شرکت شما استارتاپ گسترش‌پذیر است یا کسب و کار کوچک؟

پیش‌تر اینجا و در سه‌گانه استارتاپ استیو بلنک (Steve Blank) (اینجا) به تفاوت کسب و کار کوچک با استارتاپ پرداختم ،و تعریف و ویژگی‌های استارتاپ را بر شمردم.

 

به نظر می‌رسد جداسازی بین کسب و کار کوچک و استارتاپ هنوز نیاز به کار بیشتر دارد بنابراین این مقاله سودمند را به پارسی برگرداندم. چرا که هنوز بسیاری از دوستان سایت خود را استارتاپ می‌نامند یا حتی یک App کوچک موبایل را.

 

استارتاپ‌های گسترش پذیر: شرکت‌هایی هستند با پایه‌گذاران دارای چشم انداز بزرگ شدن و تبدیل شدن به شرکتی در کلاس جهانی. هدف آن‌ها فقط درآوردن آن‌اندازه پول برای سیرکردن و گذراندن امور خود و خانواده نیست، خیر، آن‌ها می‌خواهند چیزی بسازند که یا بسیار ارزشمند شود یا اصلا هیچ.

 

آن‌ها باور دارند که شرکتشان بیش از یک میلیارد تومان در سال درخواهد آورد. آن‌ها فقط بهترین‌ها را  استخدام می‌کنند چراکه می‌خواهند در بازار خود بهترین باشند. افزون بر این‌ها، باور دارند که آن‌ها تنها تیمی هستند که می‌توانند آن چشم‌انداز را تحقق بخشند.

 

از دیگر سو، کسب و کارهای کوچک دقیقا برعکس هستند. پایه‌گذاران آن‌ها می‌خواهند شرکت/ کسب و کاری را بسازند که تامین کننده درآمد گذراندن امور خانواده‌شان باشد. آن‌ها کوچک هستند و در مقابل بزرگ شدن مقاومت می‌کنند.

 

خوشحالم که چند شرکت اینچنینی در ایران در حال شکل‌گیری است. این شرکت‌ها تیم‌های پایه‌گذاری دارند با رویاهای بزرگ و شور و اشتیاق فراوان نسبت به آن‌چه انجام می‌دهند. این شرکت‌‌ها می‌توانند آن‌چنان بزرگ شوند (و خواهند شد) که شروع به استخدام افراد زیادی کنند.

 

این گونه شرکت‌ها می‌توانند در اقتصاد ما نقش مهمی بازی کنند. شغل ایجاد کنند، حقوق پرداخت کنند و مالیات بدهند. ما به اینگونه از شرکت‌ها بیشتر نیاز خواهیم داشت، باید آن‌ها را تشویق کنیم و کارها را برایشان آسان‌تر کنیم و از آن‌ها الگو بسازیم. این استارتاپ‌ها به سرمایه‌گذاری نیاز دارند، به مربی و مشاور، نیاز دارند که قوانین تغییر کنند، به فضای کاری نیاز دارند، به کارکنان با استعداد و البته به اعتماد دولت.

 

این صحبت به این معنی نیست که کسب و کارهای کوچک را کنار بگذاریم، ولی باید تفاوت بین آن‌ها را دریابیم. با وجود اینکه استارتاپ گسترش پذیر بازارشان را به آشوب می‌کشند، بسیاری شغل ایجاد می‌کنند، نیروهای با استعداد را جذب می‌کنند و ارزش و پول بسیاری را خلق می‌کنند، کسب و کارهای کوچک فقط تلاش می‌کنند که تقاضای در حال رشد در یک بازار تثبیت شده را پاسخ دهند و همانقدر پول بسازند که خرج خانواده‌شان را بدهد.

 

بسیاری از فعالیت‌های کارآفرینی که در حال حاضر در ایران انجام می‌گیرد در زمینه کسب و کارهای کوچک است؛ امیدوارم رویکرد بیشتر و بهتری به استارتاپ‌های گسترش پذیر داشته باشیم.

 

در پست بعدی (اینجا) باز هم درباره تفاوت استارتاپ گسترش پذیر و کسب و کار کوچک خواهم نوشت.

