تازگیها خیلی غر میزنم که نشانه پیری است. ولی باور کنید آدم چیزهایی میبیند که گزیری جز گفتن نمیبیند.
۰- شما نام این نوشته را بخوانید «پرسشهای احمقانه نپرسیم»
۱- پیشگفتار
اریک ریموند مقالهای پرآوازه دارد به نام «چگونه هوشمندانه بپرسیم» (How To Ask Questions The Smart Way) بدبختانه این مقاله بسیار سودمند هنوز به فارسی برگردانده نشده است (به جز خلاصهای بسیار کوتاه). چندی است که در دیدگاههای بلاگها (کامنت) و انجمنهای اینترنتی (فرومها) پرسشهایی میبینیم که نه تنها هوشمندانه نیستند، بلکه بسیار هم احمقانه هستند. نمونه اینها بسیار است و نمیدانم برای آنها چه باید کرد.
بدبختی بزرگتر اینکه – تا آنجا که به ما مربوط است و در فرومهای کامپیوتری میبینیم- بسیاری از این پرسشها را کامپیوتریها (IT را هم بیفزایید) میپرسند که زمانی نشانه و نماد بودند برای بهروز بودن، منطقی بودن و آگاه بودن. (گرچه این بلا گریبانگیر دیگر رشتهها نیز هست ولی ما به رشتههای مرتبط خودمان کار داریم)
جدا از اینکه بسیاری از پرسشهایی که پرسیده میشود را میتوان با اندک جستجویی در همان انجمن یا اینترنت بدست آورد، چندی از این پرسشها بسیار نابخردانه هستند. در بخش پسین اندکی از این پرسشها که نمونه خروار آنهاست را میآورم.
۲- درآمد: این چند سناریو را ببینید، این چند سناریوها از انجمن (فروم) های فارسی بدست آمدهاند. فقط هرچه فکر میکنم یادم نمیآید یکمی را در کدام فروم دیدهام.
سناریو ۰ (الگو):
چگونه میتوانم در مسابقههای اتومبیلرانی رالی شرکت کنم. البته من هنوز رانندگی بلد نیستم.
سناریو ۱:
فرد الف: میخواهم لینوکس سرور نصب کنم که کارهای y،x و z را انجام دهد.
فرد ب در پاسخ: کارهای ۱و ۲ و ۳ را انجام میدهی سپس در ترمینال فلان چیز را مینویسی.
الف: ترمینال! ترمینال در لینوکس چیست و چگونه میتوان به آن دسترسی پیدا کنم.
…
الف: میخواهم در C++ فلان کار را بکنم. «من خیلی C++ بلد نیستم.»
ب: «برای اعداد خیلی بزرگ باید از آرایه استفاده کنی و یه کلاس جدید برای کار با اون بنویسی …. »
الف: «میشه بیشتر توضیح بدید. من چیزی از کلاس نمی دونم . همین طور میشه بگید.»
…
الف: «من میخوام برای یک اداره دولتی سایت طراحی کنم. اما تقریبا اولین کارم در این زمینه هست.
میخواستم بدونم سایتهای ادارات دولتی مثل شهرداریها و وزارت و غیره که میبینیم چطور طراحی میشه و چه امکاناتی داره
آیا بیشترش با CMS های اپن سورس انجام میشه و لطفا بهم معرفی کنید
آیا کسی این سایت ها رو بطور سفارشی و با کدنویسی طراحی میکنه و یا با دریم ویور …»
ب: «دوست عزیز در حال حاضر تقریبا هیج سایتی … نیست که بدون استفاده از سامانههای مدیریت محتوی (cms) پیادهسازی شده باشد. …»
الف: «… متاسفانه من با این سامانه ها تاحالا کار نکردم و نمیدونم یادگیری اونها چقدر زمان میبره.
هنوز اطلاعات کامل دقیق و رسمی از خصوصیات و محتوای سایت پیدا نکردم و احتمالا در جریان کار متوجه میشم. فعلا خواستم پیشاپیش آماده بشم و اطلاعاتی هم داشته باشم و بدونم اینکار رو قبول بکنم یا نه و بهتره چطور و با چه سیستمی شروع بکنم. … »
سناریو ۴:
الف: خوشحالم که با شما آشنا شدم. من همهی نوشتههای بلاگ شما را بادقت خواندهام. اما سوالی دارم. چگونه میتوانم کار X را انجام دهم.
ب: نوشتهی Y من را با دقت بخوان.
الف: خواندهام. اما جواب پرسش من در آن نیست.
ب: پاراگراف دوم خط سوم …
الف: آها. راست میگید. حالا چطور میتونم کار Z را انجام بدم.
ب: همان نوشته پاراگراف سوم.
الف: آها. یه سوال دیگه….
