم و حیاتی است. با اولویت‌بندی در آغاز فرآیند، شما زمان و انرژی خود را صرفه جویی خواهید کرد به‌ویژه وقتی دوباره این گام را برای آزمودن فرضیات جدید بازبینی می‌کنید .
 
گام ۴: پرخطرترین فرض خود را مشخص کنید.
از میان فرضیات فهرست شده خود (در بخش ۳) کدام یک اگر نادرست از آب درآید شانس موفقیت را از بین می‌برد؟ پرخطرترین فرض‌ها را به بخش ۴ ببرید.
 
گام ۵: MVP خود را مشخص نمایید؟
چه میزان تلاش لازم است تا بیشتر فرضیات را تست کنید؟
بسیاری اوقات این تست یک نظرخواهی است. گاهی دیگر، محصولی می‌سازید بدون همه‌ی عمل‌کردها. حتا ممکن است چیزی را که قرار است در آینده خودکار انجام شود دستی انجام دهید. فارق از اینکه چگونه فرضیات خود را تست می‌کنید، مطمئن شوید که روی تست کردن بازار هدف تمرکز کرده‌اید.
 
گام ۶: معیارهای موفقیت را مشخص کنید.
مطمئن شوید که موفقیت از نظر خود را تعریف کرده‌اید. اگر فرم نظرخواهی درست کرده‌اید، چه تعداد پاسخ مثبت معادل اعتبارسنجی است. اگر محصولی را نشان می‌دهید، آیا اینکه کسی یکی از ویژگی‌ها را استفاده می‌کند نشان‌دهنده‌ی اعتبار سنجی است؟ از این گام جهش نکنید. اگر معیار را از قبل تعریف نکنید، هیچ راهی برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا یک تست موفق بوده ندارید و نتایج شما چندان باارزش نخواهد بود.

مشخص است که پاسخ به این پرسش برای شرکت‌های نوپا که هیچ خط‌نشانی ندارند سخت خواهد بود. مهم نیست. در آغاز حدس بزنید و نتایج را برای تکرارهای بعد به عنوان خط‌نشان استفاده کنید.
 
گام ۷: معتبر یا نا معتبر

برپایه نتایج تست خود، نوشته‌های خود در بخش‌های ۴، ۵ و ۶ را به ستون‌های معتبر یا نامعتبر منتقل کنید.

 

گام ۸: چرخش یا ثبات‌قدم

در این مرحله شما یک حلقه‌ی فرآیند «بساز، بسنج، بیاموز» را کامل کرده‌اید. اکنون زمان تصمیم‌گیری در مورد این است که آیا فرضیات بیشتری را تست کنید (ثبات‌قدم) یا اینکه دوباره فرض مساله و راه‌حل را ارزیابی کنید (چرخش).

اگر ثابت‌قدم می‌مانید و به تست کردن فرضیات ادامه می‌دهید، با حساس‌ترین فرض بعدی جلو بروید و یک MVP و معیار موفقیت دیگر بسازید.

اگر نیاز است که چرخش کنید، به ۱-ب بروید و فرآیند را از نو آغاز کنید. در این نقطه نیاز دارید که فرضیات خود را ارزیابی مجدد کنید. آیا آنها هنوز هم معنی می‌دهند؟ اگر نه، آن فرضیات را ترکیب کرده و جایی بین ا-الف و ۲-الف قرار دهید (اگر از برگ‌های چسب‌دار استفاده می‌کنید)
 
گام ۹: تکرار، تکرار، تکرا
شما باید این فرآیند را به شکل سبُک آغاز کنید تا بتوانید تست کنید که آیا محصول یا کسب و کار شما از اعتبارسنجی فرضیات کلیدی که مانع موفقیت هستند، موفق بیرون می‌آید یا خیر.

 

اگر این فرآيند را برای ارزیابی هر ایده‌ای استفاده کنید در زمان و انرژی بسیار صرفه‌جویی خواهید کرد و آن‌ها را صرف ساخت محصولی که بازاری ندارید نمی‌کنید.

 

پ.ن ۱: ترجمه‌ی کتابی در زمینه‌ی پیاده‌سازی عملی روش Lean Startup را آغاز کرده‌ام. برای آگاهی و گرفتن فصل‌ها به محض آماده شدن به اینجا بروید.

پ.ن ۲: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

دانلود رایگان کتاب مفاهیم Lean Startup

کتاب کوچک مفاهیم پایه‌ای استارتاپ ناب پیش روی شماست. در این کتاب مفاهیم نوین و آزموده شده کارآفرینی بیان می‌شوند؛ مفاهیمی که دانستن آن‌ها برای هر کارآفرین و فرد نوآور که به دنبال موفقیت است، واجب است.

این کتاب کوچک حاصل نوشته‌هایی است که اینجا درباره شرکت استارتاپ ناب نوشته‌ام، به صورت یکجا، با صفحه‌بندی مناسب‌تر و البته به ترتیبی که خواننده را کامل با این مفاهیم کلیدی آشنا کرده و او را برای پیاده‌سازی استارتاپ ناب در کسب و کار خود آماده سازد.