پیشنهاد می‌کنم برای دانستن بیشتر درباره استارتاپ گسترش پذیر سه گانه استارتاپ استیو بلنک را حتما مطالعه کنید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

نکاتی در مورد سرمایه گذاری استارتاپ ها

همزمان با شکل‌گیری اکوسیستم استارتاپی ایران بحث سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها دارد بالا می‌گیرد. گرچه این بخش نیز مانند دیگر بخش‌ها هنوز در مرحله جنینی است ولی بهتر دیدم همین آغاز کار چند نکته (که به ذهنم رسید) را یادآور شوم؛ چون ممکن است در آینده دچار سو تعبیر (استفاده) هایی شویم.

 

انواع سرمایه‌گذارها:
سرمایه‌گذارها با توجه به روش سرمایه‌گذاری، فازی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند و میزان سرمایه‌گذاری به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شوند که آن‌ها را در سه دسته خلاصه می‌کنم:
۱. فرشتگان سرمایه‌گذار (Angel Investors): اشخاصی هستند که مایلند روی استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری کنند این‌ها معمولا در فازهای نخست (فاز هسته) سرمایه‌گذاری می‌کنند.
۲. شتاب دهنده های استارتاپ (Accelerators): گونه‌ای از مراکز رشد با چرخه عمر کوتاه هستند که علاوه بر سرمایه، مکان (البته نه همه آن‌ها)، آموزش، مربی گری (Mentoring) و شبکه‌سازی را هم فراهم می‌کنند و در برابر، درصدی از سهام را بر می‌دارند. سرمایه‌گذاری این‌ها هم جزو فازهای نخست محسوب می‌شود. مبلغی که برای ایران پیشنهاد می‌شود  بین ۳۰ تا ۶۰ میلیون تومان است.
۳. شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطر پذیر (Venture Capital): این‌‌ها معمولا در فازهای بالاتر سرمایه‌گذاری می‌کنند، معمولا پس از رسیدن استارتاپ به همخوانی محصول بازار و با توجه به میزان سرمایه‌گذاری در فازهای مختلف (دور نخست، دور دوم و …) به دسته‌های مختلف تقسیم می‌شوند.

 

فازهای مختلف سرمایه‌گذاری:
همینطور که استارتاپ چرخه عمر و پیشرفت خود را طی می‌کنند  فازهای مختلف سرمایه‌گذاری را پیش رو دارد:
۱. خودگردانی (Bootstrapping): در این فاز که خود بسندگی نیز می‌توان نامید شما با استفاده از اندوخته‌های خود، یاری گرفتن از خانواده، قرض و خرده درآمد‌ها [ایده] استارتاپ خود را جلو می‌برید. سرمایه لازم در این فاز تا ۱۰ میلیون تومان است.
۲. فاز هسته (یا پیدایش یا Seed): در این مرحله شما به سرمایه‌گذاری ۳۰- ۷۵ میلیون تومانی نیاز خواهید داشت. که به ازای آن بخشی از سهام خود را واگذار می‌نمایید.
۳. دور نخست (Series A): از این فاز به بعد سرمایه‌گذاری VC ها آغاز می‌شود، در این فاز مبلغ سرمایه‌پذیری بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است و ممکن است تا ۲۵ درصد سهام استارتاپ را نیز واگذار نمایید.
۴. دور دوم (Series B): در این فاز شما مبالغ به مراتب بالاتر یعنی چیزی بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان را پذیرا خواهید بود و با توجه به افق پیش روی شرکت و سرمایه‌گذاری‌های پیشین درصدی از سهام شرکت را واگذار می‌نمایید.
۵. دورهای بالاتر (Series C, D, …): در این مراحل دیگر شما استارتاپ محسوب نخواهید شد و برای سر و سامان دادن به کسب و کار، پیشی گرفتن از رقبا و … سرمایه مبالغ بالاتر را جذب می‌نمایید.

نکته: اعداد حدودی هستند و برای ایران بومی شده‌اند وگرنه در نمونه‌های خارجی در این فازها اعداد به مراتب بالاتر هستند.
 

چند نکته مهم:
۱. خرید ایده با سرمایه‌گذاری روی استارتاپ فرق می‌کند. اگر ایده تان را پیش کسی/ جایی ارایه می‌کنید و او پیشنهاد ۸۰/۲۰ (۸۰ آن‌ها) می‌کند، ایده شما را خریده است و نامش را نمی‌توان سرمایه‌گذاری گذاشت.
۲. شرکت‌سرمایه‌گذاری (VC) حتما باید سایت داشته باشد.
سبد سرمایه‌گذاری (پورتفولیو) سرمایه‌گذاری‌های آن باید روی سایت مشخص باشد. یعنی مشخص شود که قبلا روی چه استارتاپ‌هایی سرمایه‌گذاری کرده است.
به شرکت سرمایه‌گذاری که سایت ندارد اعتماد نکنید. منظورم VC است نه فرشته سرمایه‌گذار.
شرکت‌های سرمایه‌گذار معمولا زمینه‌های مورد علاقه خود در سرمایه‌گذاری و نیز فازی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند را در سایت خود عنوان می‌کنند.