و این داستان ادامه دارد
————–
چیزی که برای من جالب است این است که بسیاری افرادی که پرسشهای هوشمندانه ندارند این سه صفت را دارند. (به ویژه دوستان جوانتر و دانشجو)
- کم صبر هستند
- نوشتهها را بادقت، درست و کامل نمیخوانند
- جستجو نمیکنند
با کمی کار روی اینها میتوان پرسشهای هوشمندانهتری پرسید. چیزی که نمیدانم این است این است که با افرادی که پرسشهای احمقانه میپرسند چه باید کرد. به ویژه برای سناریوهای ۲،۱ و ۳٫
اگر می خواهید بار دیگر که مطلبی نوشته شد، آگاه گردید. عضو خوراک (feed) این بلاگ شوید. همچنین می توانید مرا در تویتر دنبال کنید. «فهرست همه نوشتهها»ی من را اینجا ببینید.
اگه اون سه تا خصوصیت رو داشتن که اینطور سوالا نمیکردن!
مخصوصا جدیدا با این جور موارد بیشتر برخورد میکنیم. فرضا کسی از بنده سوالی میپرسد بهشون میگم در گوگل بگردید میگن حوصله نداریم میخواهیم طول میکشه میخوام زود به جواب برسیم وگرنه از تو نمیپرسیدیم ! و ای میگویند گشتیم چیزی پیدا نبود که بطور مثال بنده در صفحه اول همان جستجو جواب را بهشون نشون میدهم.
اصولا نسل جدید همان طور که گفتید صبر ندارند وزود میخواند به جواب برسین بدون اینکه تلاشی کرده باشند اینرا در زندگی واقعی و در جامعه هم میتوان دید
فکر کنم فرد الف در سناریو ۴ بنده می باشم .
کاملا حق با شماست ، اکثر دانشجو ها صبر و حوصلشون کم هست ، نوشته ها رو با دقت نمی خونن ، جست و جو نمی کنن و …
اما یه عاملی که خیلی به نظرم تو کم حوصله شدن و با دقت نخوندن ما تاثیر داره ضعف در زبان انگلیسی هست..همین خود من یه مقاله که تو wikipedia می خوام بخونم پدرم در میاد..هم از نظز زمانی خیلی طول می کشه و هم آخرش تمام و کمال نمی فهمم چی گفته!!!
توی رشته ی کامپیوتر هم ( البته خودم IT هستم ولی حالا چندان فرقی نداره ) اگه نتونی انگلیسی بخونی تقریبا میشه گفت بی سوادی چون مخصوصا تو اینترنت منابع فارسی هم کم هست هم اوناییم که هست چندان محتوا نداره و قابل اعتماد نیستن خوبیه رشته کامپیوتر اینه که اکثر کتاباش ( حداقل در زمینه برنامه نویسی ) بصورت ebook و به طور رایگان ( بنده خدا ناشرا !!!! یعنی ما رو حلال می کنن؟!؟!؟ ) تو اینترنت برای دانلود وجود داره اما خب مشکل اینجاست که باید بتونی بصورت روان و راحت انگلیسی بخونی!
باز جای شکرش باقیه که سناریو ۴ درصد احمقانه بودن سئوالاش از ۳ تای قبلی کمتر بوده :دی !
کسب و کار نرمافزار: هنگام نوشتن آن شما در ذهنم نبودی. کسان دیگری بودند (دست کم دو نفر دیگر) برای نمونه ن.ک
خب این پست خوبی بود ولی یکی از مسایلی که باعث میشه این طور سوال ها بشه خود اون هایی هستند که به این سوال ها جواب میدن !!!
من همیشه کسی اگه همچین سوالی بپرسه کلی بهش گیر میدم
که یعنی واقعا جواب این سوال برات مهمه ؟
میخوای تلاش هم بکنی یا راحت جواب میخوای ؟
دوست داری سوال کنی که وقت بگذره با دنبال جواب هستی ؟
اگه این سوال رو جواب بدم ، سریع یک سوال دیگه مطرح نمیکنی ؟
آخر سر هم بهش میگم که میترسم به من وابسته بشی، پس برو خودت توی فروم ها و گوگل بگرد تا به من وابسته نشی !!!!!!
باور نمیکنین چقدر سیاست توپپپپپی دارم ! آخه خوب جواب میده ! 😉
امتحان کنید !!
دوستان گرامی،از قدیم الایام گفتن پرسیدم عیب نیست،نپرسیدن عیبه
اونایی که این سوالها را میپرسن اطلاعات ودقتشون کمه ولی دلیلی نداره که ما اونا را احمق تلقی کنیم در ثانی میدونید که ذکات علم یاد دادن اونه…….
پس بهتره یخورده منصفانه تر برخورد کنیم .پرسشهای نابخردانه اصلا لفظ خوبی نیست
چون همه ما از لحاظ علمی و جایگاه اجتماعی تو طبقات متفاوتی هستیم پس همدیگرو در یابید .
کسب و کار نرمافزار: دوست عزیز خواهش میکنم نمونه پرسشهای آنها را بادقت بخوانید. آنگاه در خواهید یافت چرا احمقانه هستند.
@فارا
دقیقا نکته نوع سوال هست.
باورت نمیشه که من شده حتی یک سوال رو تا ۳۰ دقیه جواب برای طرف گفتم چون نوع سوال کردنش و علاقه مندیش به اون رو دیدم.