 

دانلود کتاب

 

کتابی که پیش رو دارید پیش‌درآمد کتابی است که سرگرم ترجمه‌ی آن هستم، پیاده‌سازی ناب، که در آن به تکنیک‌های عملی پیاده‌سازی استارتاپ ناب (Lean Startup) برای کارآفرینان پرداخته‌ام.  برای آگاهی بیشتر از این کتاب به سایت آن www.LeanStartup.ir رفته و ثبت‌نام کنید.

این کتاب را به دوستان خود معرفی کنید.

این کتاب رایگان است، کپی و فرستادن آن برای دیگران نه تنها مانعی ندارد، بلکه توصیه هم می‌شود.

 
یادآوری:
– این کتاب فقط به مفاهیم پایه‌ای می‌پردازد و در کتاب پیاده‌سازی به تکنیک‌های عملی خواهم پرداخت .
– از دید من دانستن مفهوم خیلی مهم است و اولویت بالاتری دارد از تکنیک‌های عملی. چراکه اگر فردی مفاهیم را نداند در عمل هم قطعا به بیراهه خواهد رفت. نمود آن را در همین «کارآفرینی» می‌توان دید که هنوز بسیاری واقعا نمی‌دانند چیست و برای همین هم هست که توفیق چندانی پیدا نکرده‌ایم.
– لطفا حتما دیدگاه‌های خود برای بهتر شدن کتاب را بیان بفرمایید .
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.

اولویت‌بندی ریسک‌های مختلف شرکت نوپا

می‌دانیم که شرکت‌های نوپا کاملا غیرقطعی هستند، ولی عدم قطعیت و ریسک یکسان نیستند. می‌توانیم درباره خیلی چیزها غیرقطعی باشیم که ریسک‌دار نیستند. نخست تعریف:

عدم قطعیت: نبود قطعیت کامل، یعنی، وجود بیش از یک امکان

ریسک: حالتی از عدم قطعیت که در آن برخی از حالت‌های ممکن دارای زیان هستند، یعنی پیامد غیردلخواه
 
خبر خوب اینکه بوم استارتاپ ناب خودکار عدم‌قطعیت‌ها را نشان می‌دهد که ریسک هم هستند. زیان اینجا به صورت کمی خود را در هزینه‌های فرصت و هزینه‌های واقعی نشان دهد. ولی همه‌ی ریسک‌ها برابر نیستند. 

ریسک‌ها در شرکت نوپا معمولا به سه دسته تقسیم می‌شوند:

ریسک محصول

ریسک مشتری

ریسک بازار
 
بررسی این ریسک‌ها با هم می‌تواند گیج کننده باشد، بنابر این شما باید آن‌ها را بر اساس مرحله‌‌ی محصول خود اولویت بندی کنید و به صورت سیستماتیک با ‌آن‌ها روبرو شوید. در بوم زیر مسیری که برای حل آ‌ن‌ها استفاده می‌شود به ترتیب آمده است:


برای تصویر بزرگتر روی آن کلیک کنید

 
ریسک محصول- رسیدن به درست به محصول

۱. نخست مطمئن شوید مساله‌ای دارید که ارزش حل کردن دارد.

۲. سپس کوچکترین راه‌حل ممکن را تعریف کنید (MVP)

۳. MVP خود را ساخته و در مقیاس کوچک اعتبارسنجی کنید.

۴. سپس آن‌را در مقیاس بزرگ بازبینی کنید.
 
ریسک مشتری- ساخت مسیری به مشتریان

۱. نخست کسی که رنج می‌کشد را پیدا کنید.

۲. سپس این بخش را محدود کنید به پذیرندگان آغازینی که هم‌اکنون محصول شما را به‌راستی می‌خواهند.

۳. اکنون می‌توانید از کانال‌های برونگرا آغاز کنید.

۴. اما به مرور کانال‌های درونگرای مقیاس‌پذیر بسازید- هرچه زودتر بهتر.
 
ریسک بازار- ساخت کسب و کاری پذیرفتنی

۱. به‌وسیله‌ی جایگزین‌های موجود رقبا را شناسایی کنید و قیمت راه‌حل خود را مشخص کنید.

۲. نخست قیمت‌گذاری خود را با آنچه مشتریان می‌گویند بیازمایید. (تعهد شفاهی)

۳. سپس با‌ آنچه انجام می‌دهند. (با عمل‌شان)

۴. ساختار هزینه‌های خود را بهینه کنید تا مدل کسب و کار جواب دهد.
 
پ.ن ۱: بوم استارتاپ ناب را می‌توانید از اینجا بارگیری کنید.

پ.ن ۲: ترجمه‌ی کتابی در زمینه‌ی پیاده‌سازی عملی روش Lean Startup را آغاز کرده‌ام. برای آگاهی و گرفتن فصل‌ها به محض آماده شدن به اینجا بروید.

پ.ن ۳: کارگاه کارآفرینی ناب- بر اساس روش استارتاپ ناب- به‌زودی برگزار می‌شود. برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. برای دست‌یابی به هم‌افزایی و اشتراک دیدگاه‌ها می‌توانید به صفحه‌ی Facebook بلاگ (اینجا) بروید.