 

در پست «دورهای سرمایه‌پذیری استارتاپ‌ها» بیشتر به ویژگی‌های هر فاز و کارهایی که استارتاپ با پول‌های جمع شده در آن فاز باید انجام دهد خواهم پرداخت.

 

پ.ن: امیدوارم در فرصتی درباره مسایل قانونی، انواع توافقنامه‌های سرمایه‌گذاری و Term Sheet ها در پستی جدا بنویسم.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

انواع رخدادهای کارآفرینی

در سال‌های گذشته فعالیت‌های زیادی در زمینه کارآفرینی در کشور صورت گرفته است. ولی متأسفانه به علت جزیره‌ای فکر و عمل کردن بسیاری از این فعالیت‌ها آنگونه که باید نتیجه مثبت نگرفته‌اند.  امروزه پژو‌هش‌های میدانی نشان داده است که برای داشتن جوامع کارآفرینانه باید به دنبال ساخت اکوسیستم‌های کارآفرینی رفت. هر اکوسیستم کارآفرینی پویا و سرزنده، همچون پازل از قطعات سازنده متفاوتی همچون دانشگاه‌های نوآور، فرهنگ کارآفرینی، ریسک‌پذیری و پذیرش شکست، وجود سرمایه خطر پذیر، مراکز رشد و … تشکیل شده است. یکی از مهمترین این قطعات وجود رخدادهای مختلف است. رخدادهای مرتبط با کارآفرینی را به صورت خلاصه و کلی می‌توان اینگونه دسته بندی کرد:

 
۱- نشست‌های دور همی (Meetup) ها که گاهی همراه با سمینار است.
 
۲- کارگاه‌های آموزشی نیم، یک یا دو روزه.
 
۳- کلاس‌های ترمیک (طولانی) آموزشی برای استارتاپ‌ها نظیر Lean LaunchPad .
 
۴- انواع مسابقات، جشنواره‌ها و Pitch ها که معمولاً در بخشی از آن صاحبان ایده، ایده خود را در جمع مطرح کرده و به داوری می‌گذارند. این رخداد‌ها با  اهداف مختلف حتی خیریه هم برگزار می‌شوند. International Startup Festival نمونه‌ای از این دست است.

منظور از Pitch اینجا، ارایه ایده استارتاپی در جلو یک جمع است (در مدتی کوتاه).
 
۵- سمینارهای یک روزه (یا بیشتر) انتقال تجربه، نظیر Startup School ها، Startup Academy که گاهی (نه همیشه) همراه با مسابقه نیز هست.
 
۶- شبیه‌سازهای فرآیند استارتاپ نظیر Startup Weekend، Lean Startup Machine، Startup Live، Startup Cup، 3 Day Startup و … که فرآیند راه‌اندازی استارتاپ از ایده خام اولیه را (معمولا در سه روز) شبیه سازی می‌کنند.
 
البته تعداد رخدادهایی که در زمینه استارتاپ‌ها صورت می‌پذیرد آنقدر زیاد است و شکل و ساختار آن‌ها آنقدر تنوع دارد که گنجاندن همه آن‌ها در این ۶ دسته کمی مشکل است ولی هر کدام هدفی خاص را دنبال می‌کنند.
 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

سرانجام Lean Startup Machine به ایران می‌آید

همانطور که می‌دانید اکوسیستم استارتاپی ایران در حال شکل گیری است. از ویژگی‌های یک اکوسیستم فعال و سرزنده وجود رخدادهای متنوع است.
 
رخدادهایی همچون نشست‌های دور همی (Meetup)- کلاس‌های ترمیک آموزشی- انواع مسابقات، جشنواره‌ها و Pitch ها- سمینارهای یک روزه (یا بیشتر) انتقال تجربه ،و شبیه‌سازهای فرآیند استارتاپ نظیر Startup Weekend، Lean Startup Machine و ده‌ها شبیه ساز دیگر که فرآیند راه‌اندازی استارتاپ از ایده خام اولیه را (معمولا در سه روز) شبیه سازی می‌کنند.
 