ولی خیلی ها اصلا این طور نیستند و فقط به ضرر خودشون هست چون باعث میشه جواب سوالشون رو نگیرند ، همین !
پس بیاید همگی سوال های هوشمندانه بپرسیم .
نه چندان بیربط: آن چه اینترنت بر سر مغزهای ما میآورد: http://parsine.com/pages/?cid=6675
من هم موافقم که آدم باید خودش سعی کند جواب سؤالهایش را پیدا کند ولی در عین حال این را که بدون تلاش سؤال بپرسد عیب نمیدانم. آدمها در سطوح متفاوتی از توانایی قرار دارند. این زیاد محترمانه نیست که با احمقانه خواندن سؤالات تازهکاران آنها را از سؤال کردن بترسانیم.
این را هم در نظر بگیرید که کسی که سؤال «احمقانهای» در مورد برنامهنویسی میپرسد ممکن است توانایی جستجو در وباش و توانایی خودآموزیاش هم از برنامهنویسیاش ضعیفتر باشد. نمیشود به همچین کسی گفت فعلاً لازم نیست برنامهنویسی یاد بگیری، برو جستجو کردن یاد بگیر. ما در یک دنیای آرمانی زندگی نمیکنیم.
اما این سناریوها چیزی را به خوبی نشان میدهند و آن «توانایی یادگیری و خودآموزی» است. این از مهارتهای خیلی پایه است که باید در آموزش و پروزش یا هر جای دیگری که امکانش باشد آموزش داده شود. همچنین پشتکار و تلاش خستگیناپذیر با از بچگی آموزش داده شود تا همه به آن عادت کنند و تنبل بار نیایند.
البته با توجه به این که شما موضوع را دانشجویان رایانه مشخص کردهاید، موافقم که این توانایی برای دانشجویان رایانه اساسی است. در کنار درسهایی مثل مبانی برنامهسازی، باید یکی از دروس یا مهارتهایی که دانشجویان رایانه در ابتدای دوره آن را یاد میگیرند، توانایی تحقیق، جستجو، یادگیری و خودآموزی باشد. البته درس «کارگاه کامپیوتر» که در نیمسال نخست ارائه میشود ظاهراً چنین هدفی دارد ولی نمیدانم که همهجا خوب ارائه میشود یا نه.
اما باز هم نباید کسی را که چنین تواناییهایی را به دست نیاورده از سؤال کردن ترساند و او را دلسرد کرد. راه خوب این است که به او کمک کنیم دنبال جوابش بگردد.
ببخشید نظر قبلیم طولانی شد، نکتهای هم در مورد سناریوهای شما به نظرم میرسد، به خصوص این که ممکن است این سؤالات خیلی هم احمقانه نباشند.
در سناریوی ۱، ممکن است طرف فقط میخواهد کارهای x و y و z را انجام دهد ولی علاقه یا نیازی به یادگیری لینوکس ندارد. در عین حال نمیخواهد پول زیادی خرج کند تا یک نفر دیگر را برای این کارها استخدام کند. نمیشود به کسی که فقط میخواهد یک بار خودروی پدرش را از جلوی در پارکینگ کنار ببرد تا راه باز شود، گفت برو رانندگی یاد بگیر. (البته چون این کار خطرناک است شاید مثال خوبی نباشد!)
در سناریوهای ۲ و ۳ هم ممکن است چنین مشکلی برقرار باشد.
در سناریوی ۴ هم طرف بیدقت بوده. دقت هم از مهارتهایی است که باید آموزش داده شود. پیوندی که آقاابراهیم گذاشته مشکلی را در مورد استفاده از وب مطرح کرده که مشکل معروف و مهمی است و در این نوع بیدقتیها و عدم تمرکز و حوصله نقش زیادی دارد.
البته میبخشید که دارم ایراد بیخودی میگیرم و شما فقط مثال زدید برای روشن کردن یک مشکل و این که در مَثَل مناقشه نیست! فقط میخواستم بگم که نباید این الگو منجر به پیشداوری در همهی موارد بشه.
کسب و کار نرمافزار: ممنون از دیدگاهتان. من مخالف پرسیدن نیستم. درست و هوشمندانه پرسیدن منافاتی با هوشمندانه پرسیدن ندارد و همه یک روز در کاری تازهکار هستند. بازهم خواهش میکنم نوشتههای من را با دقت بیشتری بخوانید. نکتهی کلیدی نوشتههایی است که سیاه (bold) کردهام. من هنوز هم پافشاری میکنم که این پرسشها احمقانه هستند.
منظورم دقیقاً این بود که خیلیها هوشمندانه پرسیدن را بلد نیستند! چون جایی یاد نگرفتهاند. از آنها نمیتوان انتظار داشت چنین سؤالاتی نپرسند.
سلام و ممنون. این مرض خیلی رایجی هست!
این مورد رو هم اضافه کنید. فکر کنم از همه بدتره!
« سلام
اینجانب دررابطه با ویندوز ویستا اشکال دارم واگر کسی دراین زمینه به من کمک کند ممنون می شوم.
باتشکر
دکتر … »
با تشکر خوب بود