یک پروژه بازمتن به همراه یک تیم بازاریابی. تصورش را بکنید.

بیشتر پروژهای بازمتن را افراد فنی مشتاقی آغاز می کنند که خوره هستند. هیچکدام از ابزارهای موجود، کاری که آنها می خواهند را نمی کند، پس آنها برنامه خود را می سازند و کدمنبع آن را در دسترس جهانیان قرار می دهد. دیگر سازندگان- که به همان اندازه اشتیاق دارند- از این کار خوششان می آید و در برطرف ساختن خطاها و افزودن ویژگی های جدید همکاری می کنند. این مدل تا زمانی جواب می دهد که پذیرندگان اولیه خودشان افرادی فنی باشند … اما مدیران سازمان ها این ایده را نمی پسندند. آنها تنها شماره یک جا را می خواهند که با آن طرف باشند.

به این خاطر است که من از صحبت با جان نیوتن لذت بردم، او یکی از موسسان و مدیر فنی شرکت Alfresco است، شرکتی که سیستم مدیریت محتوایِ(CMS) سازمانی باز متن می سازد. شرکت آنها در سال 2005 به وسیله جان نیوتن (از موسسان شرکت Documentum) و جان پاول (مدیر ارشد عملیاتی سابق شرکت Business Objects) برپا شد. این شرکت چیزی دارد که من به ندرت در جامعه بازمتن می بینم: روابط عمومی و دانش بازاریابی.

برخلاف پروژه هایی که با این نگرش آغاز می شوند: “پدرم یک دفتر خالی دارد، بهتر است شرکت بزنیم”، گروه Alfresco با نگرشی رقابتی با محوریت نرم افزار مدیریت محتوا شرکتشان را برپا کردند و به دنبال فرصت های نو در بازار گشتند. Alfresco بازمتن را سازوکاری یکتا برای پخش و توزیع یافت. این همان جمله ای است که از هواداران فنی بازمتن هم می شنوید، اما منظور کلی آنها این است: “ما این نرم افزار را می سازیم و دیگران می آیند… اگر نیامدند هم طوری نمی شود، چون کدی که ما نوشته ایم خیلی خوب است.” این گونه پروژه ها ممکن است به موفقیت برسد اما از آنها پولی در نمی آید. و سرآخر هزینه ها باید پرداخت شوند.

روشن است که آنها (Alfresco) می دانستند که چه نیاز دارند تا محصولی اساسی تولید کنند. Alfresco چشم اندازش نرم افزار مدیریت محتوایی بود که خواسته های سازمان ها را در بر داشت. در حالیکه بسیاری از نرم افزارهای مدیریت محتوای بازمتن در دسترس هستند، معمولا برای یک کار مشخص مثل ساخت وب سایت، ساخته شده اند. رقابت Alfresco با جوملا، دروپال یا پلون نیست بلکه با FileNet، OpenText و Documentum است. نیوتن می گوید بازمتن شرکت را قادر می سازد تا بستری مقرون به صرفه ارایه کند، %80 آنچه مشتریان بکار می برند شامل مدیریت رکوردها، مدیریت تصویر، بستر مشارکتی و مخزن محتوا پیشتر نوشته شده است. احتمالا نیوتن از اینکه درباره ویژگی های محصولش با من سخن می گفت خیلی خوشحال بوده است و روشن است که کاربران سازمانی نیز از پیشینه درخشان موسسان شرکت مطمئن تر می شوند. اما آنچه توجه اصلی من را بر می انگیخت وضعیت خارق العاده شرکتی عادی بود که درباره سازمان ها سخن می گفت اما هنوز می خواست بازمتن باشد.

این گروه با خُبرگان بازمتن مصاحبه کرده بودند تا بدانند چه کاری جواب می دهد و بر اساس بهترین تجربه ها مدل کسب و کار خود را بسازند. موسسان شرکت در بازمتن تازه کار بودند، اما تجربه ها را با آغوش باز می پذیرفتند: آیا آنها باید خدمات را به فروش می گذاشتند؟ نرم افزار هایی بر اساس محصولی پایه؟ کدام بهترین نتیجه را حاصل می کند؟ نیوتن گفت که ” ما چندین مدل را آزمودیم”. برخی زود رد شدند. برای نمونه، مدل کسب و کار بازمتن که در آن بخشی از کُد رایگان است، ولی ویژگی های سازمانی پولی، برای سازمان های دولتی که دستور داشتند محصولات کاملا بازمتن بکارببرند،جواب نمی داد.