خوشبختانه کلید این کار با برگزاری Startup Weekend توسط دوستان خوبمان در خاور زمین و همراهی همه‌ی دوستان و مربیان فعال در زمینه استارتاپ ها از چندی پیش زده شد.
 
همانطور که می‌دانید Lean Startup Machine از قدرتمند‌ترین رخدادهای استارتاپی دنیاست. این رخداد علاوه بر انرژی و شور و هیجان به صورت جدی، کاربردی و عملی از متدولوژی Lean Startup به عنوان جدیدترین و موفق‌ترین متدولوژی کارآفرینی بهره می‌برد تا تیم شما در اندک زمانی استارتاپ خود را به شکلی اصولی راه‌اندازی کند.
 
همچنین معمولا به منظور یادگیرانه نگه داشتن محیط افراد زیادی پذیرش نمی‌شوند (بر خلاف دیگر رخدادها).
 
خوشبختانه پس از بیش از ۶ ماه مذاکره (از ژوئن) توانستیم موافقت تیم اصلی را برای برگزاری این رخداد در ایران جلب کنیم. برای اعلام آمادگی خود به شرکت در این برنامه به اینجا رفته و فرم را پر نمایید.
 
چرا LSM ؟
 
تجربه کردن Lean Startup هزار بار ارزشمند تر از خواندن درباره آن است.
 
«من واقعا تا زمانیکه در Lean Startup Machine را درست نفهمیده بودم.» این جمله‌ای که از بسیاری کارآفرینان سراسر دنیا شنیده می شود.
 
کارگاه Lean Startup Machine بهترین روش برای یادگیری Lean Startup است.
– شما تئوری را خواهید آموخت و آن‌را در عما به‌کار خواهید بست.
– شانس پیاده کردن اصول را روی ایده‌ای خواهید یافت که خیلی دلبسته آن نیستید.
– فشرده است، کارگاهی در آخرهفته که شما را با دیگر افرادی که درحال یادگیری هستند همراه می‌کند.
 
برای آشنایی بیشتر با این رخداد ویدئوی زیر را ببینید:

 
این ویدئو اطلاعات بیشتری به شما می‌دهد:

 
این ویدئو نشان می‌دهد که چگونه Lean Startup Machine به موفق شدن استارتاپ‌ها کمک می‌کند:

 
همچنین ویدئوی زیر تیزر برگزاری این ایونت در تورنتو کانادا است:

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

مصاحبه با آی کلاب درباره استارتاپ ها و Lean Startup

حدود دو ماه پیش مصاحبه‌ای با مصطفی لامعی عزیز از آی کلاب داشتم.
 
این مصاحبه که پس از برگزاری نخستین دوره استارتاپ ویکند تهران انجام شد، درباره استارت آپ ها، تعریف و ویژگی‌هایشان و سرانجام متدولوژی کارآفرینی استارتاپ ناب (Lean Startup) بود.
 
این مصاحبه را اینجا می‌توانید بشنوید.
 
لینک مستقیم دانلود برنامه پانزدهم آی‌پالس
 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

استارتاپ ایرانی: کافه بازار

کافه بازار را، دست کم، بیشتر کسانی که از تلفن اندرویدی استفاده می‌کنند می‌شناسند و به جرات در فهرست موفق‌ترین استارتاپ‌های این چند سال قرار می‌گیرد. مصاحبه من با حسام آرمندهی را اینجا می‌‌خوانید. امیدوارم شاهد دیدگاه‌های شما باشم:

 

۱- لطفا خودت رو معرفی کن؟
حسام آرمندهی متولد ۶۴. مدرسه روزبه و پیش‌دانشگاهی فیض درس خوندم و لیسانس علوم کامپیوتر از دانشگاه شریف دارم. در دوران دانشجویی با دو نفر از دوستان که یکی از آنها الان مهندس جستجوی گوگل هست و دیگری شریک شرکت فعلی، پروژه‌های مختلفی از جمله سیستم آموزش راهبران پتروشیمی و سیستم رأی‌گیری المپیاد جهانی فیزیک اصفهان را در قالب شرکتی نوپا پیاده‌سازی و اجرا کردیم ولی کسب و کارهای اینترنتیمون خیلی جدی نشدند.

 

سال ۸۸ از دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران و صنعتی چالمرز سوئد پذیرش گرفتم که دومی را انتخاب کردم. یک ترم درس آکادمیک خواندم و نزدیک ۱ سال در Encubator و Chalmers Innovation روی کسب و کارهای نوپای مربوط به دانشگاه چالمرز کار کردم و در آخر برای تعطیلاتی به ایران آمدم که برگشت نداشت و نتیجه آن دانشجو ماندن مادام‌العمر شد!

 

۲- چطور شد کافه بازار کافه بازار شد؟ چون تا اونجا که من میدونم یک چرخش (Pivot) بزرگ داشتید؟
وقتی من برگشتم یکی از شرکای سابقم در پروژه‌ای به نام فارسی‌تل در قالب شرکتی به نام همراه همزبان ایرانیان مشغول به کار بود ولی آینده تجاری خوبی برای این پروژه رقم نخورده بود و انگیزه‌ها از بین رفته بود. من از اونجا که به توسعه کسب و کارهای نوپا خیلی علاقه داشتم گفتم مدتی خواهم ماند تا برای توسعه تجاری محصول تولید شده کمک کنم. در همان روزهای اول متوجه شدم که محصول از لحاظ فنی و تجاری ماندگار نخواهد بود. از همون روزهای اول تصمیم گرفتم که تمام تلاشم را روی ارائه محصول جدید و قانع کردن مدیران و سرمایه‌گذاران برای توقف و کشتن فارسی‌تل متمرکز کنم. ظرف دو ماه نسخه اولیه بازار را با تجربه‌ای که تیم فنی در اندروید کسب کرده بود ارائه کردیم و در تعطیلات نوروز ۹۰ مورد استقبال کاربران قرار گرفت.

 

اولین بار که بازار، بازار شد زمانی بود که آقای محسن صحافی نویسنده وبلاگ فارنت معرفیش کرد و بلافاصله با کمک ایشان روی خبرگزاری‌ها هم آمدیم. استقبال در حدی بود که ما اعتماد به نفس ادامه کار رو بدست آوردیم و از اون لحظه محصول دیگری که ده‌ها میلیون تومان و از آن مهمتر ماه‌ها عمر، هزینه برای شرکت داشت رو به تاریخ سپردیم.

 

در تابستان همان سال تعداد کاربران بازار به ۱۰۰ هزار نفر رسید و این عددی بود که ما هدف کل سال اول خودمان تعیین کرده بودیم. من معتقدم در کسب و کارهای اینترنتی اول باید به استقبال کاربران توجه کرد و بعد به درآمدزایی و برای همین معیار موفقیت اولیه خود را بر اساس جذب کاربران تعیین کرده بودیم. اگر محصول پذیرفتنی باشد بالاخره راه درآمدزایی خودش را هم پیدا خواهد کرد.

 

۳- به نظر خودتون کافه بازار استارتاپ موفقی هست؟ چرا؟
به نظر من بازار موفق‌ترین استارتاپ اینترنتی سال‌های اخیر ایران هستش. فکر نمی‌کنم هیچ کسب و کاری با سرمایه‌گذاری کم، به سرعت ما به جریان مالی مثبت دست پیدا کرده باشه و صدها هزار کاربر داشته باشه.

 

۴- چشم اندازی که برای کافه بازار می‌بینید چیه؟
چشم‌انداز من برای کل مجموعه و تیم واضح‌تر هستش تا برای یک محصول و خدمت. ما سایت و برنامه اندروید دیوار و سکوی تبلیغات موبایل adad.ir رو هم راه‌اندازی کرده‌ایم که از نظر من کسب و کارهای ماندگارتر و همه‌گیرتری خواهند شد. دوست نداشتیم که تمام آینده خود را در این شرایط پرخطر به یک سیستم عامل که آن هم در اختیار شرکت گوگل هست محدود کنیم و برای همین به دنبال توسعه و تنوع‌زایی روزافزون بوده‌ایم.

 

چشم‌انداز من تشکیل گوگلی در مقیاس ایران هست اما نه از نظر تشابه محصولات بلکه از نظر اثرگذاری، محیط کاری جذاب، سرعت رشد و موفقیت.