نیوتن در ادامه گفت: در عوض ” ما دریافتیم که فرصت در OEM (فروشندگان اصلی) و VAR (فروشندگان ارزش افزوده) وجود دارد.” افراد نرم افزار را بارگیری و امتحان می کنند. اما هر زمان که بخواهند نرم افزار بازمتن را در محیط سازمانی استفاده کنند، می توانند آنگاه برخی از سرویس ها را خریداری می کنند، سرویس هایی مثل حمایت فنی، خدمات نگهداری و پشتیبانی سریع و دسترسی درجا به ترمیم خطا. کُد %100 بازمتن و براساس مجوز GPL است. (آنها تنها کسانی نیستند که این مدل کسب و کار را پذیرفته اند، نیوتن می گوید MySQL هم این مدل را به کار می برد.)

بخاطر جامعه محور بودن، آنها از تمانی مزیت های فرایندهای ساخت نرم افزار بازمتن استفاده کردند. از آنجا که Alfresco نرم افزارهای بازمتن بسیاری را در ساختش بکار برده، پروژه به سرعت اجرا شد. در شش ماه، نخستین نسخه بتا برای آزمایش آماده بود. سامانه ی تولید تا انتهای 2005 کامل شده بود. گرچه آنها انتظار داشتند یک جامعه ی برنامه نویسان را از نو بسازند، “گروهی از افراد ناراضی وجود داشتند که بخشی از اکوسیستم نرم افزارهای مدیریت محتوای سازمانی بودند ولی با آنها آنگونه که شایسته شان بود برخورد نشده بود”. این افراد دوست داشتند که در یک پروژه بازمتن مشارکت کنند پروژه ای که مشارکت شان در آن، چیزی واقعا متفاوت بسازد.

اگرچه Alfresco دانش بازاریابی بالایی دارد- یک متخصص روابط عمومی با من تماس گرفت و پیشنهاد برگزاری این نشست را داد- چرخه معمولی فروش آن با فرآیند سازمانی استاندارد کاملا متفاوت است. بنابه گفته نیوتن، این شرکت دنبال فروش مستقیم به سازمان ها نیست. کسی در سازمان مشتری ( معمولا فرد فنی که کارش مدیریت محتوا است) نرم افزار را آنلاین می یابد، آنقدر آنرا امتحان می کند تا به این برسد که مناسب نیازهایشان است، آنگاه با مدیرش تماس می گیرد. همینکه که مشتری تلفن را بر دارد، یعنی نرم افزار به فروش رفته. مشتریان سازمانی بزرگتر (البته آنها مشتریان واقعا بزرگی دارند، که بابت آنها به خود می بالند) ممکن است نیاز به جلسه داشته باشند. تجربه آنها می گوید چرخه فروششان از نخستین تماس 40-50 روز است در مقابل چرخه 9-12 ماهه فروشندگان معمولی نرم افزارهای سازمانی. نیوتن هزینه فروش نرم افزارهای بازمتن شان را %20 بودجه فروشندگان نرم افزارهای اختصاصی، برآورد می کند. او می گوید”ما می توانیم با سود یکسان، نرم افزار را ارزان تر بفروشیم” و “هنگامیکه همه هزینه ها کم باشد، گزینه های نزدیک و در دسترس صنعت را فرو می پاشانند.”

نیوتن می گوید: “بازاریابی بهترین راه برای این کار است- اما فروش نه”. این درسی است که دیگر عرضه کنندگان نرم افزارهای سازمانی و کسانی که از آنها خرید می کنند باید از آنها یاد بگیرند.

این نوشته برگردانی است از:

Schindlerو Esther. “An Open-Source Project with a Marketing Team. Imagine That.”

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

اندر نکوهش ویژوال بیسیک 2

در پست اندر نکوهش ویژوال بیسیک گفتم که به نظر من ویژوال بیسیک نه تنها زبان بدی است، بلکه بدترین زبان برای شروع و کسانی است که تاکنون برنامه نویسی نکرده اند.حال دلیل دیگر بر مدعای خود می آورم:

اریک ریموند از برنامه نویسان بسیار حرفه ای و یکی از پایه گذاران جنبش باز متن است. مقاله بسیار مفید و معروفی دارد با نام “چگونه هکر شویم؟” (هکر در اینجا به معنی برنامه نویس حرفه ای است) درباره برنامه نویسی و راه های حرفه ای شدن در آن. متن انگلیسی را در اینجا و ترجمه ای فارسی از آن را می توانید اینجا ببینید.