 

۵- پاول گراهام معتقده «استارتاپ شرکتی ست که ساخته شده تا به سرعت رشد کنه». البته به این حرفش انتقاداتی هم وارده و بعضی میگن این تعریف فقط برای سیلیکون ولی مناسبه. اما آیا آماری از میزان رشدتون دارید؟
البته منظور ایشان مقیاس‌پذیری کسب و کار هست. البته من در مورد نرخی که تعیین کرده‌اند نظری ندارم ولی با کلیات بحث کاملاً موافقم. برای مثال شرکتی که یک برنامه موبایل با کارایی خاص برای مخاطبان خاص و محدود تولید می‌کند استارتاپ نیست بلکه شرکتی با محصولی محدود است اما اگر بازار مخاطبش قابلیت مقیاس‌پذیری بالا داشته باشد ارزش استارتاپ خوانده شدن خواهد داشت. برای مثال از نظر من ایده Boice که در استارتاپ ویکند تهران برنده شد اصولاً ایده‌ای نبود که در حالت مطرح شده‌اش منجر به تشکیل استارتاپی شود بلکه بیشتر محصول بود و ایده‌اش بسیار جای کار برای تبدیل شدن به استارتاپ داشت. البته به نظر من مرز واضح کمّی در این باره وجود ندارد.

 

تعداد کاربران و درآمد ما و برنامه‌نویسانی که برنامه‌های بازار را تولید می‌کنند تقریباً هر ۳ ماه ۲ برابر می‌شود البته این سرعت رشد به زودی کاهش چشم‌گیر ولی طبیعی خواهد داشت. هم به خاطر محدودیت‌های تیم ما و هم رسیدن به سقف بازار هدف (با توجه به وضعیت فعلی بازار تلفن‌های هوشمند). به علت اینکه هنوز دو سال هم از راه‌اندازی کسب و کار ما نمی‌گذرد امکان ارائه نرخ رشد سالیانه و موارد مشابه را نداریم اما امیدوارم ما هم  در سال‌های آتی به جایی برسیم که این موارد را به طور کاملاً شفاف هر سه ماه یکبار اعلام کنیم.

 

از لحاظ رشد تعداد کاربران هم بسیار موفق بوده‌ایم در حدی که اگر بین‌المللی کار می‌کردیم قطعاً در TechCrunch خبر رشدمان منتشر می‌شد!

 

۶- الان تیمتون چند نفره؟
هشت نفر تیم فنی که فقط دو نفر آنها تمام وقت همکاری می‌کنند و مابقی دانشجو هستند و ۶ نفر تیم اجرایی. البته همین ۶ ماه پیش این اعداد نصف بودند.

 

۷- توی فرآیند راه اندازی از جایی هم الهام گرفتی؟ کتاب یا بلاگ های خاصی رو خوندی؟ از متدولوژی کارآفرینی خاصی استفاده کردید؟
ما تمام متدولوژی‌ها را آزمایش می‌کنیم. هفته‌ای نیست که فرآیندی در شرکت ما تغییر نکند. سعی ما اینست که با مطالعه فرآیندهای اجرا شده در شرکت‌های دیگر مناسب‌ترین را برای مجموعه خود پیدا کنیم. از نظر من متدولوژی خاصی که منجر به موفقیت شود وجود ندارد و هر کس باید بر اساس نیازها، شرایط و روحیات تیم خودش روش مناسب را پیدا و پیاده‌سازی کند.

 

در ضمن من از خوانندگان پر و پا قرص TechCrunch و Harvard Business Review هستم. اولی به آدم ایده می‌دهد و دومی علم. به سایت ساده آقای پاول گراهام که پیش از این اشاره کردید هم علاقه دارم!

 

۸- بزرگترین اشتباهاتتون چی بوده؟
مورد خاصی به ذهنم نمی‌رسد!

 

۹- توی این چند وقت چه چیزهایی یادگرفتید؟
بیش از همه چیز اعتماد به نفس به دست آوردم و مطمئنم کار بعدی را خیلی راحت‌تر پیش خواهم برد. اگر انگیزه و پشتکار باشد و ایده هم به خوبی پروش داده شده باشد از موفقیت و آینده کار مطمئن خواهم بود. چیزی که سال‌های دانشجویی از آن مطمئن نبودم و باعث نیمه‌کاره ماندن کسب و کارهای آن دورانمان شد.

 

۱۰- پیشنهادت برای دیگر دوستانی که دنبال راه اندازی استارتاپ هستند چیه؟
کارآفرینی یک سبک زندگی است. شما باید از زندگی شخصی خودتان بزنید تا موفق شوید. فکر می‌کنم موفق‌ترین‌ها کسانی هستند که تمام فکر و ذکرشان در روز و شب در راستای رسیدن به اهداف کسب و کارشان بوده است. راه‌اندازی استارتاپ به این معنیست که دیگر جمعه هم ممکن است راحت نباشید و مجبور شوید در هر ساعت شبانه روز به کارهای کسب و کارتان رسیدگی کنید.