در انتهای متن در بخش پرسش های بسیار پرسیده شده به سوال ” آيا ويژوال بيسيک زبان برنامه‌نويسی خوبی برای شروع است؟ ” پاسخ می دهد که ترجمه آن را نقل می کنم. با توجه به این نکته که نسخه متن انگلیسی از نسخه ترجمه شده جدیدتر است، آنرا با اندکی تغییر بر اساس متن جدید اینجا می آورم:

پرسش: آيا ويژوال بيسيک زبان برنامه‌نويسی خوبی برای شروع است؟

پاسخ: اگر شما چنين سوالی را می‌پرسيد، مطمئناً به اين معنی است که شما قصد داريد که هکری را تحت ويندوز ياد بگيريد. اين ايده به خودی خود بد است. هنگامی که من سعی برای هک کردن تحت ويندوز را با سعی برای يادگيری رقص هنگامی که داخل قالبی قرار داريد، مقايسه کردم، شوخی نمی‌کردم. به طرف ويندوز نرويد چون خيلی بد است و هيچ‌وقت خوب نخواهد شد.

مشکل خاصی در رابطه با ويژوال بيسيک وجود دارد. مهم‌ترينشان اين است که کد توليد شده توسط آن حمل‌پذير نيست (قابل اجرا در سيستم عامل ديگری نيست). گرچه نمونه‌های اوليه‌ای بازمتنی از ويژوال بيسيک وجود دارد، اما استانداردهای ECMA به جز دسته‌ی کوچکی از خصوصيات رابط کاربری آنها از بقيه پشتيبانی نمی‌کند. تحت ويندوز اکثر پشتيبانی کتابخانه‌ای داده‌ها به يک شرکت خاص (مايکروسافت) تعلق دارد.

اگر شما کاملاً مراقب امکاناتی که از آنها استفاده می‌کنيد -بيشتر از آنچه يک فرد مبتدی می‌تواند- نباشيد، به طور قطع سرانجام در يکی از بسترهایی که مايکروسافت از آنها پشتيبانی می‌کند، محدود خواهيد شد. اما اگر شما با يونيکس آغاز بکنید، زبانهای برنامه‌نويسی خيلی بهتری با کتابخانه‌های بهتری خواهيد داشت. مثل پایتون.

مانند بيسيک‌های ديگر، ويژوال بيسيک زبانی است که طراحی بسيار ضعيفی دارد و شما را به روش‌های غلط در برنامه‌نويسی عادت می‌دهد. از من نخواهيد که جزئيات آن را شرح دهم. اين توضيحات يک کتاب را پر می‌کنند. به جای بيسيک يک زبان برنامه‌نويسی خوب طراحی شده را ياد بگيريد.

يکی از عادت‌های بد وابسته شدن به ابزار کتابخانه‌ای و ابزار توسعه‌ی يک شرکت خاص است. به طور کلی هر زبانی که به طور کامل حداقل توسط لينوکس يا يکی از BSD ها پشتيبانی نشود و يا حداقل تحت سيستم‌عامل‌های سه شرکت متفاوت کار نکند، يک زبان ضعيف برای هکری است.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

مدل کسب و کار بازمتن ۱۲

فهرست ۱۲ مدل اپن سورس به همراه شرکت (موسسه)هایی که این مدل ها را بکار می برند آورده شده است:
۱. نرم افزار رایگان است اما ما برای پایایی و ماندگاری به اعانه (Donation) و کمک مالی (subsidy) نیاز دارد: بنیاد نرم افزاری آپاچی، ObjectWeb ،Eclipse
۲. نرم افزار رایگان است اما ما تبلیغ و جایگاه (مثل نوار ابزار) می فروشیم: موزیلا
۳. نرم افزار رایگان است اما اگر می خواهید آنرا در یک نرم افزار بسته متن (closed source) بکار برید، بهتر است که پولش را بپردازی: Trolltech, DB4Objects, Funambol, MySQL
۴. نرم افزار رایگان است اما خدمات رایگان نیستند: Covalent
۵. نرم افزار رایگان است اما پشتیبانی و نظارت مداوم و دسترسی به فایل های اجرایی (باینری)رایگان نیستند: RedHat
۶. نرم افزار رایگان است اما برخی ویژگی های سازمانی (حرفه ایِ شرکتی) رایگان نیستند: SugarCRM, Zimbra, JasperSoft
۷. نرم افزار رایگان است اما ما بر اساس آن مجصولی بسته متن تولید می کنیم. EnterpriseDB, GreenPlum
۸. نرم افزار رایگان است اما سخت افزار (ی که با آن ارایه می شود) نیست. Asterisk/Digium و SUN
۹. نرم افزار رایگان است اما ما هرچیز دیگری روی این سیاره را می فروشیم، از جمله نرم افزارهای بسته متن: IBM
۱۰. نرم افزار رایگان است اما این کار اصلی ما نیست: Ruby on Rails و اشخاصی که در پروژه ها همکاری می کنند
۱۱ . نرم افزار رایگان است زیرا ما آنرا دور انداخته ایم و دیگر به آن نیاز نداریم
۱۲. نرم افزار رایگان است زیرا ما ترافیک (بازدید) وب را می خواهیم: Google GWT, Yahoo YUI

پ.ن: این مطلب از مقاله Marten Mickos مدیر عامل MySQL گرفته ام لینکش دیگر (دست کم برای من) کار نمی کند ولی من آنرا از اینجا گرفته ام. ولی چون خودم بصورت فراگیر مدتی است دارم روی آن کار می کنم، اگر دوستی منابع بیشتری خواست می توانم در اختیارش قرار دهم.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

محاسبه فضای کاری

طراحی فضای کاری برای شرکت های نرم افزاری یکی از مهمترین جنبه های کاری شرکت های نرم افزاری است که باز هم در ایران روی آن کمتر کار شده است و دست روانشناسان سازمانی و معماران را می بوسد. این بحث اکنون بحث روز شرکت های نرم افزاری شده و آنها برای بالاتر بردن کارایی نیروهای انسانی خود دست به هر نوآوری می زنند تا محیطی بهتر برای کارکنان خود بسازند. گوگل سرآمد آنها است. مایکروسافت هم بتازگی به تکاپو افتاده است.

برای کسانی که می خواهند شرکت نرم افراری برپا کنند، مساله ای وجود دارد و آن محاسبه فضای مورد نیاز است. مدتی پیش مطلبی در سایت جوِل اسپالسکی دیدم، آنرا اینجا می آورم:

– دفتر (اتاق)ها :کارکنان تمام وقت بین 6.5 تا 9 متر مربع برای هرنفر. اگر کارآموز بکار می گیرید 13.5 متر برای هر سه نفر کافی است.
– قسمت منشی و انتظار: 22.5 متر
– قفسه های کتاب و کتابخانه: 7 تا 9 متر
– اتاق وسایل و انبار: 9 تا 18 متر
– قفسه و جای سرور ها: 6 متر
– غذا خوری: 2.7 متر به ازای هر نفر
– آشپزخانه: 18 متر
– اتاق نشت/ جلسه: 22.5 متر
– دستشویی و حمام :2-3 عدد به اضافه حمام

هنگامیکه همه اینها را جمع بندی کردید. %30 به اضافه کنید. (راهرو ها، حال و فضای رفت و آمد و …)
اگر می توانید جا را برای 5 سال اجاره کنید و پیش بینی رشد تا آن هنگان را هم بکنید.
این را هم میدانم که این برآورد کمی زیاد است و ما عادت به گرفتن دفتر کار به این بزرگی (و پولش را هم) نداریم. ولی به هر حال نیروهای انسانی در شرکت های نرم افزاری مهمترین فاکتور هستند.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

مدل کسب و کار

یکی از مفاهیم پایه ای و بسیار مهم در هر کسب و کاری، به ویژه در کسب و کارهای مبتنی بروب و نرم افزاری مدل کسب و کار یا Business Model است. به زبان ساده، این مفهوم بیان می کند که چگونه می خواهید از کسب و کارتان پول در بیاورید.

شاید برخی بگویند “این که واضح است؟ ” اما همیشه اینگونه نیست وبه ویژه در کسب وکارهای اینترنتی و نرم افزاری راههای بسیاری برای در آوردن پول وجود دارد.