 

پیشنهاد من اینست که افراد با دانستن این موضوع و با حداکثر انگیزه، ذوق و شوق و پشتکار پا به این میدان بگذارند و در غیر اینصورت خودشان را به زحمت نیاندازند.

 

۱۱- سخن پایانی؟
عرضی نیست.

 

پرسش هایی که شما دوست داشتید پرسیده شوند چیست؟
دوست دارید با چه استارتاپ‌های دیگری مصاحبه شود؟

 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.
 
می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را@ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.

استارتاپ ایرانی: پونیشا

بارها دوستان از من خواسته بودند که درباره استارت آپ های موفق ایرانی هم بنویسم. بنابراین تصمیم گرفتم یک سری مصاحبه و پست با نام «استارتاپ ایرانی» داشته باشم که در اون با این استارتآپ ها صحبت بشه و داستان موفقیتش بیان بشه.

 

نخستین پست مصاحبه با پایه‌گذار پونیشا است. پونیشا یک بازار کار آنلاین برای وصل کردن کارفرمایان به پیمانکاران (Freelancer ها) در زمینه‌های مختلف است.


 

۱- لطفا خودت رو معرفی کن؟
من نیما نورمحمدی هستم ۳۱ سال سن دارم و در تهران زندگی می کنم جمعا ۱۰ سال سابقه فروش و بازاریابی در شرکت نسله را دارم و ۳ سال تجربه کار در وب. خانه من اولین سایت تجاری من است که به کاربران کمک می کند خانه مورد نظر خود را جستجو کنند و با مالک تماس بگیرند. به کارم، عکاسی، مسافرت، کوه و اسکی علاقه زیادی دارم.

 

۲- چطور شد به ایده پونیشا رسیدی؟ همینطوری بود یا دیدی که یه عده مساله ای دارن که حل نشده و بهش به چشم یه فرصت نگاه کردی؟
با سایت های freelancer و odesk و نمونه های فارسی آشنا بودم و می دانستم که فضا برای رقابت در وب فارسی باز است پس چرا کسی کاری انجام نمی‌دهد.

تحقیق کردم، تمام نمونه های فارسی و خارجی را مانیتور کردم چیزی که متوجه شدم این بود که پروسه کاری این کار خیلی پیچیده است و ریسک شکست خیلی زیاد به همین خاطر کمتر به آن توجه شده. حتی نمونه های خارجی موفق زیادی وجود ندارد. و طراحی مدل کسب و کار جهانی در ایران کار نمی کند و کسی که تخصص کافی در کسب و کار نداشته باشد نمی تواند در چنین کاری موفق شود. خوب نتیجه اینکه پتانسیل خوب، ریسک بالا و برنامه نویسی پیچیده. چه کاری بهتر از این؟

 

۳- از اول ایده دقیقا همین بود یا مرور تغییراتی هم کرد؟
ایده روز اول سایتی بود که ترجمه بگیرد تا فریلنسرها انجام دهند. این ایده یک ساعت هم دوام نیاورد و تبدیل شد به سایتی که هر مهارتی که می تواند آنلاین کار کند، پروژه ثبت کند یا اجرا کند.(این ایده اجرا شد) ایده های دیگر ایجاد مسابقه بجای پروژه، فروش هاست، ایجاد فرصت شغلی، فروشگاه و … ایده هایی است که در حال بررسی است تا به پونیشا اضافه شود.

 

۴- چطور و از کجا شروع کردی؟
پس از تحقیق تمام امکانات و پروسه کار، هدف بندی ها برای پیاده سازی نمونه اولیه، روی کاغذ طراحی شد. پس از آن طراحی دیتابیس، برنامه نویسی و طراحی سایت شروع شد و پس از تکمیل سایت پروژه روی دامنه پونیشا معرفی شد. در مراحل اول کار سایت بنظر کامل می آمد ولی بخش ادمین و بخش های نهایی پروژه هنوز تکمیل نشده بود. هدف این بود که پروژه زودتر معرفی شود تا در عین حال که برنامه نویسی انجام می شود بتوانیم از کاربران فیدبک دریافت کنیم.

 

۵- نامش رو چطور انتخاب کردی؟

این جزء داستان هایی است که دهان بدهان می چرخد و شاید یک روز به گوش شما هم برسد.