برای نمونه در صنعت نرم افزار های آزاد و باز متن (Open Source) در حدود بیست مدل کسب و کار ساده و مرکب وجود دارد. مدل کسب و کار شرکت کانونیکال (سازنده توزیع لینوکس اوبونتو) تا مدت ها مشخص نبود و هنوز هم کاملا مشخص نیست. این مساله آنچنان اهمیت دارد که سال گذشته انتشارات دانشکده بازرگانی هاروارد (Harvard Business School) -بزرگترین و معروف ترین دانشکده کسب و کار دنیا- کتابی به نام “مدل های کسب و کار باز” (Open Business Models) منتشر نمود.

بیان ها و تعاریف بسیاری برای این مفهوم وجود دارد. اما یکی را که در دانشنامه آزاد ویکی پدیا وجود دارد، می آورم: ” مدل کسب و کار ابزاری مفهومی است که شامل مجموعه بزرگی از عناصر و روابط بین آنهاست که منطق تجاری یک شرکت را بیان می کند. توصیف است از ارزشی که یک شرکت به یک یا چندین بخش از مشتریان ارایه می کند و توصیف معماری شرکت و شبکه ای از شرکای آن شرکت است برای خلق، بازاریابی و تحویل سرمایه این ارزش و ارتباط بصورتیکه جریان درآمدی سود زا و ثابت به وجود آورد. ”

اگر از تعریف گذر کنیم، مدل کسب و کار دو کار اصلی انجام می دهد: ارزش می آفریند و سهم بدست آمده از آن ارزش را جمع آوری می کند.

در چند پست آینده در مورد مدل کسب و کار بیشتر می گویم و جداگانه برای کسب و کارهای اینترنتی (وب) و نرم افزار های آزاد و باز متن مدل های معروف را بیان می کنم.

در این رابطه می‌توانید نوشته «۱۲ مدل کسب و کار بازمتن» را نیز بخوانید.

اگر می خواهید بار دیگری که  مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید.

اندر نکوهش ویژوال بیسیک

نمی دانم این همه افراد چرا می روند ویژوال بیسیک یاد می گیرند، در حالیکه روز به روز تقاضا برای آنها و NET. کار (به نسبت افرادی که وارد این دوره ها می شوند) کم تر می شود. از این بگذریم. سخن من چیز دیگری است:

پس از چند دوره تدریس ویژوال بیسیک دانستم که کسانی که برنامه نویسی را با این زبان آغاز می کنند- تاکید می کنم با ویژوال بیسیک آغاز می کنند- به ندرت تبدیل به یک برنامه نویس حرفه ای می شوند. چرا؟

– ویژوال بیسیک آدم را عادت می دهد به تنبلی و تنبل بار می آورد. چون بیشتر کار کشیدن و رها کردن است. این باعث می شود درک جریان برنامه و داده ها بسیار کم گردد.

– زبان بسیار مزخرفی است. (گرچه گهگاه کار راه انداز است) به خاطر ساختار زبان
– کلی عادت های بد برنامه نویسی دیگر مثل فرق نگذاشتن بین حروف بزرگ و کوچک- شی گرایی ناقص (در نسخه های مختلف متفاوت است) و …

راجب به اینکه هندی ها چرا این همه در صنعت نرمافزار موفقند، اگر از دو عامل سیاست گذاری کلان و روابط جهانی بگذریم، به آموزش برنامه نویسی می رسیم که بیشتر با جاوا (و این روزها پایتون) شروع می شود آنهم بدون IDE در محیط های ویرایش ساده مثل Notepad.

از همه این ها بگذریم اگر این زبان بهترین زبان دنیا هم باشد، هنگامیکه این همه سرگرم فراگیری آن هستند، زنگ خطری است برای خراب شدن بازار و بهتر است سراغ زبان دیگری برویم.

پیشنهاد من این است که اگر می خواهیم برنامه نویس شویم (به معنای واقعی) بهار است با زبان های جدید و بهتر برای یادگیری مثل پایتون آغاز کنیم. هم اکنون این زبان یکی از بهترین ها برای آغاز است. پس از آن می توان با جاوا یا ++C ادامه داد. در ضمن تا می توانید در آغاز کار از IDE دوری کنید، نتیجه شگفت انگیزش را خواهید دید.

به زودی خواهیم دید که تقاصا برای این زبان ها بسیار بیشتر خواهد شد، گرچه همین حلا هم بازار خاص خود را دارند.