 

۶- پونیشا رو چطور استارتاپی می‌بینی؟ دوست داری به کجا بره؟

بنظر من پونیشا پتانسیل بالایی دارد، تمام هدف ما این است که در مدت زمان کوتاه از این پتانسیل ها حداکثر استفاده را ببریم. کاربرانمان، ما را دوست دارند پیشنهادات زیادی از طرف پیمانکاران و کارفرمایان دریافت می کنیم که بهتر شدن سرویسها در پونیشا برایشان مهم است. کارفرمایانی هستند که در این مدت کمی بیشتر از ۳۰ پروژه ثبت کرده اند و پیمانکارانی داریم که درآمدشان از پونیشا بیشتر از درآمد ما بوده.

پیمانکاران خوب، سرمایه های ما هستند و ما سعی می کنیم یک رابطه برنده برنده با آنها ایجاد کنیم به آنها کمک کنیم بیشتر پروژه بگیرند و درآمد بالاتری داشته باشند. قشنگی کار در پونیشا این است که همه برنده اند و یک همکاری در وسعت بالا شکل گرفته است که همه بدون تماس حضوری براحتی با یکدیگر کار می کنند.

دوست دارم ponisha.com را راه اندازی کنم و وارد بازار جهانی شوم. البته این فقط یک دوست داشتن نیست همه کارها آماده است مشکل پرداخت را حل کنیم کار شروع خواهد شد.

 

۷- الان تیمتون چند نفره؟

دو نفر. تصمیم نداریم تیم را زیاد بزرگ کنیم دوست داریم تا جای ممکن پروژه های خود را برون سپاری کنیم.

 

۸- توی فرآیند راه اندازی از جایی هم الهام گرفتی؟ کتاب یا بلاگ های خاصی رو خوندی؟

100% کتابها و وبلاگ های زیادی را خوانده ام ولی در خصوص راه اندازی پونیشا خیر چون این اولین استارتاپی نیست که را اندازی می کنم دومی در وب و کلا سومین استارتاپ است و البته بهترین.

 

۹- بزرگترین اشتباهاتتون چی بوده؟

چیزی به اسم بزرگ ترین را نمی توانم نام ببرم چون قبل از اجرای پروژه خیلی تحقیقات انجام دادم ولی اشتباهات زیادی داشتیم مثلا مدل کسب و کار ما تغییرات کوچکی داشت که تغییرات زیادی در درآمد ایجاد کرد. یا تغییرات ما درسیستم affiliate اشتباه بود و باید دوباره بازنگری شود.

 

۱۰- توی این چند ماه چه چیزهایی یادگرفتی؟

در این چند ماه به اهمیت کاری که انجام می دهیم پی بردیم، اینکه هر چقدر ما در کار خود جدی باشیم دیگران بیشتر کار را جدی می گیرند. کیفیت پروژه هایی که در پونیشا ثبت می شود قابل مقایسه با روزهای اول نیست همینطور سرعت انجام پروژه ها در پونیشا رو به افزایش است. ما خود را کارآفرین می دانیم و از اینکه ایجاد شغل می کنیم از  کار خود راضی هستیم.

 

۱۱- پیشنهادت برای دیگر دوستانی که دنبال راه اندازی استارتاپ هستند چیه؟

قبل از راه اندازی هر کاری خوب تحقیق کنند و از کار نترسند. مثلا با کسانی که مشورت می کردم به من می گفتند با کاربرانی که شما را در پونیشا دور میزنند چکار می کنید؟ ایرانی ها اینجوری ایرانی ها اونجوری! و این مسئله را خیلی بزرگ می کردند. درصورتی که این کوچک ترین بخش نگرانی من از پونیشا بود. همیشه در هر کسب و کاری ضرر و زیان وجود دارد که یک درصدی نسبت به کل کسب و کار است. من نمی گویم در پونیشا چنین مشکلی نداریم ولی باور نمی کنید چقدر تعداد افرادی که حاضر نمی شوند چنین کاری انجام دهند بالاست.

 

۱۲- سخن پایانی؟
موفق باشید

 

پرسش هایی که شما دوست داشتید پرسیده شوند چیست؟
دوست دارید با چه استارتاپ‌های دیگری مصاحبه شود؟

 

یادآوری: کارگاه‌های آموزشی من برای استارت آپ ها در همین ماه برگزار می‌شود، برای اطلاع از زمان و برنامه دقیق، اینجا را ببینید.

 

می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید؟ عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. اگر عضو Twitter هستید، می‌توانید توییت‌های پارسی من درباره استارتاپ‌ها را @ghanemzadeh (اینجا) دنبال کنید.